حمويني در کتاب «فرائد السمطين في فضايل المرتضي و البتول و السبطين‏» با سلسله سند متصل خود روايت مي‏کند از سليم بن قيس هلالي که گفت: ديدم علي بن ابيطالب عليه السلام در مسجد رسول خداست در زمان خلافت عثمان و جماعتي نشسته و با يکديگر بحث مي‏کردند و از مسائل علم و فقه گفتگو مي‏نمودند و از قريش و فضل آنها و سوابق آنها و هجرت آنها و آنچه که رسول خدا درباره آنها گفته بود سخن مي‏راندند، و امير المؤمنين عليه السلام ساکت‏ بود و چيزي نمي‏فرمود و احدي از اهل بيت آن حضرت نيز چيزي نمي‏گفت، در اين هنگام آن جماعت رو کردند به امير المؤمنين و عرض کردند: يا ابا الحسن چرا سخن نمي‏گوئي؟ حضرت فرمودند: هر دو طايفه از مهاجرين و انصار در اين جا سخن گفتند و حقايقي را بيان کردند و فضل اشخاصي را نام بردند، ولي من از شما اي جماعت قريش و انصار يک سئوال دارم و آن اين است که اين فضل و شرف را خدا به چه وسيله به شما عنايت کرد؟ آيا به وسيله خودتان يا اقوام و عشيره و اهل بيت‏ خود يا به وسيله غير شما؟ همه گفتند: بلکه اين فضائل را به ما منت گذارده و به وسيله محمد و عشيره او به ما عنايت فرموده است، و از ناحيه ما و عشيره ما نبوده است. حضرت فرمود: راست گفتيد اي جماعت قريش و انصار، آيا نمي‏دانيد آنچه خدا به شما از منافع دنيوي و حظوظ اخروي عنايت فرموده است‏ به وسيله ما اهل بيت‏ بوده است لا غير؟ آنگاه حضرت مفصلا و مشروحا يکايک از فضايل و مناقب خود را مي‏شمرد و آيات قرآن مجيد را که در شان او نازل شده بيان مي‏فرمايد تا آنکه مي‏فرمايد: ايها الناس ا تعلمون ان الله انزل في کتابه: «انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت و يطهرکم تطهيرا» فجمعني و فاطمة و ابني حسنا و الحسين ثم القي علينا کساء و قال: اللهم هؤلاء اهل بيتي و لحمتي‏يؤلمني ما يؤلمهم، و يجرحني ما يجرحهم فاذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا، فقالت: ام سلمة: و انا يا رسول الله؟ فقال: انت الي خير، في و في اخي علي بن ابيطالب و في ابني و في تسعة من ولد ابني الحسين خاصة ليس معنا فيها احد غيرنا؟ فقالوا کلهم: نشهد ان ام سلمة حدثتنا بذلک فسالنا رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم فحدثنا کما حدثتنا ام سلمة. حضرت به آن جماعت فرمود: اي مردم آيا مي‏دانيد که خدا درباره ما آيه تطهير را فرستاده است و پيغمبر مرا و فاطمه را و دو فرزندم حسن و حسين را پهلوي خود آورد و بر سر همه ما کساء انداخت و عرض کرد: بار پروردگارا اينان اهل بيت من هستند و پاره گوشت من هستند، به درد مي‏آورد مرا آنچه اينان را به درد آورد و جريحه‏دار مي‏کند مرا آنچه اينها را جريحه‏دار کند، خدايا هرگونه رجس و پليدي را از آنان دور گردان و بدون هيچ گونه عيب پاکيزه و مبري قرارشان بده. ام سلمه عرض کرد: يا رسول الله من هم هستم؟ فرمود: عاقبت تو به خير است. اين امر تنها راجع به من است و به برادرم علي بن ابيطالب و دو فرزندم و به نه نفر از فرزندان فرزندم حسين. و هيچ کس غير از ما در اين طهارت و ذهاب رجس شرکت ندارد؟ آن جماعت گفتند: بلي، ما همه گواهي مي‏دهيم که ام سلمه اين قضيه را براي ما بيان کرد و بعد از آن ما از رسول خدا سئوال کرديم، رسول خدا همان طوري که ام سلمه بيان کرده بود بدون هيچ کم و زياد بيان فرمود». باري اين حديث‏بسيار مشروح و مفصل است و ما فقط همان فقره مورد نياز را که آيه تطهير و شان نزول آن نسبت‏ به اهل بيت‏ بود بيان کرديم. علامه نجم الدين شريف عسکري گويد: اين حديث‏شريف که در ميان علماء به حديث منا شده معروف است‏ بسياري از علماء شيعه و سنت آنرا تخريج کرده‏اند. از جمله حمويني شافعي در «فرائد السمطين‏»، و خوارزمي حنفي در «مناقب‏» ص 217 با مختصر اختلافي در لفظ، و شيخ سليمان قندوزي حنفي در «ينابيع المودة‏» ص 114، که بعض از فقرات آنرا آورده است، و از جمله مؤلف «المناقب الفاخرة‏»، و ابن حجر هيتمي در «الصواعق المحرقة‏» ص 77 بعض از الفاط اين حديث را آورده است. و از علماي اماميه علامه سيد هاشم بحراني در «غاية المرام‏» ص 67 و همچنين در کتاب کوچک خود که «به مناقب‏» معروف است و با تعليقه‏اي که ما بر آن زديم و مصادر احاديث و مستدرکات آنرا ذکر کرديم در بغداد به نام کتاب «علي و السنة‏» طبع شده است.