چاووش، به معناي پيشرو لشکر و قافله است، کسي که پيشاپيش قافله يا زوار حرکت‏ کند و آواز خواند. [1] کسي که در دربار شاهان يا در نزد امرا و بزرگان وظيفه‏دار امور تشريفاتي بوده، در روزهاي سلام، اشخاص را به حضور آنان معرفي مي‏نموده است. [2] . در فرهنگ ديني در گذشته رسم بود که طبق مراسم سنتي، هنگام رفتن اشخاص از شهرها و روستاها به زيارت نجف، کربلا، خراسان يا سفر حج، اشخاصي به نام‏ «چاووش‏خوان‏» اشعاري را با لحني سوزناک و خاص مي‏خواندند.هم هنگامه بدرقه زائر، هم وقت‏استقبال، بصورت تک خواني يا همخواني.محتواي اشعار هم اغلب سلام و صلوات برپيامبر و اهل بيت او يا فراخواني به پيوستن به کاروان زيارت بوده است.چاووش خواني، حرفه‏اي معنوي و پر از صفا بود که صداي خوش و لحني دلنشين مي‏خواست و پاکي و دينداري و عشق به اهل بيت.چاووش‏ خوانان، «مناديان راه خدا و قاصدان مرقد مطهر اوليا» بودند و «بانگ چاووشان‏» مردم را به هلهله و غوغا و بي‏آرامي دل مي‏رساند». در هر فقره‏اي، مصرع‏ «که بر حبيب خدا ختم انبيا صلوات‏» که چاووش خوان مي‏خواند، از مردم ‏صلوات مي‏گرفت.شعرهايي از اين قبيل: ز تربت‏ شهدا بوي سيب مي‏آيد ز طوس، بوي رضاي غريب مي‏آيد هر که دارد هوس کرب و بلا، بسم الله هر که دارد هوس حب خدا، بسم الله بر مشامم مي‏رسد هر لحظه بوي کربلا ترسم آخر جان دهم در آرزوي کربلا [3] . اين مراسم سنتي، در جاهاي مختلف، تشريفات خاص و اشعار متفاوتي دارد.به‏نوشته دهخدا: «چاووش خوان کسي است که دعوت رفتن به زيارت عتبات عاليات کند. در اصطلاح روستاييان خراسان، کسي باشد که در فصل مناسب زيارت در دهات و روستاها سواره يا پياده به راه افتد و روستاييان را به وسيله جار زدن يا خواندن اشعار مهيج ‏و مناسب، به زيارت اعتاب مقدسه تشويق و تهييج نمايد.» [4] .

[1] فرهنگ فارسي، معين. [2] لغت‏نامه، دهخدا. [3] به تحليل اين مراسم و نمونه‏هايي از متن چاووش خوانيها در «درآمدي بر نمايش و نيايش در ايران‏» از جابر عناصري مراجعه کنيد. [4] لغت‏نامه، کلمه‏ «چاووش‏».