در توضيح «استقامت»، به جا است بدانيم که در چند جاي قرآن، به پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم امر به استقامت شده است؛ يکي در سورهي هود که از آن حضرت نقل است که فرمود: شيبتني سورة هود لمکان هذه الآية: فاستقم کما امرت و من تاب معک؛ [1] سورهي هود مرا پير کرد؛ به سبب وجود اين آيه: پس استقامت بورز تو و هر که با تو توبه کرده است، همان گونه که فرمان داده شدهاي. امام خميني رحمه الله در سخنان خود، زياد بر اين حديث تأکيد ميکردند. به واقع، آنچه انسان را پير ميکند و کمرشکن است «استقامت» است. به همين منظور، خداوند در آيهي ديگري به استقامت ورزندگان بشارت ميدهد: ان الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل عليهم الملائکة ألا تخافوا و لا تحزنوا و أبشروا بالجنة التي کنتم توعدون؛ [2] آنان که گفتند: پروردگار ما الله است، سپس استقامت ورزيدند، فرشتگان بر آنان فرود آيند که نترسيد و غمگين نباشيد و بشارت ما بر شما به بهشتي که وعده داده شدهايد.
بنابراين، صرف ايمان به خدا و پذيرش دين حق و مذهب اهلبيت عليهمالسلام کافي نيست، بلکه بايد در اين راه پايداري کنيم و استقامت به خرج دهيم. بايد مراقب باشيم تا لحظهاي منحرف نشويم. اگر کسي اين گونه باشد، خداوند از هيچ خيري در حق او فروگذار نميکند. چنين کسي مستجاب الدعوه است؛ هر چه از خدا بخواهد به او عطا ميکند و او نيز جز آنچه مرضي خدا است انجام نميدهد؛ ملايکه هم با او مصافحه ميکنند و دست ميدهند. البته کساني که به درجات بالاتر و کاملتري رسيده باشند
[ صفحه 82]
ملايکه را ميبينند و مصافحه آنها را درک ميکنند. [3] .
|