پيروزي و گشايش، در قاموس عاشورا، «فتح‏»، تنها پيروزي نظامي نيست، بلکه‏ بيدارگري امت و احياء ارزشها و ماندگاري نام و بالاتر از همه‏ «عمل به تکليف‏» پيروزي‏ است، هر چند بصورت ظاهر، شکست نظامي پيش آيد. هدف سيد الشهدا «ع‏»، نجات دين از نابودي و رسواگري ستم و باطل بود و اين هدف ‏تحقق يافت، پس آن حضرت پيروز شد، هر چند به قيمت ‏شهادت خود و يارانش واسارت اهل بيت. پس از عاشورا، آرمان حسيني زنده ماند و پيرواني يافت و حادثه کربلا، تاثير خود را در نسلها و قرنهاي بعد، باقي گذاشت و منشا حرکتها و نهضتها شد.اين خود يک پيروزي بزرگ است.امام سجاد «ع‏» نيز در پاسخ به‏ «ابراهيم بن طلحه‏» که در مدينه ازآن حضرت پرسيد: چه کسي غالب شد؟فرمود: هنگام اذان، معلوم مي‏شود که چه کسي‏ پيروز شد. [1] اين اشاره به همان بقاء مکتب و دين رسول الله در سايه نهضت ‏حسيني است. خود ابا عبدالله الحسين‏ «ع‏» نيز فرموده است: «ارجو ان يکون خيرا ما اراد الله بنا، قتلنا ام‏ظفرنا» [2] اميدوارم آنچه خداوند براي ما اراده کرده است، نيکو باشد، چه کشته شويم، چه‏ ظفر يابيم. با اين ديدگاه، انسان حقجو و فدا شده در راه دين و خدا، هميشه پيروز است و به‏ «احدي الحسنيين‏» دست مي‏يابد و هر که از مسير ياري حق کنار بود، هر چند جان سالم‏ هم به در برده باشد، کامياب و پيروز نيست.اين نيز تعليمي است که سيد الشهدا «ع‏» درنامه‏اي که به‏ «بني هاشم‏» نوشت، به آن اشاره فرمود: «من لحق بنا استشهد و من تخلف لم‏ يبلغ الفتح‏». [3] هر کس به ما بپيوندد، شهيد مي‏شود، و هر که از پيوستن به ما باز ماند، به‏ «فتح‏» نمي‏رسد. پيروزي نظامي معمولا با غلبه نظامي ديگري از بين مي‏رود، ولي پيروزي‏ آرماني، بخصوص وقتي همراه با فداکاريهاي عظيم و مظلوميت باشد، در وجدان بشري‏ اثر ماندگارتري باقي مي‏گذارد و هميشه از ميان نسلها، حامياني براي ايده خود پيدا مي‏کند. اين ديدگاه و برداشت نسبت به‏ «فتح‏»، انسان مبارز را همواره اميدوار، با انگيزه و با نشاط قرار مي‏دهد.امام خميني‏ «قدس سره‏» فرمود: «ملتي که شهادت براي او سعادت است‏ پيروز است... ما، در کشته شدن و کشتن پيروزيم...» [4] و مگر پيروزي خون بر شمشير، چيزي جز اين است؟ «محرم‏»، مصداق روشن اين نوع پيروزي است.امام خميني‏ «ره‏» دراين باره نيز مي‏فرمايد: «ماهي که خون بر شمشير پيروز شد، ماهي که قدرت حق، باطل را تا ابد محکوم و داغ باطله بر جبهه ستمکاران و حکومتهاي شيطاني زد، ماهي که به نسلها در طول تاريخ، راه پيروزي بر سرنيزه را آموخت... ماهي که بايد مشت گره کرده‏ آزاديخواهان و استقلال طلبان و حقگويان بر تانکها و مسلسلها و جنود ابليس غلبه کند و کلمه حق، باطل را محو نمايد.» [5] .

[1] امالي، شيخ طوسي، ص 66، الامام زين العابدين، مقرم، ص 370، (اذا دخل وقت الصلاة فاذن و اقم، تعرف من‏الغالب). [2] اعيان الشيعه، ج 1، ص 597. [3] کامل الزيارات، ص 75. [4] صحيفه نور، ج 13، ص 65. [5] همان، ج 3، ص 225.