ايستادگي، مقاومت و پايداري.مقابله با عواملي که انسان را از تلاش در راه هدف باز ميدارد، تحمل سختيها و ناگواريها به خاطر پيروز شدن و انجام وظيفه.
در حادثه کربلا، زيباترين جلوههاي صبر و پايداري در راه عقيده و تحمل مشکلات مبارزه ترسيم شده و سبب ماندگاري و جاودانگي آن حماسه و پيروزي ابدي آن گروه اندک بر دشمنان انبوه شده است، همانگونه که قرآن کريم ميفرمايد: «کم من فئة قليلة غلبت فئة کثيرة باذن الله و الله مع الصابرين» [1] و امير مؤمنان «ع» فرمود: «الصبريهون الفجيعة» [2] مقاومت، فاجعه و حادثه سخت را آسان ميکند.از سوي ديگر، براي مؤمنان، بر عامل غلبه بر سختيهاست و هر چه ميزان تحمل بيشتر باشد، سختي مصيبت کاسته ميشود و پروردگار نيز موهبت صبر را به مؤمنان عطا ميکند و به فرموده امام صادق «ع»، خداوند صبر را به اندازه مصيبت بر دلها وارد ميکند: «ان الله ينزل الصبر عليقدر المصيبة». [3] .
در حماسه عاشورا، «صبر» هم در گفتارها و شعارها و هم در عملها و رفتارها مشهود است، هم در شخص سيد الشهداء «ع»، هم در عترت و ياران صبور و وفادارش.امامحسين «ع» آنگاه که ميخواست از مکه به قصد عراق خارج شود، خطبهاي خواند که در ضمن آن آمده است: «رضي الله رضانا اهل البيت، نصبر علي بلائه و يوفينا اجر الصابرين». [4] رضايت و پسند ما خانواده، همان رضاي الهي است، بر بلا و آزمون او صبرميکنيم، او نيز پاداش صابران را به ما عطا ميکند.در يکي از منازل ميان راه نيز، با توجه دادن همراهان به سختي مسير و استقبال از نيزهها و شمشيرها و نياز ميدان عاشورا به دليرمرداني مقاوم و شکيبا بر زخم و مرگ و شهادت، فرمود: «ايها الناس! فمن کان منکم يصبر علي حد السيف و طعن الاسنة فليقم معنا و الا فلينصرف عنا». [5] اي مردم!هر کدام از شما که تحمل تيزي شمشير و ضربت نيزهها را دارد با ما بماند، وگرنه برگردد! ياران آن حضرت نيز همانگونه بودند که او ميخواست.در ميدان «صبر»، پايدار ماندند و بر تشنگي، محاصره، هجوم دشمن، کمي ياران و شهادت همرزمان مقاومت ميکردند و از خوشحالي در پوست خود نميگنجيدند.حتي بعضيشان روز عاشورا خوشحالي و شوخي ميکردند و ميگفتند: ميان ما و بهشت، جز ساعتي جنگ و تحمل ضربت تيغها و نيزهها و تيرها نيست و پس از آن، بهشت جاودان الهي است.ابا عبدالله «ع» نيز آنان را چنان بار آورده و تعليم داده بود که پايداري را پل عبور به بهشت بدانند.روز عاشورا به آنانچنين خطاب کرد: «صبرا بني الکرام!فما الموت الا قنطرة تعبر بکم عن البؤس و الضراءالي الجنان الواسعة و النعيم الدائمة...»، [6] مقاومت!اي بزرگ زادگان، که مرگ، پلي است که شما را از رنج و سختي به سوي بهشتهاي گسترده و نعمتهاي ابدي عبور ميدهد.درس صبر را، حتي به اهل بيتخويش ميداد و آنان را در مقابل شهادت خويش، دعوت به شکيبايي و تحمل ميکرد و اين که گريبان چاک نزنند و صورت نخراشند: «انظروا اذا اناقتلت فلا تشققن علي جيبا و لا تخمشن وجها». [7] خود امام بر کشته شدن و داغ فرزندان و ياران صبر کرد، خواهر صبورش زينب، صبورانه بار اين حماسه خونين را به دوش کشيدو لحظه لحظه حوادث کربلا، جلوههاي مقاومت و پايداري بود.حتي آخرين کلمات سيد الشهدا «ع» نيز در قتلگاه که بر زمين افتاده و با پروردگارش مناجات ميکرد، حاکي از همين روحيه بود: «صبرا علي قضائک». [8] .
|