حضرت امام صادق عليه‏السلام فرمود: هر کس دختر خود را به شراب‏خوار بدهد با اين عمل رحميت او را قطع کرده است.. ابوخديجه روايت مي‏کند که يکي از ملازمان منصور دوانيقي براي من نقل کرد که شبي منصور مرا طلبيد و به قتل اباعبدالله و اسماعيل امر کرد. من به آن خانه‏اي رفتم که ايشان زنداني بودند و شمشير کشيدم، اول ابوعبدالله را قطعه قطعه کردم بعد از آن اراده کردم که اسماعيل را به قتل برسانم. او با من بحث کرد و بسيار جنگيد. آخر او را نيز مانند ابي‏عبدالله از آن خانه بيرون آوردم و به قتل رساندم سپس به خدمت خليفه رفتم پرسيد که چه کردي؟ گفتم کار را ساختم و خيالت را از جهت آنها راحت کردم. چون صبح شد، ديدم که ابوعبدالله و اسماعيل هر دو بر در خانه خليفه نشسته‏اند و اجازه مي‏خواهند به خانه منصور داخل شوند. منصور مرا صدا زد و گفت: مگر تو نگفتي که اين دو نفر را من در شب گذشته به قتل رساندم؟ گفتم: بله به يقين من ديشب ايشان را کشتم. اما رمز کار آنها را نمي‏دانم. پس منصور به من گفت که به آن مکان که ايشان را کشته بودي برو و از آثاري که آن جا مي‏بيني به من خبر بده. [ صفحه 100] چون به آن مکان رفتم دو گوسفند ذبح شده يافتم. چون اين صحنه را ديدم مبهوت گرديدم و تغيير حال زيادي در خود احساس کردم. بعد از آن به خدمت خليفه شتافتم، از من سؤال کرد که در آن مکان چه ديدي؟ گفتم: دو گوسفند ذبح شده ديدم و از حيرت به خود مي‏پيچيدم. منصور گفت: اين راز را پنهان کن و اين قصه را با کسي اظهار نکن تا شيعيان و محبان آن چه در حق عيسي گفتند در شأن ايشان نگويند. که و ما قتلوه و ما صلبوه و لکن شبه لهم. [ صفحه 101]