حضرت امام صادق عليه‏السلام از حضرت رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم حديث کرده است: که هر چيز مست کننده حرام است و چيزي که زيادش مست مي‏کند، کمش نيز حرام است. راوي حديث سؤال کرد آيا حرام کم را آب زياد حلال مي‏کند؟ حضرت دو بار کف دست خود را حرکت داد که نه نه. عماد بن عيسي روايت مي‏کند که روزي به خدمت امام جعفر صادق عليه‏السلام رفتم و گفتم يا مولا از شما تقاضا دارم که در حق من دعا کني تا حق سبحانه و تعالي مرا آن مقدار مال و توانگري بدهد که با آن حج بسيار کنم و ديگر مزرعه‏هاي خوب و سراي دل‏گشا و مرغوب روزي من کند و ديگر زوجه صالحه از اهل اعتبار و اولاد نيکوکار پاکيزه روزگار به من عطا نمايد. پس حضرت امام جعفر عليه‏السلام دست به دعا برداشت و گفت: خداوندا! حماد بن عيسي را آن مقدار توانگري بده که پنجاه حج بکند و مزرعه‏هاي لطيف در دنيا و سراي روح‏افزاي دل‏گشا روزي او گردان و زوجه صالحه نصيب او کن. يکي از اصحاب روايت مي‏کند که وقتي عبور من به بصره افتاد، حماد بن عيسي را ديدم. چون چشمم به حماد افتاد به خاطرم رسيد که از وي سؤال کنم [ صفحه 94] که حضرت صادق عليه‏السلام براي تو دعا کرد، چه اثري مشاهده کردي. گفتم: اي حماد! حقتعالي به تو کرامت کرد از آن چه از جعفر بن محمد استدعا نموده بودي؟ گفت: بلي. پس دست مرا گرفت و به خانه خود برد. چون نظر کردم منزلي ديدم که هرگز منزل هيچ يکي از ملوک زمانه را به آن صفا و تکلف نديده بودم. حماد گفت: اين خانه من بهترين خانه اين شهر است. به خاطر خانه و املاک مورد حسادت مردم روزگار هستم و زوجه من صالحه‏ترين و گرامي‏ترين مردم اين ديار است. فرزندان من را هر کسي که مي‏شناسد، مي‏داند که از اخيارند و به لطف الهي و به برکت دعاي امام جعفر صادق عليه‏السلام چهل و هشت حج رفته‏ام و همه آن چه از آن حضرت خواسته بودم ميسر گرديد و اميدوارم هم چنان که به واسطه دعاي آن حضرت در دنيا نيک بختم به سبب محبت و ولاي آن حضرت و ساير اهل‏بيت عصمت عليهم‏السلام در آخرت نيز محصل المرام باشم. راوي گويد که حماد بن عيسي بعد از اين حکايت دو حج ديگر کرد و پنجاه حج تکميل شد. در حج پنجاه و يکم به حدود جحفه رسيد و قصد غسل احرام کرد. در آن حدود رودخانه بود. چون داخل آب شد، آب او را برد، بعد از سعي بسيار غلامان و خدام او را از آب بيرون کشيدند و بين مردم به حماد غريق جحفه مشهور گرديد. [ صفحه 95]