اگر خداوند امر مردم را به خود آنان واگذارده بود، سالها پيش انسان و تمدن بشري نابود مي شد و بشر به بن بست مي رسيد؛ ولي خداوند، خود، امر تدبير امور کوچک و بزرگ زندگي بشر را عهده دار شده است و هر کس چشم بصيرت داشته باشد، دست خدا را در تدبير همه امور زندگي خود در هر آسايش و سختي مي بيند. زندگي انسان و ادامه حيات جهان، بدون تدبير و برنامه ريزي خدا ممکن نيست. بشر همانگونه که در اصل خلقت به خدا محتاج است، در ادامه زندگي نيز به او احتياج مبرم دارد؛ ولي انسانها در درک اين مطلب مساوي نيستند و عده اندکي از مردم قادرند اين موضوع را ببينند. آري؛ پيروزي از خداست: و پيروزي جز از سوي خداوند نيست. [1] شکست از جانب خداست: اگر شما را ياري نکند، پس کيست آنکه پس از ياري نکردن او شما را ياري رساند. [2] روزي از خداست: جنبنده اي در زمين نيست، مگر آنکه روزي او بر خداست. [3] خداست که روزي را بر بعضي از مردم گشاده و بر بعضي ديگر تنگ مي گيرد: خداوند روزي خود را بر هر که بخواهد گشايش مي دهد يا تنگ و فرو بسته مي دارد؛ [4] بي گمان پروردگارت درهاي روزي را بر هر کس که بخواهد مي گشايد و فرو مي بندد. [5] خداست که هرکه را بخواهد عزت مي دهد: هر کس عزت مي خواهد (بداند که) هرچه عزت است نزد خداوند است. [6] خداست که هر کس را بخواهد خوار مي گرداند: و هر کس را که خواهي خوار مي کني. [7] خداست که هر که را بخواهد فرمانروايي مي بخشد و از هر که بخواهد فرمانروايي را سلب مي کند: بگو: خداوندا، اي فرمانرواي هستي، به هر که بخواهي فرمانروايي مي بخشي و از هر کس که خواهي فرمانروايي باز ستاني. [8] و هم اوست که در دل هر کس بخواهد، نور هدايت را قرار مي دهد و از قلب هر که بخواهد، نور هدايت را پنهان مي کند: بهره اي دو چندان از رحمت خويش بر شما ارزاني دارد و براي شما نوري قرار دهد تا با آن (به درستي) راه رويد؛ [9] و هر کس که خداوند برايش نوري مقرر نداشته باشد، نوري ندارد. [10] البته هر کدام از اين تدابير، دليل خاص خود را دارد. اگر خداوند گروهي را ياري مي رساند، اين کار سببي در اعمال و زندگي خود آن گروه دارد و اگر گروهي را به شکست خوردن وامي نهد، آن هم به سبب اعمال و کارهاي خود آنان است؛ اگر روزي قومي را گشاده مي گرداند يا روزي را بر ايشان تنگ مي گيرد، باز به جهت سببي در اعمال خود آنان است؛ و اگر نور هدايت را از قلب عده اي از بندگانش باز مي ستاند، همه دلايل و اسباب خاصي از اعمال خود آنان دارد و به هيچ وجه از روي بي توجهي به امور بندگان نيست؛ که خداوند از چنين صفتي منزه است: خداوند در سرنوشت هيچ گروهي تغييري ايجاد نمي کند مگر اينکه خود آنان به تغيير دادن اوضاع خود بپردازند؛ [11] و اگر اهل شهرها ايمان آورده، تقوا پيشه کرده بودند، بر آنها درهاي برکات آسمان و زمين را مي گشوديم، ولي (آيات و پيامهاي ما را) دروغ انگاشتند، آنگاه به خاطر کار و کردارشان ايشان را فروگرفتيم. [12] اگر آدمي اين حقيقت را درک کند و دست خدا را در سخت و آسان زندگي خود ببيند و بداند که از تدبير الهي بي نياز نيست، هميشه تمام امور زندگي خود را به خدا واگذار مي کند. از امام صادق (ع) روايت شده است: از خدا توفيق بخواهيد؛ که موسي در طلب شعله اي از آتش برآمد، ولي خداوند به او نبوت داد. [13] .

[1] سوره آل عمران، آيه 126. [2] همان، آيه 160. [3] سوره هود، آيه 6. [4] سوره رعد، آيه 26. [5] سوره اسراء، آيه 30. [6] سوره فاطر، آيه 10. [7] سوره آل عمران، آيه 26. [8] همان. [9] سوره حديد، آيه 28. [10] سوره نور، آيه 40. [11] سوره رعد، آيه 11. [12] سوره اعراف، آيه 96. [13] نقل به مضمون.