امام جعفر صادق عليهالسلام تلاش و کوشش خود را با مساعي علمي سخت کوشانه آغاز کرد و حوزهي فکري و ثمربخش خويش را که بزرگان فقها و متفکران از آن بيرون آمدند، در صفوف امت، افتتاح نمود، و با تربيت شاگرداني دانشمند، ذخيرهي علمي بزرگي براي امت برجاي گذاشت. بعضي از شاگردان نامي آن بزرگوار عبارتند از: هشام بن حکم و مؤمن الطاق و محمد بن مسلم و زرارة بن اعين و غير آنان که هر يک چهرههاي
[ صفحه 196]
درخشاني از تربيت شدگان مکتب آن حضرتند. حرکت علمي او آن سان گسترش يافت که سراسر مناطق اسلامي را در بر گرفت و شهرتش در همهي شهرها پيچيده شد و مردم دربارهي دانش سرشار او سخنها ميگفتند.
جاحظ در مورد امام صادق عليهالسلام گويد:
«امام صادق چشمههاي دانش و حکمت را در روي زمين شکافت و براي مردم درهايي از دانش گشود که پيش از او معهود نبود و جهان از دانش وي سرشار گرديد.» [1] .
هدف امام صادق عليهالسلام از گسترش برنامهي فرهنگي، چارهي جهل امت و تقويت عقيده به مکتب اسلام و نيز ايستادگي در برابر امواج کفرآميز و شبهههاي گمراه کننده و حل مشکلات ناشي از انحراف حکومت بود. تلاش آن حضرت از طرفي مقابله با امواج ناشناخته و فاسد اوضاع سياسي عهد امويان و عباسيان معطوف گرديد که گوشهاي از انحرافات عقيدتي آن، معلول ترجمهي کتابهاي يوناني، فارسي و هندي و پديد آمدن گروههاي خطرناک از جمله غلات و زنديقان و جاعلان حديث و اهل رأي و دستهاي از متصوفه بود که زمينههاي مساعد رشد انحراف را به وجود آورده بودند.
امام عليهالسلام در برابر تمامي آنها ايستادگي کرد و در سطح علمي، با همهي آنها به مشاجره و مباحثه پرداخت و خط افکار انحرافيشان را براي ملت اسلام افشا نمود و از طرف ديگر، با تلاشهاي خستگي ناپذير، مفاهيم عقيدتي و احکام شريعت را منتشر ساخت و آگاهي علمي را بالا برد و تودههاي عظيم دانشمندان را به منظور آموزش مسلمانان مجهز ساخت.
امام صادق عليهالسلام مسجد پيامبر را در مدينه محل تدريس خويش قرار داد و مردم دسته دسته از دور و نزديک به آنجا ميشتافتند و سؤالات گوناگون خود را مطرح و جواب لازم را دريافت مينمودند. از جمله استفاده کنندگان از محضر آن بزرگوار، مالک بن انس، ابوحنيفه، محمد بن حسن شيباني، سفيان ثوري، ابنعيينه، يحيي بن سعيد، ايوب سجستاني، شعبة بن حجاج و عبدالملک جريح و ديگران بودند.
[ صفحه 197]
امام صادق عليهالسلام به پيروان خود دستور داد که به حاکمان منحرف پناه نبرند و از داد و ستد و همکاري با آنها خودداري کنند و به اصحاب و دوستان خود سفارش ميکرد که در هر کار، مخفيانه عمل کنند و تقيه را رعايت نمايند و در هر عملي که انجام ميدهند توجه کامل داشته باشند که دشمنان و مخالفانشان متوجه آن نشوند.
آن حضرت مردم را بر آن ميداشت تا در شورشي که زيد بن علي بن الحسين عليهالسلام [2] بر ضد دولت امويان کرده بود، پشتيبان زيد باشند. هنگامي که خبر قتل زيد به او رسيد بسيار ناراحت شد و اندوهي عميق به او دست داد و از مال خود به خانوادهي هر يک از ياران زيد که با او در آن واقعه آسيب ديده بودند هزار دينار داد. [3] .
و نيز هنگامي که جنبش بني الحسن عليهالسلام شکست خورد، امام را حزن و اندوه فراگرفت و سخت بگريست و مردم را مسئول کوتاهي در برابر آن جنبش دانست. با اين حال، آن حضرت از در دست گرفتن حکومت خودداري فرمود و اين کار را به وقتي موکول کرد که نقش دگرگون سازي امت را ايفا کند و در مجراي افکار امت تأثير گذارد و انحرافهاي گوناگوني که واقعيت سياسي و اجتماعي آن روز را به وجود آورده بود تصحيح نمايد.
[ صفحه 198]
مبناي تلاش آن حضرت اين بود که اصولا به کار فرهنگي بپردازد و در داخل امت عهدهدار تجديد بنا شود و آنان را آماده سازد تا در سطحي درآيند که بتوانند حکومتي را که خود ميخواهند، تشکيل دهند.
|