معاويه بن ابي سفيان زمامداري خودکامه و طاغوتي جبار بود.پدرش ابوسفيان و مادرش هند جگرخوار از سرسخت‏ترين دشمنان اسلام بودند.معاويه، خليفه‏اي سنگدل، حيله‏گر، دروغگو و فتنه‏انگيز بود.از زمان عثمان، والي شام گشت و با علي‏ «ع‏» جنگيد و همواره عليه او توطئه مي‏نمود.حسن بن علي‏ «ع‏» نيز ناچار شد با معاويه قرارداد ترک ‏مخاصمه امضا کند.معاويه به هيچ يک از تعهدات صلحنامه وفا نکرد.به کشتار بي‏گناهان و دستگيري و قتل ياران علي‏ «ع‏» پرداخت و هواداران اهل بيت‏ «ع‏» را سرکوب و قلع و قمع ‏نمود و عمال خويش را بر اموال و جانها و نواميس مسلمين مسلط ساخت و ديکتاتوري‏ترين شيوه‏هاي حکومتي را در قالب تزوير و تبليغات، اعمال مي‏کرد و در ريشه‏کن ‏ساختن دين پيامبر مي‏کوشيد.معاويه، ملعون به زبان پيامبر «ص‏» بود. [1] . از بدعتهاي معاويه، بيعت گرفتن اجباري از مردم و شخصيتها براي ولايت عهدي‏ فرزند شرابخوار و نالايقش‏ «يزيد» بود.قوي‏ترين گروه مخالف با آن بيعت، بني هاشم و در راس آنان حسين بن علي‏ «ع‏» بود که مخالفت‏خويش را آشکارا اعلام کرد. اغلب‏ چهره‏هاي سرشناس يا با تهديد يا با تطميع، پذيرفته بودند ولي امام حسين‏ «ع‏» حتي دربرابر معاويه که به ستايش يزيد پرداخت، به بيان زشتيهاي يزيد اشاره کرد و از کار معاويه ‏نکوهش نمود و رسوايش ساخت. [2] در پاسخ نامه معاويه به آن حضرت، جنايات معاويه ‏را در کشتن حجر بن عدي و يارانش و شهيد کردن عمرو بن حمق و پيمان‏شکني و فتنه‏انگيزيهايش بر شمرد و حکومت معاويه را بزرگترين فتنه دانست و مبارزه با معاويه رابرترين جهاد و موجب قرب به خدا برشمرد: «و اني و الله ما اعرف افضل من جهادک فان‏افعل فانه قربة الي ربي و ان لم افعله فاستغفر الله لديني... و اعلم ان الله ليس بناس لک قتلک ‏بالظنة و اخذک بالتهمة و امارتک صبيا يشرب الشراب و يلعب بالکلاب...». [3] همچنين ‏ابا عبدالله‏ «ع‏» يک سال پيش از مرگ معاويه در يک سخنراني عمومي در موسم حج، از معاويه بعنوان طاغوت ياد کرد و ستمهاي او را برشمرد و از مردم خواست چون به‏شهرهاي خود بازگشتند، سخنان آن حضرت را به مردم برسانند و آنان را به حق فراموش‏ شده اهل بيت فرا خوانند، چرا که بيم زوال اسلام و از بين رفتن حق در کار است. [4] . امام حسين‏ «ع‏» پيش از يزيد، با پدرش معاويه و بني اميه مخالف بود، آن هم نه نزاعي‏شخصي، بلکه نزاع مکتبي، وقتي از آن حضرت درباره بني اميه پرسيدند، فرمود: «انا و هم‏الخصمان اللذان اختصما في ربهم...» [5] ما و آنان، دو خصمي هستيم که نزاعمان بر سر مسأله خداست. و اين نزاع، پيوسته در گفتگوها و مجادلات، محسوس بود.خود معاويه هم مي‏دانست که سيد الشهدا «ع‏» هرگز سازش نخواهد کرد و در وصيتي که پيش از مرگ به يزيد داشت، به او گفت که از مخالفت چهار نفر از قريش که‏ مهمترين آنان حسين بن علي‏ «ع‏» است بيم دارد و هشدار داد که اهل عراق، او را وادار به‏ خروج بر ضد يزيد مي‏کنند و توصيه کرد که: «و اما الحسين،... و اياک و المکاشفة له في‏ محاربة سل سيف او محاربة طعن رمح... و اياک يا بني ان تلقي الله بدمه فتکون ‏من الهالکين‏». [6] پس از مرگ معاويه در رجب سال 60 هجري و هجرت امام به‏ مکه، کوفيان نامه به آن حضرت نوشتند و ضمن سپاس خداوند بر مرگ دشمن جبار امام حسين‏ «ع‏» از آن حضرت درخواست کردند به کوفه آيد و محور حرکت و تجمع آنان‏در مبارزه بر ضد شاميان شود. [7] . معاويه در تحکيم سلطه بني اميه بر مسلمانان و روي کار آمدن يزيد و جنايتهاي بعدي ‏سهم عمده داشت.در زيارت عاشورا اشاره است به اينکه بني اميه و پسر هند جگرخوارکه به زبان خدا و رسول خدا ملعون است، روز عاشورا را روز شادماني قرار دادند. آنگاه‏لعن بر آنان است: «اللهم العن ابا سفيان و معاوية و يزيد بن معاوية‏» و آنان با کشتن پسر پيامبر در کربلا، به نظر خودشان انتقام کشته‏هاي خود را در بدر و احد گرفتند.و اين چيزي ‏بود که يزيد در اوج قدرت پس از حادثه عاشورا، مستانه مي‏خواند: «ليت اشياخي ببدر شهدوا...». [8] امام سجاد «ع‏» نيز در مجلس يزيد، در رسواسازي او به کفر معاويه و ابوسفيان و جنگيدنشان با پيامبر خدا اشاره کرد و فرمود: جدم علي‏ «ع‏» در روز بدر و احد و احزاب پرچمدار رسول خدا «ص‏» بود، اما پدر و جد تو، پرچمدار کفر بودند «... و ابوک‏ و جدک في ايديهما رايات الکفار» [9] .

[1] براي شناخت پليديها و جنايات معاويه، ر.ک: «الغدير»، ج 1، ص 138 تا 384. [2] مع الحسين في نهضته، ص 54. [3] الغدير، علامه اميني، ج 10، ص 161. [4] همان، ج 1، ص 198، موسوعة کلمات الامام الحسين، ص 271. [5] حياة الامام الحسين بن علي، ج 2، ص 234. [6] همان، ص 237، الفتوح، ابن اعثم کوفي، ج 4، ص 332. [7] مع الحسين في نهضته، ص 76 به نقل از مقتل خوارزمي. [8] بحار الانوار، ج 45، ص 133. [9] همان، ص 136.