|
از اين [مطلب] يک مطلب بالاتري پيدا شد، که اين نکته را باز مرحوم حاجي نوري در لؤلؤ و مرجان کاملاً ذکر کرده است و آن اين است که عدهاي آمدند گفتند گريه بر امام حسين ثوابش آنقدر زياد است که از هر وسيلهاي براي اين کار ميشود استفاده کرد. يک حرفي را امروزيها درآوردهاند - در مکتب ماکياول و امثال او - که ميگويند هدف وسيله را مباح ميکند؛ هدفت خوب باشد وسيلهات هر چه شد، شد. اينها هم گفتند: ما اينجا يک هدف مقدس و منزه داريم و آن گريستن بر امام حسينعليه السلام است. حالا اين گريستن روي چه فلسفهاي است، کاري به آن ندارند؛ بايد گريست. بسيار خوب، بايد گريست. به چه وسيله بگريانيم؟ به هر وسيله که شد. هدف که مقدس است، وسيله هر چه شد، شد. اگر يک تعزيههاي اهانتآور هم بسازيم درست است يا درست نيست؟ گفتند: اشکي جاري ميشود يا جاري نميشود؟ همين قدر که اشک جاري ميشود، هر کاري کرديد کرديد. شيپور بزنيم، طبل بزنيم، معصيتکاري کنيم، به بدن مرد لباس زن بپوشانيم، عروسي قاسم درست کنيم، جعل و تحريف کنيم. گفتند: در دستگاه امام حسين اين حرفها مانعي ندارد. دستگاه امام حسينعليه السلام از دستگاه ديگران جداست. اگر اينجا دروغ گفتي، بخشيده است؛ جعل کردي، بخشيده است؛ تحريف کردي، بخشيده است؛ شبيهسازي کردي، بخشيده است؛ به تن مرد لباس زن کردي، بخشيده است؛ هر گناهي که اينجا کردي، بخشيده است. هدف خيلي مقدس است. در نتيجه يک افرادي در اين قضيه دست به جعل و تحريف زدهاند که انسان تعجب ميکند.
در ده پانزده سال پيش رفته بودم اصفهان. مرد بزرگي آنجا بود، مرحوم آقا شيخ محمّد حسن نجفآبادي اعلي اللَّه مقامه. من تازگي در جايي يک روضهاي شنيده بودم که تا آن وقت نشنيده بودم و آن روضهخوان - که اتفاقاً ترياکي هم بود - اين روضه را که خواند، به قدري مردم را گرياند که حد نداشت، و خيلي هم عجيب بود. داستان يک پيرزني [است] که در زمان متوکل ميخواهد به زيارت امام حسينعليه السلام برود و آن وقت دستها ميبريدند و چنين و چنان ميکردند. اين زن بارها ميآيد و خلاصه آخرش رساند به آنجا که اين زن را بردند در دريا انداختند تا او را غرق کنند. در همان حال اين زن فرياد کرد: يا اباالفضل العباس! عن قريب که داشت غرق ميشد، سواري آمد در همان دريا و گفت: رکاب اسب مرا بگير. رکابش را گرفت. پيرزن گفت تو چرا دستت را دراز نميکني؟ گفت آخر من دست در بدن ندارم. خيلي مفصل گفت و خيلي هم گريه گرفت.
من اين را براي مرحوم آقا شيخ محمّد حسن نجفآبادي نقل کردم. ايشان گفت که بيا تاريخچه اين [داستان] را من به تو بگويم که از کجاست. گفت: يک روزي در اصفهان در حدود بازار و مدرسه صدر مجلس روضهاي بود که بزرگترين مجالس اصفهان بود، حتي مرحوم حاج ملا اسماعيل خواجويي که از علماي بزرگ اصفهان بود در آنجا شرکت ميکرد. (اين قصه قبل از زمان ايشان بوده، ايشان هم از اشخاص معتبري نقل کردند.) واعظي را اسم برد، از معاريف هم بود، گفته بود که من در آن جلسه خاتِم بودم و قرار بود آخري باشم. منبريها که ميآمدند، هنر خودشان را براي گرياندن مردم اعمال ميکردند. هر کس که ميآمد روي دست ديگري ميزد، و بعد هم که از منبر پايين ميآمد، مينشست، ميخواست هنر شخص بعد از خودش را ببيند. تا ظهر طول کشيد. من ديدم هر کسي هر هنري داشت به کار برد، اشک مردم را گرفتند، فکر کردم من چه بکنم؟ همان جا نشستم و اين قصه را جعل کردم. رفتم گفتم: کربلا درست کردم، بالا دست همه زدم! عصر همان روز وقتي که رفتم در چهارسوق، مجلس روضه، ديدم آنکه قبل از من است، همين داستان را دارد بالاي منبر ميگويد! همين که من پيش از ظهر جعل کردم. طولي نکشيد که در کتابها هم نوشتند و چاپ کردند!
اين موضوع که دستگاه حسيني يک دستگاه جدايي است و از هر و سيلهاي براي گرياندن ميشود استفاده کرد، اين خيال، اين توهم دروغ و غلط، يک عامل بزرگي شد براي جعل و تحريف. مرحوم حاجي نوري که اين موضوع را در کتاب خودشان طرح کردهاند، اين مرد بزرگوار، استاد مرحوم حاج شيخ عباس قمي - که حتي بر حاج شيخ عباس ترجيح داشته به اعتراف خود حاج شيخ عباس و ديگران، و مرد فوقالعاده متبحر و با تقوايي است - اين مرد بزرگ ميگويد: اگر اين حرف درست باشد که هدف وسيله را مباح ميکند، پس ديگر اساساً چيزي در دنيا باقي نميماند؛ من اين جور ميگويم: يکي از هدفهاي اسلامي ادخال سرور در قلب مؤمن است، يعني انسان کاري بکند که يک مؤمني خوشحال بشود. اين هست يا نه؟ ميگوييم: بله. ميگوييم: هدف وسيله را مباح ميکند؛ من براي اينکه فلان مؤمن خوشحال بشود، در حضورش غيبت ميکنم چون از غيبت خيلي خوشش ميآيد. به من ميگويند: داري گناه مرتکب ميشوي! ميگويم: خير، هدف من مقدس است. من که غيبت ميکنم ميخواهم که او را سرگرم کرده باشم، ميخواهم خوشحالش کرده باشم. بالاتر (اين مثال را هم مرحوم حاجي نوري ذکر ميکند)، يک کسي يک زن بيگانه را ميگيرد و ميبوسد. ميگوييم: حرام است، چرا اين کار را ميکني؟ ميگويد: نه، من با اين کار اين خانم را خوشحال کردم. ادخال سرور در قلب مؤمن مستحب است. ديگر به زنا هم ميشود گفت، به شراب هم ميشود گفت، به لواط هم ميشود گفت: ميگويد اين چه غوغايي است؟ اين چه حرف شريعت خراب کني است که از هر وسيلهاي جايز است براي گرياندن بر امام حسين استفاده کرد؟ به خدا قسم بر خلاف گفته امام حسين است. امام حسينعليه السلام شهيد شد که اسلام بالا برود «وَ اَشْهَدُ اَنَّکَ قَدْ اَقَمْتَ الصَّلاةَ وَ آتَيْتَ الزَّکاةَ وَ اَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ جاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ» [1] ، امام حسين کشته شد که سنن و مقررات و قوانين اسلامي زنده شود، نه اينکه بهانهاي شود که پا روي سنن اسلامي بگذارند. ما امام حسين را به صورت - العياذ باللَّه - اسلام خراب کن درآوردهايم. امام حسيني که ما در خيال خودمان درست کردهايم اسلام خراب کن است.
حاجي نوري در کتابش نوشته است: يکي از علماي نجف که اهل يزد بود براي من نقل کرد، گفت من در جواني يک سفري پياده و از راه کوير به خراسان ميرفتم. (شايد محرم بوده است.) در يکي از دهاتِ حدود نيشابور و تربت مسجدي بود، من چون جايي نداشتم به مسجد رفتم. يک مردي آمد آنجا پيشنمازي کرد، مردم هم نماز خواندند. بعد رفت منبر براي مردم صحبت کند. يک وقت من با کمال تعجب ديدم که فراش مسجد يک دامن سنگ آورد بالاي منبر تحويل اين آقا داد. حيرت کردم که براي چيست؟ تا رسيد به روضه و گريز. دستور داد چراغها را خاموش کردند. چراغها را که خاموش کردند، ديدم شروع کرد به سنگ پراندن به مستمعين. فرياد آخ سرم، آخ دستم، آخ سينهام بلند شد، غوغا شد. بعد چراغها را روشن کردند. ديدم سرها مجروح شده و باد کرده و مردم در حالي که اشکشان ميريزد، بيرون ميروند. رفتم سراغ او و گفتم آقا اين چه کاري بود کردي؟ گفت من امتحان کردهام، اينها با هيچ روضهاي گريه نميکنند. چون گريه کردن بر امام حسينعليه السلام اجر و ثواب زيادي دارد و من ديدم راهش منحصر به اين است که با سنگ به سر اينها بزنم، از اين راه اينها را ميگريانم؛ چون هدف وسيله را مباح ميکند. هدف، گريه بر امام حسين است ولو اينکه آدم يک دامن سنگ به سر مردم بزند!
پس اين يک عامل خصوصي در اين قضيه بوده است که در اين جعلها و تحريفها دخالت داشته است.
اينها بوده است که انسان وقتي که در تاريخ نگاه ميکند، ميبيند که به سر اين حادثه چهها آوردهاند! به خدا قسم حرف حاجي حرف راستي است. ميگويد امروز اگر کسي بخواهد بر امام حسينعليه السلام بگريد، بر اين مصيبتهايش بايد بگريد، بر اين تحريفها و مسخها و دروغها بايد بگريد.
|