حضرت امام صادق عليهالسلام فرمود: يک فرد عبادتي را انجام ميدهد ولي در آن عمل طالب رضاي الهي نيست بلکه ميخواهد مردم او را به پاکي و نيکي ياد کنند و دوست دارد کار خوبش را به مردم بشناساند. چنين فردي با اين طرز تفکر شرک به خدا دارد.
داوود بن کثير روايت ميکند که روزي نزديک ابيعبدالله عليهالسلام نشسته بودم که مردي پيش او آمد و گفت: يابن رسولالله به من خبر بده که علم شما به کجا رسيده است؟ حضرت فرمود: سوال کن. گفت: به من از اين دريا خبر بده که در آن چيست؟ حضرت فرمود: شنيدن به گوش را بيشتر دوست داري يا ديدن به چشم؟ گفت: ديدن به چشم. آن حضرت برخاست دست من و دست آن مرد را گرفت. رفتيم تا به کنار دريا رسيديم. حضرت چوبي در دست داشت. به دريا زد و فرمود: اي درياي موج زننده به فرمان حق تعالي آن چه در تو پنهان است بر ما ظاهر گردان.
پس دريا شکافته شد و درياي ديگر پديد آمد که سفيدتر از برف، نرمتر از مسکه و شيرينتر از انگبين بود. گفتم: مولاي من! فدايت شوم، اين آب مخصوص کيست؟ حضرت فرمود: مخصوص حضرت قائم و اصحابش، به درستي که قائم غايب
[ صفحه 119]
گرداند اين آب را که بر روي زمين است تا آن را نيابند، آن گاه به حقتعالي تضرع و زاري نمايند. پس اين آب را برايشان ظاهر گرداند تا از اين آب بياشامند. بعد از آن به آسمان نظر کردم. اسبهايي با زين و لجام ديدم که بال داشتند. گفتم: اي حضرت فدايت شوم اين اسبها از کيست؟ فرمود: از قائم و اصحابش. آن مرد گفت: آيا من به يکي از اي اسبها سوار خواهم شد؟ فرمود: اگر از ياران وي باشي سوار خواهي شد. گفت: آيا از اين آب خواهم آشاميد؟ فرمود: اگر شيعه وي باشي بلي. بعد از آن حضرت چوب را بر دريا زدند و دريا به حالت اول باز آمد.
[ صفحه 120]
|