مرحوم کاشف الغطاء گويد: در زمان حضرت رسول اعيان اصحاب آن حضرت و ابرار و اخيار آنها شيعه بودند مانند: سلمان محمدي - يا فارسي - و ابيذر غفاري و مقداد و عمار و خزيمة ذي الشهادتين و ابن التيهان و حذيفة اليمان و زبير و فضل بن عباس و برادر او عالم امت عبد الله بن عباس و هاشم بن عتبة المرقال و ابو ايوب انصاري و ابان و خالد دو پسر سعيد العاص که از بني اميه بودند و سيد القراء ابي بن کعب و انس بن حارث که کلام رسول خدا را شنيد که فرمود: ان ابني الحسين يقتل في ارض يقال لها کربلا فمن شهد ذلک منکم فلينصره. «فرزندم حسين را در زميني که نامش کربلاست ميکشند پس هر کدام از شما که در آن زمان بود او را ياري کند». انس در کربلا حاضر شد و با امام حسين عليه السلام شهيد شد. و در کتاب «اصابه» و «استيعاب» که از موثقترين مؤلفات علماي تسنن است در ترجمه اصحاب رسول خدا بسياري از آنها را از شيعيان علي بن ابي طالب ميدانند.
اگر من بخواهم بشمارم تعداد اصحاب را و اثبات تشيع آنها را بنمايم از کتب سنيها احتياج به تاليف کتاب ضخيمي دارد و زحمت اين مشکل را از دوش ما بعضي از علماي شيعه برداشتهاند. سيد عليخان صاحب کتاب «سلافة العصر» در اين موضوع کتابي دارد بنام «الدرجات الرفيعة في طبقات الشيعة»، و ديگر از کتابهاي جليله در اين موضوع «طراز اللغة» است که بهترين کتابي است که در لغت نوشته شده. با آنکه در طبقات از مشاهير صحابه شيعي بني هاشم را مانند حمزه و جعفر و عقيل اسم نبرده و غير بني هاشم را ذکر کرده است، و لکن غير از آنچه ما شمرديم بعضي ديگر را ميشمارد مانند عثمان بن حنيف و سهل بن حنيف و ابو سعيد خدري و قيس بن سعد بن عبادة رئيس انصار و بريده و براء بن مالک و خباب بن ارت و رفاعة بن مالک انصاري و ابي الطفيل عامر بن واثلة و هند بن ابي هالة و جعدة بن هبيرة المخزومي و مادرش ام هاني دختر ابو طالب و بلال بن رباح مؤذن رسول الله اينها بسيار يا اکثر افرادي هستند که آنها را در کتاب «طبقات» از شيعيان امير المؤمنين ميشمرد، و لکن چنين به خاطر دارم که آنچه را من از کتب تراجم اصحاب مانند «اسد الغابة» و «اصابة» و «استيعاب» از صحابه شيعه جمعآوري کردهام بالغ بر هشتصد نفر از بزرگان و اعاظم اصحاب پيغمبر همگي از شيعيان علي بن ابيطالب امير المؤمنين عليه السلام بودهاند و اگر کسي بيشتر تتبع کند اميد است که به بيشتر از اين مقدار ظفر يابد. [1] .
و پس از آنکه شيعياني را از تابعين ميشمرد مانند احنف بن قيس و سويد بن غفلة و عطيه عوفي و حکم بن عتيبة و سالم بن ابي جعد و علي بن جعد و حسن بن صالح و سعيد بن جبير و سعيد بن مسيب و اصبغ بن نباته و سليمان بن مهران اعمش و يحيي بن يعمر عدواني صاحب الحجاج و يکايک از تابعين را که مؤسسين علوم اسلامي هستند در نحو و صرف و لغت و عروض و عربيت و تفسير و حديث و فقه و تاريخ و کلام و مناظرات و فلسفه و حکمت و سير و آثار و شعر ميشمرد، و يکايک از خلفاي شيعي و وزراء آنها و صاحبان مناصب و ديوان را ميشمرد، که حقا حاوي بسياري از مطالب نفيس و قيمتي است، ميفرمايد که: اگر بخواهيم يکايک از اين بزرگان را بيان کنيم مجلدات ضخيمه و کتابهاي متعدد از عهده بر نميآيد، و والد ما - اعلي الله مقامه - در صدد نوشتن کتابي در احوالات طبقات شيعه از علماء و حکام و سلاطين و وزراء و منجمين و اطباء و غير آنها تا سي طبقه برآمد و هر طبقه را با حروف معجم مرتب ساخت و نام آن را «الحصون المنيعة في طبقات الشيعة» قرار داد، و ده جلد قطور و ضخيم شد که هنوز به پاکنويس نرسيده و طبع نشده است و مع ذلک فقط افراد قليلي را ذکر کرده است. [2] .
|