امان دادن يعني کسي را در کنف حمايت ‏خود گرفتن. «امان نامه‏» يا خط امان، نامه‏اي‏ است که در ضمن آن زنهار و امان دهند. [1] در فرهنگ عرب، امان دادن نيز مثل‏ «جوار» و پناه دادن، سبب مصونيت جاني شخص امان يافته مي‏شد.به اماني که مي‏دادند، حتي‏ نسبت به دشمن خويش، پايبند بودند و نقض آن را ناجوانمردي و نشانه فرومايگي‏ مي‏دانستند.به همين خاطر، امام حسين‏ «ع‏» در نامه اعتراض آميزي که به معاويه نوشت و او را بخاطر کشتن‏ «حجر بن عدي‏» ملامت کرد، از جمله بر اين نکته تاکيد داشت که باآنکه به او امان داده بود، او را کشت. [2] به مسلم بن عقيل نيز پس از درگيري تن به تن درميدان و کوچه‏هاي کوفه امان دادند.امان دهنده محمد بن اشعث بود.اما به امان وفا نشد و او را نزد ابن زياد برده و سرانجام به قتل رساندند. [3] در کربلا نيز شمر، براي عباس‏ «ع‏» امان‏نامه آورد ولي ناکام شد.شمر، پس از آنکه فرمان قتل حسين‏ «ع‏» و تاختن بر بدن امام را ازابن زياد گرفت تا به کربلا آيد، عبدالله بن ابي محل (که از طايفه ام البنين مادر عباس بود) آنجا بود.براي عباس و برادرانش دستخط امان گرفت و توسط غلامي نزد آنان فرستاد. آنان با ديدن امان نامه گفتند: ما را به امان شما نيازي نيست، امان الهي بهتر از امان ابن زياد است: «لا حاجة لنا في امانکم، امان الله خير من امان ابن سمية‏». [4] قبل از روز عاشورا هم‏ وقتي شمر پشت خيمه اصحاب امام آمد و عباس و برادرانش را اينگونه صدا زد: خواهرزادگان ما کجايند؟عباس و جعفر و عثمان (فرزندان امير المؤمنين‏ «ع‏») بيرون آمدند که: چه مي‏خواهي؟گفت: «انتم يا بني اختي امنون‏».شمر مي‏خواست به بهاي رها کردن ‏حسين‏ «ع‏» به عباس و برادرانش امان دهد. آنان نيز در پاسخ گفتند: لعنت‏ خدا بر تو و امان‏ تو باد.آيا به ما امان مي‏دهي در حالي که پسر پيامبر را اماني نيست؟ «لعنک الله و لعن ‏امانک، اتؤمننا و ابن رسول الله لا امان له؟» [5] .

[1] لغت نامه، دهخدا. [2] حياة الامام الحسين، ج 2، ص 365. [3] همان، ج 3، ص 397. [4] کامل، ابن اثير، ج 2، ص 558. [5] وقعة الطف (چاپ جامعه مدرسين)، ص 190.