در نهضت عاشورا به يک سري تاکتيکهاي نظامي و تبليغي بر مي‏خوريم که از سوي‏ حسين بن علي‏ «ع‏» انجام گرفته است.شيوه‏هاي نظامي بطور عمده يا حالت دفاعي داشته‏ است، يا تهاجمي.روشهاي تبليغي نيز بطور عمده جهت آگاهانيدن مردم و پيامرساني و بهره‏برداري بيشتر از اين حرکت بوده است، چه آنچه زمان خود آن حضرت و توسط خود او انجام گرفته است، يا پس از شهادتش.در اينکه آن حضرت در قيام کربلا بعنوان‏ يک مبارز مسلط به همه فنون رزمي و تاکتيکهاي نظامي و دفاعي و تبليغي عمل کرده ‏است، شکي نيست.آنچه مطرح مي‏شود، تنها نمونه‏هايي است که از تامل بر حوادث اين‏ نهضت به نظر مي‏رسد و مديريت‏ شگفت و نظم و تدبير آن حضرت را در آن حادثه که ‏آميخته‏اي از احساسات و عواطف و تعقل است، نشان مي‏دهد. تاکتيکهاي نظامي 1- «حفاظت ‏شخصي‏»: سيد الشهدا «ع‏» هنگام ديدار با والي مدينه‏ «وليد بن عتبه‏» پس از مرگ معاويه، با همراه داشتن گروه محافظ از جوانان بني هاشم نزد والي رفت. جمعي از ياران، خويشان و پيروان خود را مسلحانه همراه برد، در حالي که شمشيرها را آخته زير لباسها پنهان کرده بودند و به آنان سفارش کرد که بيرون در بمانند و اگر صداي امام از درون به مددخواهي بلند شد، به داخل بريزند و طبق فرمان امام، عمل کنند. [1] اين تدبير ايمني را براي پيشگيري از هر نوع خطر و سوء قصد وليد انجام داد.گروه همراه را تا سي‏نفر نوشته‏اند. [2] . 2- «گزارشگر اطلاعاتي‏»: چون ابا عبدالله‏ «ع‏» به اتفاق خانواده و همراهان از مدينه به ‏سوي مکه حرکت کرد، برادرش محمد حنفيه را در مدينه باقي گذاشت تا حرکتهاي ‏حکومتي را بعنوان يک گزارشگر اطلاعاتي به امام خبر دهد و آنچه را در مدينه مي‏گذرد، بي کم و کاست به آن حضرت برساند.او تعبير «عين‏» (مامور اطلاعاتي) درباره محمدحنفيه به کار برده است: «اما انت فلا عليک ان تقيم بالمدينة فتکون لي عينا عليهم لا تخفي ‏عني شيئا من امورهم‏». [3] اما تو، عيبي ندارد که در مدينه بماني تا براي من خبررسان از آنان باشي و از کارهايشان چيزي را از من پنهان نکني. 3- «خنثي کردن توطئه ترور»: به امام خبر رسيده بود که يزيد، گروهي را تحت فرمان ‏عمرو بن سعيد اشدق براي ترور يا دستگيري وي به مکه فرستاده است. حضرت براي ‏خنثي کردن توطئه ترور و نيز براي حفظ حرمت‏ حرم خدا و براي اينکه خونش در مکه ‏ريخته نشود، حج را به عمره تبديل کرد و روز هشتم ذي حجه از مکه خارج شد. [4] . 4- «جمع‏آوري اطلاعات‏»: از آنجا که آگاهي از وضعيت دشمن و مردم هوادار، درتصميم‏ گيريهاي يک پيشوا نقش مؤثر دارد، سيد الشهدا «ع‏» پيوسته مي‏کوشيد از اوضاع‏ داخلي کوفه اطلاعات کافي داشته باشد.اين اطلاعات را از جمله از راههاي زير به دست‏ مي‏آورد: الف: استنطاق و پرسش از مسافراني که از کوفه مي‏آمدند و بعنوان شاهدان عيني‏ جريانات، از آنجا خبر مي‏دادند.نمونه‏هايي همچون بشر بن غالب که در ذات‏ عرق با امام برخورد کرد، يا فرزدق در يکي ديگر از منزلگاهها. ب: مکاتبات و نامه‏نگاري با پيروان خود در کوفه، بصره و يمن (مناطقي که در محبت به اهل بيت، ريشه‏دارتر بودند) و گزارشهاي مکتوب از اوضاع آن مناطق ‏و حمايت مردمي و نصرت در قيام را جويا مي‏شدند و حتي اين آگاهيها را درمواقع لزوم، به سربازان دشمن که راه را بر او مي‏گرفتند يا با او به نبرد برمي‏خاستند، اعلام مي‏فرمود. 5- «مصادره‏»: در مسير راه عراق، کارواني تجارتي از يمن به سوي شام مي‏رفت و براي يزيد، اجناس قيمتي مي‏برد.وقتي امام حسين‏ «ع‏» در منزلگاه تنعيم به آن کاروان ‏برخورد، کالاهاي آن را مصادره کرد تا راه براي وابستگان به يزيد، ناامن شود.به افراد کاروان هم فرمود: هر کس بخواهد با ما به عراق بيايد، کرايه کاملش را خواهيم داد و با او رفتار خوب خواهيم داشت و هر کس هم بخواهد جدا شود، کرايه‏اش را تا اينجا مي‏پردازيم.برخي جدا شدند، بعضي هم همراه امام آمدند. [5] به اين شيوه، هم ضربه‏اقتصادي به حکومت ‏يزيد زد و هم از افراد دشمن، جذب نيرو کرد. 6- «جذب نيرو»: سيد الشهدا «ع‏» از هر فرصتي براي جذب نيرو به جبهه حق بهره ‏مي‏گرفت. يکي از آن موارد متعدد، ملاقاتي بود که با «زهير بن قين‏» در منزلگاه زرود داشت.زهير که ابتدا از رو به رو شدن با امام، گريزان بود، پس از اين ديدار به امام پيوست ‏و در عاشورا هم حماسه آفريد و شهيد شد. 7- «تصفيه نيرو»: امام حسين‏ «ع‏» چندين بار در طول راه کربلا با پيشگويي از وضع‏آينده و شهادت خود و همراهان، افراد بي‏انگيزه و غير مطيع و دنياپرست را که به اميد غنيمت همراه شده بودند تصفيه کرد، تا گروه زبده و عاشق شهادت و خالص و برخوردار از انضباط و اطاعت محض از فرماندهي و رهبري براي حضور در ميدان نبرد بمانند.در منزلگاه زباله و شب عاشورا، نمونه‏هايي از اين تصفيه‏ها بود.در منزل زباله برخي‏ برگشتند، [6] اما شب عاشورا کسي نرفت. 8- «آرايش اردوگاه‏»: وقتي در سرزمين کربلا فرود آمد، دستور داد چادرها را نزديک‏ به هم بزنند، طنابهاي خيمه‏ها را از لابه‏لاي هم بگذرانند، در مقابل خيمه‏ها حضور داشته‏ باشند و با دشمن از يک طرف مواجه شوند، در حالي که خيمه‏ها سمت راست و چپ و پشت‏ سرشان باشد: «امر باطناب البيوت فقربت‏حتي دخل بعضها في بعض و جعلوها وراء ظهورهم ليکون الحرب من وجه واحد و امر بحطب و قصب کانوا اجمعوه وراء البيوت‏فطرح ذلک في خندق جعلوه و القوا فيه النار و قال: لا نؤتي من وراءنا» [7] . 9- «سازماندهي‏»: امام حسين‏ «ع‏» صبح روز عاشورا اصحاب را سازماندهي کرد، نماز صبح خوانده شد.زهير بن قين را، فرمانده جناح راست و حبيب بن مظاهر را فرمانده جناح‏چپ قرار داد، پرچم را به دست عباس سپرد، چادرها را پشت‏ سر خويش قرار دادند، درگودالي که پشت چادرها به صورت خندق حفر کرده بودند، هيزم و ني ريختند.گودال، مثل نهر آبي بود که شب عاشورا براي پيشگيري از حمله دشمن از پشت‏سر کنده بودند و در آن آتش افروختند. [8] . 10- «ايجاد مانع‏»: در روز عاشورا، نيروهايي از دشمن مي‏خواستند از پشت‏خط دفاعي، از لا به لاي خيمه‏ها حمله کنند (طناب خيمه‏ها يکي از موانع بود) و سه، چهار نفراز ياران امام در آن منطقه به دفاع پرداخته بودند.عمر سعد دستور داد خيمه‏ها را آتش‏ بزنند.امام حسين‏ «ع‏» فرمود: بگذاريد آتش بزنند (البته خيمه‏ها خالي اصحاب و... بود). در اين صورت ديگر نخواهند توانست از لا به لاي خيمه‏ها بر شما شبيخون بزنند و چنان ‏شد. [9] اين تاکتيک، حتي در مورد انتخاب جاي مناسب براي خيمه ‏زدن نيز جلوه‏گر بود.درقسمتي فرود آمد که تپه‏هايي داشت و آنها بعنوان موانع طبيعي براي جلوگيري يا کنترل‏ حمله دشمن از سمت چپ قرارگاه امام بود.حفر خندق در پشت‏خيمه‏ها و آتش‏افروختن در آنها نيز بعنوان ايجاد مانع به کار گرفته شد. 11-مهلت‏خواهي شب عاشورا براي نماز و دعا و تلاوت قرآن.گر چه اين را مي‏توان‏ بعنوان امري عبادي و معنوي به حساب آورد، ليکن با توجه به نقش روحيه معنوي‏ رزمندگان، اين مهلت‏خواهي براي شعله‏ور ساختن بعد معنوي و تقويت روحيه رزمي و شهادت‏طلبانه در نيروهاي تحت امر، تاثير بسزايي داشت و يک تاکتيک نظامي محسوب‏مي‏شد، بويژه نشان دادن جايگاه ياران در بهشت، آنان را بي‏تاب شهادت ساخت و برخي‏ مانند برير، شوخي مي‏کردند. 12-در آخرين لحظات بي‏ياوري و غربت ‏سيد الشهدا «ع‏» که پياده مي‏جنگيد، باز مواظب بود تا تير دشمن به او اصابت نکند و در پي لحظات غفلت دشمن بود تا حمله کند و بر جمع سپاه دشمن حمله مي‏برد. [10] . 13- «پوشش براي پيوستن به امام‏»: تعدادي از شهداي کربلا که از ياران امام بودند، از کساني بودند که همراه سپاه کوفه و عمر سعد، به کربلا آمدند و آنجا به حسين بن علي‏ «ع‏» پيوستند و با کوفيان جنگيدند.اين تاکتيک نشان‏دهنده کنترل شديد اطراف کوفه و ممانعت ‏از پيوستن هواداران به سيد الشهدا «ع‏» است، بگونه‏اي که براي برخي از شيعيان انقلابي، هيچ راهي نمانده بود، جز آنکه در پوشش سپاه کوفه، خود را به خط درگيري رسانده، به ‏امام ملحق شوند. 14-طرز آرايش جبهه و استقرار نيروها و نصب چادرها در کربلا به صورت نعلي‏ شکل بود، تا هم تسلط بر مجموعه مواضع خودي باشد و هم خود در وسط اين شکل‏ قرار گيرد و هم امکان محاصره شدن توسط سپاه کوفه را سلب کند. خصوصيات منطقه عمليات در کربلا به صورت زير بوده است: [11] -نزديک رودخانه دجله و فرات- دجله در سمت چپ و فرات در سمت راست کربلا -از نظر آب و هوايي در منطقه خشک و گرم عراق قرار گرفته و در ضلع شمال‏شرقي، ايران قرار دارد و در جنوب غربي، حجاز واقع شده است. -منطقه، رملي و نيمه جنگلي است. -در حاشيه نهر علقمه، نخلستاني قرار دارد. -داراي تپه ماهور و پستي و بلنديهاي بسيار -نهر علقمه از فرات منشعب شده است و در نزديکي اردوگاه حسيني قرار دارد. -موسم تابستان با گرماي مخصوص منطقه. -کربلا در حاشيه فرات و قبرستان يهود قرار گرفته است. -از نظر اهميت جغرافيايي، نقطه کور، منزوي و فراموش شده، فاقد هر گونه امتياز واهميت ويژه سياسي، فرهنگي، نظامي و اقتصادي است. خصوصيات حرکت زميني سيد الشهداء «ع‏»: [12] . (عقب‏نشيني تاکتيکي-در زمان غير قابل پيش‏بيني) 1-بهره‏گيري از زمين جهت ايجاد جنگ رواني ‏2-انتخاب کميت زمين براي به دست‏گيري ابتکار عمل در جنگ ‏3-در اختيار گرفتن زمان و سلب آن از دشمن ‏4-ايجاد توازن دفاعي ‏5-تجزيه نيرو و تغيير جهت دشمن به سمت ضعف ‏6-به هم زدن نظم تشکيلاتي و ايجاد تغيير در قرارگاه جنگي دشمن ‏7-سلب اختيار از دشمن و به دست گرفتن ابتکار حرکت ‏8-اخلال در سيستم تصميم‏گيري فرماندهان نظامي ‏9-عقب‏نشيني تاکتيکي ‏10-به دست گرفتن ابتکار عمل در زمين ‏11-به موضع انفعالي کشيدن دشمن‏ 12-استفاده از پوشش طبيعي و تصنعي زمين و بهره‏گيري از آن جهت استتار و اختفاء 13-جلوگيري از تمرکز قوا هنگام حمله دشمن و ايجاد فاصله جغرافيايي بين‏فرماندهي، تدارکات و ارتباطات ‏14-ايجاد شتابزدگي در تصميم‏گيري نظامي و کندي در عمل دشمن ‏15-سلب هر گونه بهره‏گيري استراتژيک از زمين (از دشمن) 16-افزايش محدوديت در ميدان عمل و کاهش شديد ميزان کارآيي دشمن 17-تعيين جهت ‏حمله و نوع آرايش جنگي دشمن به وسيله زمين ‏18-به دست گرفتن ابتکار عمل در سازماندهي و تجديد سازمان از لحاظ کمي و کيفي ‏19-تعيين نوع بهره‏وري از زمين براي دشمن (به صورت مطلوب) 20-موضعگيري و آرايش مطلوب در دفع حمله ‏21-احراز آمادگي در هر شرايطي تا هر زمان و سلب آمادگي از دشمن به وسيله زمين ‏22-بدون حرکت و صرف انرژي، آرايش دشمن را براي چند ساعت به صورت ‏جنگ رواني بر هم زد. [13] . مختصات جبهه جنگي حضرت ابا عبدالله الحسين‏ «ع‏»: [14] . 1-نام عمليات: هيهات منا الذله‏ 2-سال عمليات: 61 هجري قمري ‏3-ماه عمليات: محرم الحرام ‏4-روز عمليات: جمعه دهم محرم ‏5-نوع عمليات (جنگ): جهاد ابتدايي ‏6-استراتژي حرکت و حمله: افشاي چهره نفاق-تشکيل حکومت ‏7-موضع جنگي: دفاعي ‏8-طول جبهه دفاعي (قطر نعل): 180 متر 9-طول محور عمليات: 360 متر 10-فاصله خيمه‏ها: 2 متر 11-تعداد خيمه‏ها: 60 عدد 12-ترکيب کيفيت نيرو: بني هاشم، ياران، زنان، کودکان ‏13-وضعيت روحي و رواني: عاشقاني حفاظت‏پيشه ‏14-تعداد سواره نظام: 32 نفر 15-تعداد پياده نظام: 40 نفر 16-تعداد کل نيروهاي رزمي: 72 نفر 17-فرمانده کل قوا: سيد الشهدا حسين بن علي‏ «ع‏» 18-پرچمدار لشکر: ابو الفضل العباس‏ «ع‏» 19-فرمانده سمت راست: زهير بن قين ‏20-فرمانده سمت چپ: حبيب بن مظاهر 21-وضعيت تدارکات: محاصره کامل ‏22-وضعيت تجهيزات: کمبود شديد 23-وضعيت آب و آذوقه: محاصره (تشنگي-گرسنگي) 24-موقعيت جغرافيايي: قتلگاه ‏25-زمان و ساعت‏شروع حمله: دو ساعت گذشته از روز (8 صبح) 26-رمز عمليات: لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم ‏27-نوع آرايش جنگي: ساعتي-مثلثي-نعلي ‏28-تعداد بر هم زدن آرايش دشمن: در سه مرحله که مرحله چهارم به جنگ تن به تن انجاميد 29-طول مدت عمليات: 8 ساعت‏ 30-پايان عمليات: غروب آفتاب همان روز مختصات جبهه جنگي يزيد بن معاويه: 1-نام جنگ و عمليات: بيعت ظالمانه ‏2-استراتژي عمليات: محو کامل اسلام ناب محمدي‏ «ص‏» 3-ترکيب کيفيت نيرو: مردان مجهز و آماده‏ 4-موقعيت جغرافيايي: استراتژيک‏ترين منطقه ‏5-وضعيت روحي و رواني: در خواب کامل سياسي‏ 6-تعداد سواره نظام: به علت کثرت آنان، نامعلوم ‏7-تعداد پياده نظام: به علت کثرت آنان، نامعلوم ‏8-کل نيروي رزمي: 30000 نفر 9-فرمانده کل لشکر: عمر سعد 10-پرچمدار لشکر: دريد، غلام عمر سعد 11-فرمانده سواره نظام: عروة بن قيس احمصي ‏12-فرمانده پياده نظام: شبث بن ربعي ‏13-فرمانده ستون سمت راست: عمرو بن حجاج ‏14-فرمانده ستون سمت چپ: شمر بن ذي الجوشن ‏15-وضعيت تدارکات: سريع، بموقع، فوق العاده ‏16-وضعيت تجهيزات: به ميزان چند ماه ‏17-وضعيت آب: مسلط بر رود فرات‏ 18-وضعيت آذوقه: به ميزان چند ماه ‏19-نوع جنگ: تهاجمي‏ 20-موازنه قوا: برتري کمي (400 نفر مقابل 1 نفر) 21-خط مشي سياسي فرهنگي: نفاق ‏22-رمز اول عمليات: لشکر خدا بپا خيزيد 23-رمز دوم عمليات: پرتاب تير توسط عمر سعد 24-تعداد آرايش: سه عدد 25-آرايش اول: مدور، پله چپ و راست (پياده سنگين) 26-آرايش دوم: ستون سمت چپ، سواره سنگين ‏27-آرايش سوم: ستون سمت راست، سواره سنگين ‏28-تن به تن: خطي، بسيجي، عمومي، سواره 29-رعايت قوانين جنگي: نقض کامل [15] . روشهاي رواني، تبليغي روشهايي که از سوي سيد الشهدا «ع‏» در طول نهضت و در روز عاشورا، و نيز توسط خانواده او به کار گرفته شد، هم مايه ماندگاري نهضت و مصونيت چهره آن است، هم ‏عامل روحيه‏بخشي به ياران شرکت کننده در آن حماسه، که امام را با همه هستي ياري ‏کردند، و هم مايه تزلزل در انگيزه سپاه کوفه و موجب ضعف يا رسوايي يا خنثي شدن ‏تبليغات دشمن گشته است، که به برخي از آنها اشاره مي‏شود: 1- «نامشروع دانستن خلافت ‏يزيد»: امام حسين‏ «ع‏» با اين موضع، در افکار هواداران يزيد، ايجاد تزلزل کرد و با امتناع آشکار از بيعت و اعلان آن، جو سکوت ‏را شکست. 2- «شهود صحنه‏»: با همراه بردن زنان و کودکان در سفر کربلا، به عنوان عاملان ثبت ‏وقايع و شاهدان زنده که همه صحنه‏ها را ديده‏اند، از تحريف و مسخ چهره واقعه‏ جلوگيري کرد.به علاوه حضور زنان و کودکان در قافله حسيني، تاثير عاطفي و برانگيزنده‏ افکار بر ضد امويان در طول سفر داشت، حتي پس از شهادت و در دوران اسارت. 3-نامه‏نگاري و پيام‏رساني به بزرگان کوفه و بصره و سران قبايل و اعزام نماينده به ‏کوفه و تماس با پايگاه هواداران به عنوان يک کار تشکيلاتي. 4- «سنجش افکار»: محاسبه زمينه اقدام در کوفه، از راه اعزام مسلم بن عقيل به آنجا و ارزيابي وضعيت هواداران و نويسندگان دعوتنامه‏ها و درخواست از مسلم براي گزارش‏ دقيق از اوضاع کوفه و ميزان تعهد و وفاي مردم. 5- «مشروعيت نهضت‏»: آن حضرت، حرکت‏سياسي خود بر ضد حکومت را به‏تکليف شرعي و امر به معروف و نهي از منکر و احياي سنت پيامبر «ص‏» پيوند داد، تاضمن مشروعيت بخشيدن به قيام خود، تعريضي به نامشروع بودن خلافت و تعارض آن‏با سنت نبوي داشته باشد. 6- «بهره‏گيري عاطفي‏»: از آنجا که حسين بن علي‏ «ع‏» را مردم به عنوان فرزند پيامبر و فاطمه‏ «ع‏» مي‏شناختند، وي از اين موقعيت و زمينه عاطفي خود در دلها، چه براي جذب ‏نيروي ياري دهنده، چه براي سلب انگيزه جنگ از دشمن و چه براي افشاگري نسبت به‏ ماهيت ‏سلطه حاکم استفاده کرد.اين شيوه، هم توسط خود امام، هم از طريق حضرت ‏زينب، امام سجاد و ساير اهل بيت انجام مي‏گرفت.حتي پوشيدن برد، زره و عمامه‏ پيامبر «ص‏» و برگرفتن ذوالفقار و يادآوري خويشاوندي خود با پيامبر خدا نيز، در تحريک‏ عواطف ديني نيروهاي دشمن مؤثر بوده و به عنوان يک شيوه تبليغاتي و رواني قابل توجه ‏است. 7- «اتمام حجت‏»: براي بستن راه هر گونه عذر و بهانه و توجيه و تاويل، آن حضرت ‏مکرر اقدام به‏ «اتمام حجت‏» کرد، هم براي بازداشتن دشمن از کشتن او، هم براي پيوستن‏ افراد به جبهه حق.در اين اتمام حجت، گاهي هم تکيه روي حسب و نسب خويش ‏مي‏کرد.مثلا در خطبه صبح عاشورا، براي متزلزل ساختن انگيزه دشمن، بر اين نسب تاکيد مي‏شد که: «فانسبوني فانظروا من انا؟... الست... الست...» [16] بنگريد که من کيستم؟آيا من آن نيستم که... اينها هر شبهه‏اي را رفع و دفع مي‏کرد و دشمن را خلع سلاح مي‏نمود. 8- «آماده سازي‏»: ياران و اهل بيت‏خود را از نظر رواني آماده مي‏ساخت که با حادثه‏ عاشورا شجاعانه رو به رو شوند و با سخنان و خطابه‏ها، روحيه شهادت‏طلبي در ياران، وصبر و تحمل در بستگان ايجاد مي‏کرد و هر گونه‏ «ابهام‏» در مسير و هدف و سرانجام رامي‏زدود. 9- «جذب عاطفي‏»: برخوردي که در گرماي نيمروز، با سپاه تشنه حر داشت و همه را سيراب کرد، سپس برگزاري نماز جماعت به امامت‏ سيد الشهدا «ع‏» و اقتداي آنان به‏حضرت، آنگاه سخنراني توجيهي و تبييني براي سپاه دشمن، در واقع نوعي آميختن لطف ‏و نوازش با روشنگري و تبيين، نقش مهمي در جذب عاطفي آنان داشت.سرانجام هم‏حر، به امام پيوست. 10- «جبران کميت با کيفيت‏»: گر چه ياران آن حضرت در کربلا اندک بودند، اما اين‏کميت اندک را، با کيفيت بالا و روحيه والا در ياران خويش جبران کرد، چه در سخنان ‏طول راه، چه ميثاق شب عاشورا و اعلام ايستادگي ياران تا پاي جان و نيز نشان دادن ‏جايگاه اصحاب خود در بهشت، به آن جمع حاضر. 11- «تقويت بعد معنوي‏»: مهلت ‏خواهي شب عاشورا و سپري کردن آن شب با انس‏ با خدا و تلاوت و عبادت و زمزمه‏هايي که از خيمه‏ها برمي‏خاست، همه به عنوان عامل‏ معنوي و تقويت روحي در شب قبل از عمليات مؤثر بود و ياران در صبح عاشورا بي‏تاب ‏شهادت بودند و شوخي مي‏کردند و ميان خود و بهشت، فاصله‏اي جز تحمل ضربت‏ شمشيرها نمي‏ديدند. 12- «خطابه با دشمن‏»: در عاشورا، استفاده از صداي بلند و رسا و القاي خطابه‏هاي ‏مهم خطاب به نيروهاي دشمن، آن هم در ميدان کربلا و توسط خود امام و ياران‏ برگزيده‏اش، نوعي اتمام حجت و سخن آخر بود، براي ايجاد تزلزل در دشمن و بستن راه‏ توجيه در آينده و تلاش جهت بيدار ساختن وجدانهاي خفته. 13- «رجز»: استفاده از رجزهاي حماسي توسط امام و يارانش در درگيريهاي تن به ‏تن يا عمومي.خواندن رجز، هم رزمنده را تقويت روحي مي‏کرد، هم دشمن را تحقير مي‏نمود و هم مبين انگيزه و انديشه و ايمان جنگجوي حسيني بود. 14- «افشاگريهاي اسرا»: پس از عاشورا، اسيران اهل بيت‏ «ع‏»، از تجمعهاي مردمي در کوفه، مجلس ابن زياد، شام، دمشق، حتي مجلس يزيد، استفاده کرده، پيام خون شهدا را مي‏رساندند، ضمن معرفي خود و امام حسين‏ «ع‏»، بر ضد حکام افشاگري مي‏کردند.اين ‏شيوه را، چه در خطبه‏ها و چه در سخناني که در برخوردهاي متفرقه ابراز مي‏شد، به کار مي‏گرفتند. 15- «مجالس ياد»: اهل بيت، پس از بازگشت از سفر کربلا به مدينه، مجالس عزا و سوگواري بر پاداشتند و پيوسته از حادثه عاشورا و فجايع سپاه کوفه ياد مي‏کردند. بارزترين آنها ياد کردن امام سجاد «ع‏» از حسين و شهادت او با لب تشنه بود، هنگام ‏نوشيدن آب، يا ديدن صحنه ذبح گوسفند. 16- «فرهنگ گريه و نوحه‏»: امامان شيعه تاکيد فراوان کردند که مظلوميت اهل بيت و حادثه عاشورا همواره ياد شود و زنده بماند.اين فرهنگ ياد و يادآوري در قالب مفاهيمي ‏همچون: گريه، نوحه‏خواني، مرثيه سرودن، زيارت، تربت ‏سيد الشهدا «ع‏»، کام‏گيري با آب‏فرات و تربت، ياد کردن از عطش حسين هنگام آب نوشيدن، برگزاري مجالس عزاداري‏براي اهل بيت و... شکل گرفت.اين فرهنگ، تاکنون هم سبب زنده ماندن و جاودانه شدن‏ آن حماسه گشته است. در مجموع حرکت عاشورا، چه از بعد نظري و چه عملي، روشها و محورهايي موردتوجه قرار گرفته است تا: -پيام نهضت به همه رسانده شود- در دراز مدت، منافقان نفوذي در تشکيلات حکومتي و پستهاي کليدي معرفي و افشا گردند -امر به معروف و نهي از منکر و اصلاح فساد اجتماعي، زنده شود- راه مبارزه سياسي فرهنگي براي نسلهاي آينده ترسيم گردد «سنت احياگري‏» نسبت به حادثه کربلا نيز از سوي امامان شيعه و پيروان عاشورا، درطول تاريخ شيعه، آن پيامها را مطرح ساخته و آن حماسه را زنده نگهداشته و عظيمترين ‏عامل برانگيزنده، وحدت‏بخش، راهنما و جهت‏ده را پديد آورده است.اوجگيري روحيه‏ شهادت‏طلبي و افزايش شناخت و آگاهي سياسي و به وحدت رسيدن نيروهاي معتقد به‏ولايت و رهبري ائمه، از آثار اين تحول است.

[1] کامل، ابن اثير، ج 2، ص 530، مقتل الحسين، خوارزمي، ج 1، ص 182. [2] مقتل الحسين، خوارزمي، ج 1، ص 183. [3] بحار الانوار، ج 44، ص 329، اعيان الشيعه، ج 1، ص 588. [4] حياة الامام الحسين، ج 3، ص 46، موسوعة کلمات الامام الحسين، ص 324. [5] تاريخ طبري، ج 4، ص 289، حياة الامام الحسين، ج 3، ص 59، کامل، ابن اثير، ج 2، ص 547. [6] کامل، ابن اثير، ج 2، ص 549. [7] مناقب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 99، کامل، ابن اثير، ج 2، ص 560. [8] همان. [9] همان، ص 566. [10] همان، ص 572. [11] برگرفته از جزوه‏ «تشکيلات توحيدي عاشورا»، فاطمي‏پناه، ص 24. [12] همان، ص 27. [13] صاحب طرح، بر اساس نقشه عملياتي و ترسيم صحنه و مستندات تاريخي، نکات فوق را تشريح مي‏کند. [14] همان، ص 25. [15] پايان نقل از جزوه پيشين. [16] کامل، ابن اثير، ج 2، ص 561.