حضرت امام صادق عليه‏السلام فرمود: سه چيز از سعادت است: زن مطيع و فرزند نيکو و رزقي که مايه رفاه و آسايش عائله باشد. روايت شده که ابوهاشم اسماعيل بن محمد حميري در ابتداي حال به اعتقاد کيسانيه بود که محمد حنفيه را امام مي‏دانستند و مي‏گفتند که او نمرده است از اين جهت حضرت امام صادق عليه‏السلام درباره او (اسماعيل) فرمودند که او بر هيچ نيست يعني اعتقاد صحيح و مذهب درست ندارد. اين سخن به اسماعيل مذکور رسيد. به خدمت آن حضرت آمد و عرض کرد، يابن رسول‏الله شنيده‏ام که در حق من چنين فرموده‏ايد. من عمر خود را در هواداري شما گذرانيدم و به جهت ولاي شما از مردمان کناره گزيدم. حضرت پاسخ فرمودند: تو مي‏گويي محمد حنفيه در شعب رضويست يعني اعتقاد تو آن است که او زنده است و در آن جاست و شيري در راست و پلنگي در چپ اوست. بامداد و شبانگاه روزي او را مي‏آورند. واي بر تو، به درستي که رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم و علي عليه‏السلام و [ صفحه 89] حسن عليه‏السلام و حسين عليه‏السلام که از او بهتر بودند شربت مرگ چشيدند. اسماعيل گفت:، بر وفات محمد حنفيه دليلي هست؟ فرمود: آري به درستي که پدرم مرا خبر داد که بر او نماز خواند و وي را دفن نمود و من در اين باب آيتي به تو نشان دهم. آن گاه دست اسماعيل را گرفت و بر سر قبري برد و دست مبارک بر قبر زد. پس دعائي خواند و قبر شکافته شد، مردي ظاهر شد موي سر و محاسنش سفيد و خاک از سر و روي خود مي‏افشاند و گفت: يا اباهاشم مرا مي‏شناسي؟ اسماعيل گفت: نه. گفت: منم محمد بن علي الحنفيه، به درستي که امام بعد از حسين بن علي عليه‏السلام، علي بن الحسين عليه‏السلام است و بعد از او محمد بن علي عليه‏السلام و بعد از او اين مرد يعني امام جعفرالصادق عليه‏السلام. سپس به گريبان خاک کشيد و قبر هم چنان پوشيده گرديد. [ صفحه 90]