در وقتي است که با معاويه صلح کردند و بر منبر رفته و خطبه بليغ و بسيار مفصلي را بيان فرمودند و در آن جميع مناقب و فضائل خود را بيان کردند.
اين خطبه را شيخ در «امالي» با دو سند نقل کرده است. با سند اول از حضرت علي بن الحسين زين العابدين عليهما السلام روايت کرده است و اين خطبه بسيار مفصل است و در آن حضرت فضايل خود را شرح ميدهد تا آنکه ميفرمايد:
و اقول معاشر الخلائق فاسمعوا و لکم افئدة و اسماع فعوا: انا اهل بيت اکرمنا الله بالاسلام و اختارنا و اصطفانا و اجتبانا و اذهب عنا الرجس و طهرنا تطهيرا، و الرجس هو الشک فلا نشک في الله الحق و دينه ابدا، و طهرنا من کل افن و عيب مخلصين الي آدم نعمة منه، لم تفترق الناس فرقتين الا جعلنا الله في خيرهما، فادت الامور و افضت الدهور.
ميفرمايد: «معاشر الناس بشنويد براي شما قلبها و گوشهائي است پس فرا - گيريد، ما اهل بيتي هستيم که خداوند ما را به اسلام مکرم داشت و ما را اختيار کرده و برگزيده و انتخاب فرموده و هر گونه رجس و ناپاکي را از ما زدوده و ما را پاک و بيعيب قرار داده است. رجس، شک است، ما هيچ گاه در خدا و دين خدا شک نياورديم و ما را از هر گونه سستي فکر و ضعف انديشه و عيبي پاک نموده است و پدران ما را تا آدم ابوالبشر پاک و خالص قرار داده و به دين نعمتسرافراز نموده است، هيچ گاه مردم به دو دسته نشدند مگر آنکه ما را در آن دسته بهتر و پاکيزهتر قرار داد. پس امور به جريان افتاد و روزگارها گذشت».
و سپس آن حضرت به دنبال اين مطلب مشروحا بقيه مناقب خود را بيان ميکند تا آنکه ميفرمايد:
فنحن اهله و لحمه و دمه و نفسه و نحن منه و هو منا، و قد قال الله تعالي:
«انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت و يطهرکم تطهيرا»،
فلما انزلت آية التطهير جمعنا رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم انا و اخي و امي و ابي فجعلنا و نفسه في کساء لام سلمة خيبري في حجرتها و يومها فقال: اللهم هؤلاء اهل بيتي و هؤلاء اهلي و عترتي فاذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا، فقالت ام سلمة - رضي الله عنها - انا ادخل معهم يا رسول - الله؟ فقال لها رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم يرحمک الله انت علي خير و الي خير و ما ارضاني عنک و لکنها خاصة لي و لهم، ثم مکث رسول الله بعد ذلک بقية عمره حتي قبضه الله اليه ياتينا في کل يوم عند طلوع الفجر و يقول: الصلاة يرحمکم الله، «انما يريد الله ليذهب عنکمالرجس اهل البيت و يطهرکم تطهيرا» - الخطبة.
ميفرمايد: «ما اهل رسول خدا هستيم و گوشت او و خون او و جان او، و ما از او هستيم و او از ماست، و خداوند تعالي فرموده: حقا که خداوند فقط اراده فرموده که از شما خاندان اهل بيت هر آلودگي را پاک کند و هر عيب و نقصي را برطرف کند. و چون آيه تطهير نازل شد پيغمبر، ما را جمع کرد، مرا و برادرم را و مادرم را و پدرم را، با خود همگي را در زير کساء خيبري که مال ام سلمه بود قرار داد و اين واقعه در حجره ام سلمه اتفاق افتاد و در روزي که نوبت او بود، و سپس عرض کرد: بار پروردگارا اينان اهل بيت من هستند و اينان اهل من و عترت من هستند، پليدي و زشتي را از آنها بزدا و پاک و طاهرشان قرار ده. در اين حال ام سلمه گفت: اي رسول - خدا من هم با آنها داخل شوم؟ رسول خدا فرمود: خدا تو را رحمت کند تو بر طريقه خيري و عاقبت به خيرخواهي بود و چقدر از تو خشنود هستم و ليکن اين مقام اختصاص به من و اينها دارد. و پس از اين قضيه رسول خدا تا آخر عمر که خدا جانش را به سوي خود قبض نمود هر روز صبح هنگام طلوع صبح نزد ما ميآمد و ميگفت: نماز، خدا شما را رحمت کند، اين است و جز اين نيست که خداوند مشيتش بر آن تعلق گرفته که شما اهل بيت را از هر رجس و خرابي دور کند و پاک و منزه و مقدس قرار دهد».
سند دوم از ابو عمر زاذان که گفت: چون حضرت امام حسن با معاويه صلح نمود بر منبر آمد و در حضور مردم از مناقب خود بيان فرمود تا آنکه فرمود:
و لما نزلت آية التطهير جمعنا رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم في کساء لام سلمة - رضي الله عنها - خيبري ثم قال: اللهم هؤلاء اهل بيتي و عترتي فاذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا - الخطبة.
«چون آيه تطهير نازل شد رسول خدا همه ما را در کساء خيبري که مال ام - سلمه - رضي الله عنها - بود جمع نمود و عرض کرد: بار پروردگارا اينان اهل بيت من و عترت من هستند، هر گونه زشتي را از آنان دور کن و پاک و منزهشان قرار ده». و سپس حضرت بقيه خطبه را بيان فرمود.
|