ميان شناخت و سير و سلوک به سوي خدا رابطه اي منطقي وجود دارد که قرآن به آن اشاره کرده است:
از ميان بندگان خدا فقط دانشمندان از او خوف و خشيت دارند. [1] بر اساس اين آيه، خشيت الهي نتيجه شناخت است، و هر قدر که انسان شناخت بيشتري به خداوند داشته باشد، خداوند نيز ترس از خود را بيشتر به او مي بخشد. عکس اين قضيه هم صادق است. خداوند متعال مي فرمايد:
و از خداوند پروا کنيد و خداوند (بدين گونه) به شما آموزش مي دهد. [2] قرآن در اين آيه، رابطه بين سلوک و شناخت را توضيح داده است.
شيخ محمد عبده در تفسير المنار چنين تفسيري از آيه را، عليرغم اينکه اولين معنايي است که به ذهن مي رسد، انکار مي کند و مي گويد: اين نوع تفسير مطابق نظر صوفيه است و دانش جز با تحصيل به دست نمي آيد و تقوا راه دانش آموزي نيست.
البته اگر علم را در اين آيه به معناي دانش اصطلاحي در برابر شناخت و معرفت بدانيم، کلام عبده صحيح است؛ ولي اگر مراد از علم در آيه، شناخت و معرفت خداوند باشد - که از فضاي کلي آيه هم اين گونه بر مي آيد -، آنگاه کلام شيخ خالي از اشکال نخواهد بود.
خداوند متعال مي فرمايد:
اي مؤمنان، از خدا پروا کنيد و به رسول او ايمان آوريد تا بهره اي دو چندان از رحمت خويش بر شما ارزاني دارد و براي شما نوري قرار دهد تا با آن (به درستي) راه رويد و شما را بيامرزد، و خداوند آمرزگار مهربان است. [3] و فرموده است:
اي مؤمنان، اگر از خداوند پروا کنيد، براي شما (پديده اي) جدا کننده حق از باطل پديد آورد. [4] بدين ترتيب، خداوند اين نور و قدرت تميز بين حق و باطل را به واسطه تقوا به بندگان خود مي بخشد.
خداوند مي فرمايد:
آيا کسي که مرده بود و زنده اش کرديم و نوري به او بخشيديم که در پرتو آن در ميان مردم راه مي رود، همانند کسي است که گويي گرفتار ظلمات است و از آن بيرون آمدني نيست؟ بدين سان در چشم کافران کردارشان آراسته شده است. [5] اين نور که خداوند در دل هر بنده اي که او را دوست داشته باشد قرار مي دهد و نيکان در زندگي و سير و سلوک خود از آن بهره مي گيرند، همان معرفت و شناخت خداوند است.
|