اين سؤالي است که هر گريه کننده‏اي در پرتو آن قرار دارد، منتهي هر کس بايد از خودش بپرسد. از کودک مي‏پرسيد چرا گريه مي‏کني؟ او با زبان بي‏زباني مي‏گويد: من مي‏گريم تا اينکه آتش عشق دروني مادر را بر افروخته سازم، تا توجهي بمن کند و خواسته‏هاي مرا برآورده سازد. از مجرم که در دادگاه محکوم شده مي‏پرسيم چرا گريه مي‏کني؟ او مي‏گويد: گريه‏ام بخاطر جرمي است که مرتکب شده‏ام. مي‏خواهم با اين گريه خود را از اين جرم تبرئه سازم، اگر اين دفعه از گناهم صرفنظر شود ديگر آن را تکرار نمي‏کنم. گريه‏ي پدر بر فراغ فرزند چرا؟ او مي‏گويد: چون با اين گريه غم و اندوه خود را شستشوي مي‏دهم و در حقيقت داروي مسکني بر او خواهد بود و از اين راه انسانهاي دلسوز را در جستجوي يافتن فرزند او مي‏اندازد. يعقوب در دوري يوسف مي‏گريد با اينکه او پيامبر است. گريه‏ي او حاکي از عاطفه‏ي پدري و فرزندي است ولي بي‏هدف نيست. با اين گريه اهميت يوسف را نشان مي‏دهد. اي مردم! اگر يوسف من داراي سرنوشت مجهولي است. فرد عادي نيست بلکه آينده‏ي نبوت در او خواهد بود. او بايد پيدا شود، اين وحي است. خواسته‏ي خداست. با توجه به اين گريه‏ها مفهوم اشک روشن مي‏شود. در يک کلمه خلاصه کنم: اشک «شستشوي» بشريت است. شرکت در مجلس حسين عليه‏السلام انسان را مي‏شويد گناهکار در محفل حسين عليه‏السلام مي‏گريد، از دل مي‏سوزد چون حسين عليه‏السلام واسطه‏ي فيض رحمت خداست، او رحمت گسترده خداست. اگر در داستاني مي‏خواني شراب‏خوار در محفل امام حسين عليه‏السلام آمرزيده شد نه بدان جهت است که گريه‏ي بدون تغسيل سودي بحال او داشت، بلکه اثر اين گريه چنين بوده است که او را متوجه به عواقب کارش کرده و لذا با توجه به اين اشک در رثاء امام عليه‏السلام، خود را از مسير امام خارج ديده و لذا دفعتا به گناهش پي مي‏برد و از نوري که بتوسط مجلس نوراني حسين عليه‏السلام در دل او افکنده شده است بيدار [ صفحه 170] مي‏شود و در اثر اين بيداري خداوند به برکت شفاعت حسين بن علي عليه‏السلام او را مي‏آمرزد. مگر نمي‏گوييد از القاب امام حسين عليه‏السلام نورالله است؟ اگر او نور خداست چگونه مي‏شود مجلس او نور نباشد؟ مگر نمي‏گويند ملائکه در مجلس عزاي حسين مي‏نشينند؟ آيا ملائکه‏اي که مجردند در جائي که معصيت است مي‏روند؟ هرگز! ملائکه آسمان مرکزي مي‏آيند تا از آن مرکز، استفاده‏ي نوري کنند با اينکه تکامل در حق آنان نيست. تکامل در حق انسانهاست. پس بشريت در رثاء حسين (ع) به کمال مي‏رسد، و از گريه بر حسين به ارزشهاي معنوي دست مي‏يابد. همچون گريه‏ي نيمه شب و سحري، که انسان را مي‏شويد و سفارش بسياري در اشک سحري از خوف قيامت شده است. آيا اشک براي قبر و قيامت بي‏معني است، چه فرقي ميان اين دو اشک است. در اينجا براي استشهاد عرضم مواردي را نقل مي‏کنم دقت کنيد: بخشي از اين شواهد مربوط به خصوصيات و ويژگيهاي محافل گريه بر سالار شهيدان است.