وصيت الامام الباقر عليه‏السلام لخيثمة الجعفي (ره) عن خيثمة، قال: دخلت علي أبي‏جعفر عليه‏السلام أودعه، فقال: يا خيثمة، أبلغ من تري من موالينا السلام و أوصهم بتقوي الله العظيم، و أن يعود غنيهم علي فقيرهم و قويهم علي ضعيفهم، و أن يشهد حيهم جنازة ميتهم و أن يتلاقوا في بيوتهم فان لقيا بعضهم بعضا في بيوتهم حياة لامرنا، رحم الله عبدا أحيا أمرنا. يا خثيمه: أبلغ موالينا أنا نغني عنهم من الله شيئا الا بعمل، و أنهم لن ينالوا ولايتنا الا بالورع، و ان أشد الناس حسرة يوم القيامة من وصف عدلا ثم خالفه الي غيره [1] . خيثمه مي‏گويد: خدمت امام باقر عليه‏السلام رسيدم تا با ايشان [ صفحه 108] خداحافظي نمايم؛ آن حضرت فرمود: اي خيثمه! هر کدام از دوستان ما را ديدي، سلام مرا به آن‏ها برسان و آنان را توصيه کن به تقواي خداي بزرگ، و سفارش کن که دوستان ثروتمند ما به ديدار فقرا بروند و قدرتمندانشان از ضعيفانشان عيادت کنند، و اين که زنده‏ها به تشييع جنازه‏ي مرده‏هايشان بروند، و به خانه‏ي يکديگر بروند؛ چرا که اين کار زنده نمودن امر ماست. خدا رحمت کند کسي را که امر ما را زنده نمايد.اي خيثمه! به دوستان ما بگو ما آن‏ها را در برابر خدا بي‏نياز نمي‏کنيم، مگر آن که خود اهل عمل باشند، و آن‏ها به ولايت ما نمي‏رسند، مگر با ورع. پرحسرت ترين مردم در روز قيامت کسي است که عدالتي را توصيف نمايد، آنگاه با آن مخالفت نمايد. اين وصيت امام باقر عليه‏السلام بايد سرمشق همه‏ي کساني که دم از ولايت اهل‏بيت عليهم‏السلام مي‏زنند، باشد. چنانچه اين کلمات نوراني را سرلوحه‏ي برنامه‏ي روزانه‏ي خود قرار دهيم، فوايد و برکاتي خواهد داشت که بزرگ ترين و مهم ترين آن‏ها، نجات ما از گمراهي و انحراف است. همچنين به برکت عمل به اين فرامين مقدس، هيچ گاه در زندگي خود درمانده نخواهيم شد، بلکه مطابق روايتي که از حضرت نقل شده، مايه‏ي زينت و آبرو براي اهل‏بيت مي‏شويم: «کونوا لنا زينا» [2] حضرت در خطاب به [ صفحه 109] دوستان و پيروان مي‏فرمايد: «با اعمال و رفتارتان براي ما زينت و آبرو باشيد.» نقل شده است که روزي امام باقر عليه‏السلام از کنار گروهي از شيعيان و علاقمندان عبور نمودند و فرمودند: «والله اني لأحبکم و أحب ريحکم و أرواحکم» به خدا قسم من شما را دوست دارم، و همچنين بوي شما را و روحتان را دوست دارم [3] .

[1] کافي، ج 2، صص 175-176، باب زيارة الاخوان. [2] طرائف الحکم، ج 2، ص 66؛ امالي شيخ صدوق، ص 484، ح 657، مجلس 62 (17 (. [3] امالي شيخ طوسي، ص 722، ح 1522، مجلس 43 (6 (.