و اما جهت مخالفت‏ شيعه با آنان در فروع اين که: عامه مي‏گويند: در عمل به احکام بايد از يکي از علماي مذاهب اربعه پيروي کرد، يا از ابو حنيفه يا از شافعي و يا از مالک و يا از احمد بن حنبل، و غير از آراء آنان مجزي و کافي نيست. شيعه مي‏گويد: کتاب خدا بر همه افراد بشر نازل شده و همه افراد حق استفاده از آنرا دارند و پيامبر اکرم واسطه نزول وحي خدا براي استفاده بشر است. و انزلنا اليک الذکر لتبين للناس ما نزل اليهم و لعلهم يتفکرون. [1] . «اي پيغمبر، ما قرآن را به سوي تو فرستاديم تا آنکه براي مردم بيان کني و روشن سازي آنچه را به سوي آنان نازل شده است و به اميد آنکه تفکر کنند». کلام و سنت رسول خدا نيز براي هر شخص عاقل حجت است. به چه علت مسلمانان نتوانند خود در کتاب خدا نظر نموده و سنت رسول خدا را نيز ضميمه نموده و از آن دو استفاده حکم شرعي خود را بنمايند، و باب اجتهاد مسدود شود؟ آيا دين اسلام دين علم نيست؟ آيا تقليد براي همه افراد بشر غير از اين چهار نفر واجب شده است؟ آيا ممکن نيست فردي از مسلمانان با تحصيل علم و کاوش در پيدا کردن مراد از آيات و تفحص در سيره رسول خدا پايه دانشش از هر فرد از اين چهار تن بالا رود؟ به چه مجوز عقلي اين مرد عالم بايد از اينها تقليد کند و حق نداشته باشد فتوائي مخالف آنان بدهد، و خود و ديگران را زنداني در فتاواي آنان کند؟ اين منطق، خلاف منطق‏فطرت و حکم عقل مستقل است. معني انحصار مذهب در مذاهب چهارگانه آن است که هر مسلمان بايد عملا معني يا ايها الذين آمنوا را از يکي اين چهار تن بپرسد و در عمل به هر آيه‏اي از آيات و هر گفتاري از رسول خدا زبان يکي از اين چهار تن را مفسر قرار دهد، آيا اين چهار نفر معصوم‏اند، و در کلام آنها خطائي نيست؟ اگر چنين است پس چرا چهار مذهب شد و اختلافات به چهار رسيد؟ دين، دين واحد است، و اين اختلاف، خود بهترين شاهد بر عدم عصمت آنان است. علاوه با علم اجمالي قطعي در بين اين آراء و فتاوي يا همه باطل و يا بعض از آنها باطل است، و لزوم اتباع از يکي از آنها لزوم پيروي و وجوب متابعت از امر محتمل الخطاء است و اين حکم خلاف حکم عقل است. هر کس مي‏تواند مستقلا با عقل و دانش خود از کتاب خدا و سنت رسول خدا پيروي کند. عدم جواز اجتهاد به طور مطلق و حصر اجتهاد در داخل يکي از مذاهب چهارگانه، حکم به لزوم پيروي از خطا است، و چون اين چهار تن معصوم از خطا نيستند و هيچ کس درباره آنان احتمال عصمت را نداده است، بنابر اين باب اجتهاد مطلق بدون محبوسيت در آراء و فتاواي اين چهار نفر براي تمام افراد مسلمانان تا روز قيامت‏ باز است. اين گفتار صريح شيعه مي‏باشد، که ابدا جاي اشکال و ابهامي ندارد و احدي را از عامه قدرت بر دفع آن نيست. کتاب معروف علامه عصر سيد شرف الدين جبل عاملي به نام «النص و الاجتهاد» [2] از کتب بسيار نفيس و ذي قيمتي است که نوشته شده است، و شايد به پيرو مطالعه اين کتاب و با سعي مرحوم آية الله بروجردي، مفتي اعظم مصر و رئيس جامعة الازهر شيخ محمود شلتوت فتواي معروف و جهاني خود را مبتني بر جواز تمسک به فقه شيعه اماميه صادر نمود. اينک، عين فتواي او را در اينجا ذکر مي‏کنيم:

[1] سوره نحل 16- آيه 44. [2] موضوع اين کتاب شريف اين است که ما جماعت‏ شيعه ملتزم به نص‏هاي پيغمبر اکرم (ص) هستيم ولي عامه در مقابل نص حضرت رسول اکرم از خود اجتهاد مي‏کنند و راي مي‏دهند، مثل آنچه که در ص 97 به بعد همين کتاب گذشت، و در آن کتاب نفيس آن نمونه‏ها و نمونه‏هاي بسيار ديگر استقصاء شده است.