اگر از ديد مادي و دنيايي به تلاش روزمره‏ي زندگي انساني نظري بيفکنيم، مي‏بينيم هر کسي که تلاشي مي‏کند، انتظار دارد که نتيجه‏ي آن را ببيند و از آن بهره‏مند شود. اگر کسي حاصل تلاش شبانه روزي خود را بدون دليل، تحويل ديگري دهد، کاري انجام داده که با هيچ منطقي - اعم از الهي و يا دنيوي و مادي - سازگار نيست. البته بحث ايثار، بحث ديگري است؛ گاهي انسان تلاش مي‏کند و حاصل تلاش خود را براي رضاي خدا و اجر اخروي يا دست کم براي ارضاي عاطفه‏ي انساني خود، در اختيار کسي که نيازمندتر است قرار مي‏دهد. چنين کاري مذموم و ناروا نيست. سخن آن جا است که ما انسان‏هايي مي‏بينيم که بدون هدف و يا دليلي موجه و قانع کننده، عملا دست رنج خود را در اختيار ديگران مي‏گذارند؛ يعني با زحمت و مشقت سرمايه مي‏اندوزند، اما بدون اين که خود از آن بهره‏اي ببرند، آن را براي ديگران باقي مي‏گذارند. مصداق بارز چنين انسان‏هايي، [ صفحه 160] افراد بخيلي هستند که از شکم خود و زن و فرزندانشان کم مي‏گذارند و براي ديگران ذخيره مي‏کنند. اين کار نه تنها ثوابي به دنبال نخواهد داشت، بلکه چه بسا نتايج سوئي نيز بر آن مترتب باشد؛ زيرا ممکن است اين ثروت به دست کساني بيفتد که از آن سوء استفاده نمايند. دسته‏ي ديگري از انسان‏ها، افرادي هستند که فقط از روي هوا و هوس کار مي‏کنند. آنها فکر مي‏کنند که به اختيار خودشان کار مي‏کنند و نفعي براي خودشان دارند، در صورتي که چشم و گوش بسته، در خدمت دشمن خود هستند و خود غافلند. هواي نفس، دشمن دروني انسان است و عاملي است که انسان را از سعادت دنيا و آخرت محروم مي‏سازد. نفس انساني بزرگ‏ترين دشمن انسان است که در درون خود او است. کساني که به خواسته‏هاي دلشان عمل مي‏کنند، در واقع اسير هواي نفس خود هستند. اين کار همانند اين است که انسان امر و نهي دشمن خود را بدون چون و چرا اطاعت کند. به راستي چه کار احمقانه‏اي خواهد بود؛ کدام انسان عاقلي است که بي چون و چرا به دستورات دشمنش عمل کند؟! توجه به اين نکته موجب مي‏شود تا ما در مقابل هواي نفس خود بيش‏تر مقاومت کنيم و زندگي دنيوي و اخروي خود را به خطر نيندازيم و نيز زندگي جاودانه ابدي را به زندگي فاني و گذرا نفروشيم.