حضرت امام صادق عليه‏السلام فرمود: شايسته است مسلمان عاقل ساعتي از روز خود را براي کارهايي که بين او و خداوند انجام مي‏گيرد اختصاص دهد و ساعتي برادران ايماني و دوستان خود را ملاقات کند و در امور معنوي و اخروي با آنان گفتگو نمايد و ساعتي نفس خود را با لذائذ و مشتهياتش که گناه نباشد آزاد بگذارد و اين ساعت لذت، آدمي را در انجام وظائف دو ساعت ديگر کمک مي‏کند. عبدالله بن سنان روايت مي‏کند که روزي از حالات و خوشي بهشت از امام جعفرصادق عليه‏السلام سؤال کردم. حضرت فرمود مي‏خواهي که آن را ببيني، گفتم: آري. دست مرا گرفت و به بيرون مدينه برد و پاي بر زمين زد. من جويي عظيم ديدم که کنارهاي آن پيدا نبود و از يک طرف آبي سردتر از برف ديدم. از جانب ديگر شيري در نهايت سفيدي و در ميان آن شرابي از ياقوت سرخ‏تر. گفتم يابن رسول‏الله اين جويها از کجا مي‏آيد. فرمود: اين آن است که حقتعالي در قرآن وعده کرده است. هم چنين در کنار جوي درختاني ديدم و بالاي آن درختان کنيزکان ديدم که از آنها بهتر و زيباتر کسي نديده است. [ صفحه 85] حضرت امام صادق عليه‏السلام به يکي از کنيزکان اشاره فرمود آب خواست. کنيز از درخت پايين آمد و درخت نيز خم گرديد، پس آن کنيز آب برداشت و به آن حضرت داد. آن حضرت آب را آشاميد و به من داد من نيز آشاميدم و هرگز از آن خوش‏تر و خوش‏بوتر هيچ آبي نياشاميده بود. گفتم يابن رسول‏الله فکر نمي‏کردم که کار چنين است. حضرت فرمود: آن چه ديدي کمترين چيز است که حقتعالي از براي شيعيان ما ساخته است. مؤمن چون وفات کند روح او را به اينجا آورند و از اين شراب مي‏دهند و دشمن ما چون وفات کند روح وي را به وادي برهوت مي‏برند و حميم و زقوم به او مي‏دهند پس از وادي برهوت به حقتعالي پناه گيريد. حقتعالي بهشت را براي دوستان ما آفريده و دوزخ را براي دشمنان ما خلق کرده است. [ صفحه 86]