برپا داشتن مراسمي به ياد سيد الشهدا «ع» در ايام مختلف، بويژه دهه محرم و روز عاشورا.اين عمل، که زنده نگهداشتن هدف حسيني و فرهنگ عاشوراست، مورد تشويق بسيار اولياء دين است و خود معصومين، در راه اقامه عزاي حسيني، ميکوشيدند. [1] زيرا عزاداري، بصورت گريه، برپايي مجالس ذکر، سرودن مرثيه، گرياندن، نوحهخواني و... احياء خط ائمه و تبيين مظلوميت آنان است.امام باقر «ع» در زمينه برپايي عزا در خانهها براي امام حسين «ع» ميفرمايد: «ثم ليندب الحسين و يبکيه و يامر من في داره بالبکاء عليه و يقيم عليه و يقيم في داره مصيبته باظهار الجزع عليه و يتلاقون بالبکاء بعضهم بعضا فيالبيوت و ليعز بعضهم بعضا بمصاب الحسين.» [2] (به کساني که روز عاشورا نميتوانند بهزيارت آن حضرت بروند اينگونه دستور ميدهند) بر حسين «ع»، ندبه و عزاداري و گريهکند و به اهل خانه خود دستور دهد که بر او بگريند و در خانهاش با اظهار گريه و ناله برحسين «ع»، مراسم عزاداري برپا کنند و يکديگر را با گريه و تعزيت و تسليتگويي در سوگ حسين عليه السلام در خانههايشان ملاقات کنند.
سنت عزاداري، با برخورداري از عشق و محبتي که از امام حسين «ع» در دلها بوده و هست، تبديل به يک برنامه گسترده و مردمي و مقدس شده است و هرگز سستي و خاموشي ندارد و به برکت آن، اقشار بسياري با امام حسين «ع» و دين و فرهنگ عاشورا آشنا ميشوند.فراز و نشيبهاي زيادي بر سوگواري بر خامس آل عبا گذشته است و هر گاه که شيعيان، قدرت و حکومتي يافتهاند، در ترويج و توسعه آن کوشيدهاند. «در زمان پادشاهي آل بويه، در دهه اول محرم، شيعيان به عزاداري حضرت سيد الشهدا قيام نمودند... معز الدوله، اولين کسي است که فرمان داد که مردم بغداد در دهه اول محرم، سياه بپوشند و بازارها را سياهپوش کنند و به مراسم تعزيه داري حضرت سيد الشهدا قيامنمايند.بستن دکانها و منع طباخي و تعطيل عمومي در روز عاشورا از طرف معز الدوله ديلمي در شهر بغداد به عمل آمد و تا اوايل سلطنت سلسله سلجوقي در آن شهر معمول بود.اين مراسم تا انقراض دولت ديالمه در تمام کشورهاي اسلامي قلمرو آنها مرسوم و برقرار بوده است.» [3] .
رمز جاودانگي نهضت حسيني نيز همين احيا و زنده نگهداشتن و تعظيم شعائر بوده است.امام خميني «قدس سره» فرمود: «الان هزار و چهار صد سال است که با اين منبرها، بااين روضهها و با اين مصيبتها و با اين سينه زنيها، ما را حفظ کردهاند، تا حالا آوردهاند اسلام را... هر مکتبي تا پايش سينه زن نباشد، تا پايش گريه کن نباشد، تا پايش سر و سينهزن نباشد، حفظ نميشود... ما بايد براي يک شهيدي که از دستمان ميرود، علم بپا کنيم، نوحه خواني کنيم، گريه کنيم، فرياد کنيم...». [4] برپايي عزا براي سيد الشهدا، نوعي اعتراض به ظالمان و حمايت از مظلوم است.اشک ريختن در سوگ ابا عبدالله «ع»، عامل تقويت حس عدالتخواهي و انتقامجويي از ستمگران و زمينه سازي براي تجمع نيروهاي پيرو حسين «ع» در خط دفاع از حق است.عزاداري براي شهيد، انتقال فرهنگ «شهادت» به نسلهاي آينده است.به تعبير شهيد مطهري: «در شرايط خشن يزيدي، در حزب حسينيها شرکت کردن و تظاهر به گريه کردن بر شهدا، نوعي اعلام وابسته بودن به گروه اهل حق و اعلان جنگ با گروه باطل و در حقيقت، نوعي از خود گذشتگي است.اينجاست که عزاداري حسين بن علي «ع» يک حرکت است، يک موج است، يک مبارزه اجتماعي است.» [5] عزاداري، سبب ميشود که شور و عاطفه، از شعور و شناخت برخوردار گردد و ايمان را در ذهن جامعه هوادار، زنده نگهدارد و «مکتب عاشورا» بعنوان يک فکر سازنده و حادثه الهام بخش، همواره تاثير خود را حفظ کند.عزاداري، احياء خط خون و شهادت و رساندن صداي مظلوميت آل علي به گوش تاريخ است.عزاداران حسيني، پروانگانيشيفته نورند که شمع محفل آراي خويش را يافته، از شعله شمع، پيراهن عشق پوشيدهاندو آماده جان باختن و پر سوختن و فدا شدناند.نقش عزاداري در حفظ فرهنگ عاشورا مهم است.عميقترين پيوندها را از طريق آميختگي عقل و عشق و برهان و عاطفه که درکربلا تجسم يافته است، انتقال ميدهد.هم بر مظلوميت امام گريه ميشود و هم در سايهآن هدف امام حسين از نهضت و حرکت، شناخته ميشود.روضههاي خانگي و دستههايعزاداري و هيئتهاي زنجير زني، پوشيدن لباس مشکي و پرچم به دست گرفتن و شربت و آب دادن و تلاش در بر پايي مجالس و نوحه خواني و سينه زني و... هر يک به نوعي سربازگيري جبهه حسيني است و اين پيوند قلبي را عمق و غنا ميبخشد.
|