سيد الشهدا «ع» به خاطر ناامني مکه براي حضرتش و اينکه مطلع شد نيروهاي يزيدي در صدد قتل او در مکه هستند، تصميم گرفت حج را به عمره مفرده تبديل کند، احرام بست و طواف و سعي و تقصير انجام داد و از احرام بيرون آمد، چون نميتوانست حج رابه پايان برد، چون ميترسيد در مکه او را گرفته، به سوي يزيد ببرند، يا غافلگيرانه ترور کنند. [1] اين از نظر فقهي نيز بي اشکال است.در حديث است که امام حسين «ع» روز ترويه در حالي که در عمره بود، به سوي عراق بيرون شد: «ان الحسين بن علي «ع» خرج يوم التروية الي العراق و کان معتمرا». [2] .
کار امام حسين «ع» هم جنبه حفظ قداست حرم الهي را داشت و هم نميخواست در ايام حج و در بيت الله الحرام خونش ريخته شود، و هم با بيرون شدن از مکه، در روزي که همه از هر سو به مکه آمدهاند و عازم عرفاتند، نوعي بيدارگري در وجدانها و ايجاد سؤال در ذهنهاست و به اين صورت، خبر خروج اعتراض آميز وي بر ضد حکومت، توسط حاجياني که از همه جا آمدهاند و اينکه آن حضرت، در حرم امن الهي هم امنيت و مصونيت ندارد، همه جا پخش ميشد و اين نوعي مبارزه تبليغاتي بر ضد يزيد بود.
امام خميني «ره» در تجليلي بلند از اين حج ناتمام ميفرمايد: «زائران عزيز از بهترين و مقدس ترين سرزمينهاي عشق و شعور و جهاد، به کعبه بالاتري رهسپار شوند و همچون سيد و سالار شهيدان حضرت ابي عبدالله الحسين «ع»، از حرام حج به احرام حرب و ازطواف کعبه به طواف صاحب بيت و از توضؤ به زمزم به غسل شهادت و خون رو آورند و به امتي شکست ناپذير و بنياني مرصوص مبدل گردند که نه ابر قدرت شرق ياراي مقابله آنان را داشته باشد نه غرب... که مسلما روح و پيام حج، چيز ديگري غير از اين نخواهد بود و مسلمانان، هم دستور العمل جهاد نفس را جدي بگيرند، هم برنامه مبارزه با کفر و شرک را.» [3] .
|