هنگام رحلت امام صادق عليهالسلام منصور دوانيقي، خليفهي جنايتگر و ستمگر عباسي در اوج قدرت و تسلط بود.
منصور کسي بود که براي محکم کردن پايههاي حکومت خود، انسانهاي فراواني را به قتل رسانيد. او در اين راه نه تنها شيعيان بلکه فقها و شخصيتهاي بزرگ جهان تسنن را نيز که با او مخالفت ميورزيدند سخت مورد آزار قرار ميداد، چنانکه «ابوحنيفه» را به جرم اينکه بر ضد او فتوي داده بود شلاق زد و به زندان افکند!
او وقتي که توسط «محمد بن سليمان» فرماندار مدينه از درگذشت امام صادق عليهالسلام آگاه شد، به وي نوشت:
«فورا وصيتنامهي جعفر بن محمد را به دست آور و شخصي را که به عنوان جانشين و وصي خود برگزيده احضار کن و گردنش را بزن!»
طولي نکشيد که فرماندار براي منصور اين گونه جواب نوشت: «جعفر بن محمد ضمن وصيت نامهي رسمي خود، پنج نفر را به عنوان وصي خود برگزيده است که عبارتند از:
[ صفحه 73]
1- خليفهي وقت (يعني منصور دوانيقي).
2- فرماندار مدينه (محمد بن سليمان).
3- عبدالله بن جعفر بن محمد (برادر بزرگتر امام کاظم عليهالسلام)
4- موسي بن جعفر عليهالسلام
5- حميده (همسر آن حضرت)!
فرماندار در ذيل نامه، کسب تکليف کرده بود که بايد کدام يک از اين افراد را به قتل برساند؟!
منصور که هرگز تصور نميکرد با چنين وضعي روبرو شود، فوقالعاده خشمگين گرديد و فرياد زد:
«اينها را نميشود کشت!»
البته بديهي است که اين وصيتنامهي امام عليهالسلام يک حرکت حسابشدهي سياسي بود، تا جان امام پس از خود را از نقشههاي شوم و خطرناک هيأت حاکمه حفظ کند. [1] .
[ صفحه 74]
|