تشنگي از بارزترين جلوه‏هاي سوز و غم در حادثه کربلاست.سيد الشهدا، عباس، علي اکبر، علي اصغر و ديگران، همه لب تشنه و عطشان روز عاشورا جان سپردند.محروم‏ کردن خيمه‏گاه امام حسين‏ «ع‏» از آب فرات و تحميل عطش به امام و يارانش، از موارد روشن پستي و عداوت سپاه کوفه و ابن زياد، نسبت به آل الله است.بزرگان، بيشتر از کودکان تحمل تشنگي دارند و اطفال در برابر بي آبي، زودتر بي تاب مي‏شوند.در کربلا، عطش بيداد مي‏کرد و مشکها خالي، لبها خشک، جگرها سوخته، هوا گرم، راه فرات بسته، و صداي العطش بلند بود. زان تشنگان هنوز به عيوق مي‏رسد فرياد «العطش‏» زبيابان کربلا [1] . روز عاشورا، عباس کنار خيمه‏ها آمد، صداي‏ «العطش، العطش‏» کودکان را شنيد.سوار بر اسب شد و مشک را بر داشت و به طرف فرات رفت.چهار هزار نفر تير اندازان موکل برفرات، او را محاصره کردند و اباالفضل‏ «ع‏» در اين درگيري بود که دستها را داد و شهيد شد. قبل از بيرون آمدن از فرات، خواست آب بنوشد ولي‏ «فذکر عطش الحسين‏» به ياد تشنگي‏امام افتاد و آب ننوشيد و عطشان از شريعه بيرون آمد. [2] علي اکبر «ع‏» نيز روز عاشورا پس ‏از چندين نوبت جنگيدن، مجروح و تشنه براي آخرين وداع به خيمه‏گاه آمد، در حالي که‏به سيد الشهدا مي‏گفت: «يا ابة، العطش قد قتلني و ثقل الحديد اجهدني‏». [3] و از تشنگي و سنگيني زره آهنين ياد مي کرد. امام‏ «ع‏»، براي‏ کودک تشنه کام و شير خوار خود نيز بنا به نقلي از سپاه دشمن آب طلبيد، که بياييد سيرابش‏ کنيد. اگر به زعم شما من گناهکار شمايم نکرده هيچ گناهي، علي اصغرم است اين که تير حرمله، گلوي تشنه آن ششماهه را از هم دريد. [4] . مگر به کرب و بلا آب قيمت جان بود که از عطش به فلک ناله يتيمان بود خود سيد الشهدا نيز روز عاشورا، براي رفع تشنگي پس از نبرد، خواست به فرات‏ برود و آب بنوشد که شمر مانع شد و گفت: اي حسين، از اين آب نخواهي نوشيد تا ازتشنگي بميري‏ «و الله لا تذوقه او تموت عطشا». [5] تشنگي امام حسين‏ «ع‏» و شهداي کربلا، چنان داغي بر دل عاشقانش نهاده که با هر نوشيدن آب گوارا، او را ياد مي‏کنند، در راه امام‏حسين، به آبرساني و سقايي و نذر شربت و ساختن آب انبار مي‏پردازند و با هر عطشي‏ کربلا و عاشورا در ذهنشان تداعي مي‏کند، گويا بين آب و عطش و کربلا پيوند خورده ‏است. بر لب دريا، لب دريا دلان خشکيده است از عطش دلها کباب است و زبان خشکيده است کربلا بستان عشق است و شهامت، اي دريغ کز سموم تشنگي، اين بوستان خشکيده است سوز بي آبي اثر کرده است بر اهل حرم هر طرف بيني لب پير و جوان خشکيده است [6] .

[1] محتشم کاشاني. [2] بحار الانوار، ج 45، ص 41، عوالم (امام حسين)، ص 284. [3] مقتل الحسين، مقرم، ص 246. [4] حياة الامام الحسين، ج 3، ص 275. [5] بحار الانوار، ج 45، ص 51. [6] از: قادر طهماسبي (فريد).