«فضل بن ابي‏قره» مي‏گويد: «روزي به باغي که جعفر بن محمد در آنجا مشغول کار بود وارد شدم و حضرت را مشغول فعاليت ديدم. به حضرت عرض کردم: «جانم به قربان شما اجازه بدهيد که من براي شما کار کنم و يا غلامان اين کار را انجام دهند.» حضرت فرمودند: «خير، مرا رها کنيد زيرا دوست مي‏دارم خداوند مرا در حالي ببيند که با دستان خويش مشغول زحمت و کار هستم و با زحمت دادن به خود، طلب حلال مي‏نمايم.» [1] . «نيز ابي‏بصير» مي‏گويد: از جعفر بن محمد شنيدم که فرمودند: «من در بعضي از زمين‏هاي کشاورزي خود به قدري کار مي‏کنم تا عرق بکنم و همانا مي‏دانم که کسي هست مرا کفايت کند و کار مي‏کنم تا خداوند متعال ببيند که من در طلب رزق حلال مي‏کوشم.» [ صفحه 19]

[1] وسائل الشيعه، ج 12، ص 24، ح 11.