«محمد بن ابراهيم» ملقب به «فريدالدين» معروف به «شيخ عطار» از اکابر و مشاهير مشايخ صوفيه است و صاحب تأليفات زياد از جمله «تذکرة الأولياء» است. وي در آغاز کتابش با وصف حال حضرت صادق عليه‏السلام به آن حسن مطلع بخشيده است و در وصف آن حضرت چنين مي‏گويد: «آن سلطان ملت مصطفوي؛ آن برهان حجت نبوي؛ آن عامل صديق؛ آن عالم تحقيق؛ آن ميوه‏ي دل اولياء؛ آن جگر گوشه‏ي انبيا؛ آن ناقد علي؛ آن وارث نبي؛ آن عارف عاشق؛ جعفر الصادق؛ که گفته بوديم که اگر ذکر انبياء و صحابه و اهل‏بيت کنيم، کتابي جداگانه بايد ساخت اين کتاب شرح اولياست که بعد از ايشان بوده است و چون از اهل‏بيت بود و سخن طريقت، او بيشتر گفته است و روايت از وي بيشتر آمده است، کلمه‏ي چند از آن بياوريم که ايشان همه يکي‏اند چون ذکر او کرده‏اند ذکر همه بود. نبيني قومي که مذهب او دارند، مذهب دوازده امام دارند؟ يعني يکي دوازده است و دوازده يکي، اگر تنها صفت او گويم به زبان و عبارت من راست نيايد که در جمله علوم و اشارات و عبارات بي‏تکلف به کمال بود و قدوه‏ي جمله‏ي مشايخ بود و اعتماد همه بر وي بود و مقتداي مطلق بود هم الهيان را شيخ بود و هم محمديان را امام و اهل ذوق را پيشرو، و هم أهل عشق را پيشوا و هم عباد را مقدم و هم زهاد را مکرم و هم صاحب تصنيف حقائق هم در لطائف تفسير و اسرار تنزيل بي‏نظير بود و از باقر بسيار سخن نقل کرده است. عجب دارم از آن قوم که ايشان خيال بندند که اهل سنت و جماعت را با اهل‏بيت چيزي در راه است که اهل سنت و جماعت اهل‏بيت را، بايد گفت به حقيقت و من آن نمي‏دانم که کسي در خيال باطل مانده است آن مي‏دانم که هر که به محمد ايمان دارد و به فرزندان او ندارد، به محمد ايمان ندارد تا به حدي که «شافعي» در دوستي اهل‏بيت تا به حدي بوده که به رفضش نسبت کردند و [ صفحه 358] محبوس کردند و او در آن معني شعري گفته است و يک بيت آن اين است: لو کان رفضا حب آل محمد (صلي الله عليه و آله‏) فليشهد الثقلان إني رافض [1] . «اگر دوستي آل محمد صلي الله عليه و آله رفض به شمار آيد، ثقلين - انس و جن - شاهد باشند که من رافضي هستم».

[1] عطار، تذکرة الأولياء، ج 1، ص 22 - 21.