در عرب مرسوم است که بعضي از صفات ناپسند را به حيوانات نسبت ميدهند. البته، در فرهنگ ما هم کم و بيش اين مسأله وجود دارد؛ يعني وقتي ميخواهند زشتي عملي را مجسم سازند، آن صفت را به حيواني نسبت ميدهند. معروف است که سگ در ميان حيوانات، حمله کننده و پارس کننده است؛ يعني وقتي فرد ناشناسي را ميبيند به او حمله ميکند. اين حالت سگ، نشانگر روحيهي پرخاشگري است. البته سگهاي پاسبان براي همين منظور تربيت ميشوند که در مقابل افراد بيگانه چنين حالتي داشته باشند؛ در اين حالت، از وجود اين خويي که در حيوان هست به صورت صحيح استفاده شده است. هم چنين معروف است که طمع زياد يکي از صفات کلاغ است. اين حيوان حتي اگر گرسنه هم نباشد، مواد غذايي را ذخيره ميکند تا در آينده از آنها استفاده کند. مثلا گردو را زياد دفن ميکند؛ مشهور است که ميگويند بسياري از درختان گردو از گردوهايي به عمل آمده که کلاغها آنها را دفن کردهاند. حضرت ميفرمايند: شيعتنا لا يهرون هرير الکلب و لا يطمعون طمع الغراب؛ شيعيان ما مانند سگ، پرخاشگر و مانند کلاغ، طمع کار نيستند؛ يعني نه در صدد آزار و اذيت ديگران برميآيند و نه بيش از نيازشان به جمع آوري مال و ثروت ميپردازند. به کار بردن چنين تعبيرهايي براي اين است که زشتي بعضي رفتارها نشان داده شود تا کساني که زمينهي اين گونه صفات در آنها
[ صفحه 139]
وجود دارد، خودشان را تزکيه کنند و نگذارند اين صفات در آنها رشد کرده و به صورت ملکاتي ثابت درآيد. شأن شيعيان اهلبيت عليهمالسلام با روحيهي پرخاشگري و طمع کاري سازگار نيست؛ آنان بايد عزت نفس داشته باشند و نسبت به مال و کار ديگران طمع نورزند.
|