امام صادق(عليه السلام) از اعاظم عباد و اکابر زهاد بود. از سه حال خارج‏ نبود: يا روزه داشت، يا نماز مي‏خواند و يا ذکر مي‏گفت. چون‏ روزه مي‏گرفت ‏بوي خوش به کار مي‏برد و بعد از ماه رمضان بي‏درنگ‏ زکات فطره روزه خود، خانواده و خدمتکارانش را مي‏پرداخت. شبهاي قدر را اگرچه مريض بود تا صبح در مسجد به نيايش وعبادت مي‏گذراند. چون نيمه شب براي خواندن نماز شب بر مي‏خاست‏ با صداي بلند ذکر مي‏گفت و دعا مي‏خواند تا اهل خانه بشنوند وهر کس بخواهد براي عبادت برخيزد. هنگامي که ماموران حکومت ‏براي دستگيري وي شبانه از ديوار منزلش وارد مي‏شدند، او را در حال راز و نياز با تواناي بي‏همتا يافتند. آن گرامي ذکر رکوع و سجود را بسيار تکرار مي‏کرد. امام صادق(عليه السلام) خداوند را همه جا حاضر و او را بر اعمال خود ناظر مي‏دانست. از اين رو به ‏گاه نيايش مجذوب خداوند مي‏شد. مالک ‏بن انس مي‏گويد: «با امام صادق بر او درود خداي باد حج ‏گزاردم، به هنگام تلبيه هرچه مي‏کوشيد تا لبيک بگويد، صدايش درگلو مي‏ماند و چنان حالتي به او دست مي‏داد که نزديک بود ازمرکبش به زير افتد. گفتم: چاره‏اي نيست ‏بايد لبيک گفت. فرمود: چگونه جرات کنم لبيک بگويم، مي‏ترسم خداوند بگويد: «نه ‏لبيک‏» چون زبان به لبيک مي‏گشود، آن قدر آن را تکرار مي‏کرد که ‏نفسش بند مي‏آمد. قرآن را بسيار بزرگ مي‏داشت و آن را در چهارده ‏بخش قرائت مي‏فرمود.