«ابوحنيفه» پيشواي مشهور فرقه حنفي مي‏گفت: «من دانشمندتر از جعفر بن محمد نديده‏ام.» [1] . نيز گويد: «زماني که منصور دوانيقي، جعفر بن محمد را احضار کرده بود مرا خواست و گفت: «مردم شيفته‏ي جعفر بن محمد شده‏اند. براي محکوم ساختن او يک سري مسائل مشکل را در نظر بگير.» من چهل مسأله مشکل آماده کردم. روزي منصور که در «حيره» بود، مرا احضار کرد. وقتي وارد مجلس وي شدم، ديدم جعفر بن محمد در سمت راست او نشسته است. وقتي چشمم به او افتاد آن چنان تحت تأثير ابهت و عظمت او قرار گرفتم که چنين حالي از ديدن منصور به من دست نداد. سلام کردم و با اشاره‏ي منصور نشستم. منصور رو به امام کرد و گفت: «اين ابوحنيفه است.» [ صفحه 41] او پاسخ داد: «بلي، مي‏شناسمش». سپس رو به من کرد و گفت: «اي ابوحنيفه مسائل خود را با ابوعبدالله (امام صادق عليه‏السلام) در ميان بگذار.» در اين هنگام شروع به طرح مسائل کردم. هر مسأله‏اي را که مي‏پرسيدم در جواب مي‏فرمود: «عقيده‏ي شما در اين باره چنين و عقيده اهل مدينه چنان و عقيده‏ي ما چنين است!» بدين ترتيب چهل مسأله‏ي مشکل را مطرح کردم و همه را پاسخ گفت.» ابوحنيفه، در آخر با اشاره به امام صادق عليه‏السلام گفت: «او دانشمندترين مردم و آگاهترين آنها به اختلاف مردم در فتاوي و مسائل فقهي است.» [2] . ابوحنيفه بزرگترين پيشواي اهل سنت خود اعتراف مي‏کند که دو سال شاگرد امام صادق عليه‏السلام بوده است. او اين دو سال را پايه‏ي علوم و دانش خود معرفي مي‏کند و مي‏گويد: «لو لا السنتان لهلک النعمان». يعني: «اگر آن دو سال نبود، نعمان (ابوحنيفه) هلاک مي‏شد.» [3] . «مالک» پيشواي فرقه‏ي مالکي گويد: «در علم و عبادت برتر از جعفر بن محمد هيچ چشمي نديده و هيچ گوشي نشنيده و به قلب هيچ بشري خطور نکرده است.» [4] . [ صفحه 42] «ابوعمر جاحظ» يکي از دانشمندان مشهور قرن سوم مي‏گويد: «جعفر بن محمد کسي است که علم و دانش او، جهان را پر کرده است و از جمله شاگردان او ابوحنيفه و نيز سفيان ثوري مي‏باشند که شاگردي اين دو تن در اثبات عظمت علمي او کافي است.» [5] . [ صفحه 43]

[1] ذهبي، شمس الدين محمد، تذکرة الحفاظ، ج 1، ص 166. [2] بحارالانوار، مجلسي، ج 47، ص 217. [3] حيدر اسد، الامام الصادق (ع) و المذاهب الاربعه، ج 1، ص 70. [4] همان، ص 53. [5] سيره پيشوايان، پيشوايي، ص 350.