اولين روزي که رسول‏الله عشيره خود را به اسلام دعوت کردند در آن مجلس اميرالمؤمنين را برادر و وزير و وصي و خليفه خود خواندند و ما صورت آن مجلس را در اين کتاب آورديم. ديگر آنکه ابن‏مغازلي که از اعيان علماء عامه است با اسناد خود از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم روايت کرده است که آنحضرت فرمودند: يا علي انت‏سيد المسلمين و امام المتقين و قائد الغر المحجلين و يعسوب المؤمنين. [1] . «اي علي تو سيد و سالار مسلماناني و پيشواي متقياني و راهنما و زمامدار رستگاران روشن چهره و در غرفات بهشت آرميده‏اي و رئيس مؤمناني». و سپس ابن‏مغازلي گويد: ابوالقاسم طائي گفت: من از احمد بن يحيي از معني يعسوب پرسش کردم در پاسخ گفت که: يعسوب به معني آن زنبور عسل نر است که رئيس و سالار کندوست. حضرت رسول‏الله در اين خبر علي بن ابيطالب را به آن رئيس و سالار زنبوران عسل تشبيه فرموده‏اند. ديگر آنکه شيخ عبدالحافظ بن بدران از جماعت کثيري از مشايخ خود با سلسله اسناد متصل از شعبي روايت کرده است که قال علي عليه‏السلام: قال لي رسول‏الله صلي الله عليه و آله و سلم: مرحبا بسيد المسلمين و امام المتقين. فقيل لعلي: فاي شي‏ء کان من شکرک؟ قال: حمدت الله عزوجل علي ما آتاني، و سالته الشکر علي ما اولاني، و ان يزيدني مما اعطاني. [2] . «حضرت علي بن ابيطالب از رسول خدا روايت کرده‏اند که فرمود: آفرين به سيد و سالار مسلمانان و پيشواي پرهيزگاران. شعبي گويد: از آنحضرت سؤال شد در [ صفحه 208] مقابل کلام رسول خدا شما چه شکري بجاي آورديد؟ حضرت فرمود: بر آنچه خدا به من داده حمد او را نمودم و بر اين منصبي که براي من اختيار کرده شکر او را بجاي آوردم و از آنچه به من عنايت کرده است زيادتي درخواست کردم». حمويني که از بزرگان علماء عامه است‏با سند متصل خود نقل مي‏کند از جابر بن عبدالله انصاري قال: کنت يوما مع النبي صلي الله عليه و آله و سلم في بعض حيطان المدينة و يد علي في يده، فمررنا بنخل فصاح النخل: هذا محمد سيد الانبياء و هذا علي سيد الاوصياء و ابو الائمة الطاهرين، ثم مررنا بنخل فصاح النخل: هذا المهدي، و هذا الهادي، ثم مررنا بنخل فصاح النخل: هذا محمد رسول‏الله، و هذا علي سيف الله. فالتفت النبي الي علي فقال: يا علي سمه الصيحاني، فسمي من ذلک اليوم الصيحاني. [3] . «جابر گويد: روزي با حضرت رسول‏الله در بعضي از باغهاي مدينه حرکت مي‏کرديم و دست علي در دست آنحضرت بود، چون از کنار درخت خرمائي عبور کرديم آن درخت صدا زد: اين است محمد سيد پيمبران و اين است علي سيد اوصياء و پدر امامان پاک، چون به درخت خرماي ديگري رسيديم آن درخت صيحه زد: اين است مهدي و راه يافته و اين است هادي و راهنما، و چون به درخت ديگري رسيديم آن درخت ندا کرد: اين است محمد رسول خدا و اين است علي شمشير خدا.سپس حضرت رسول‏الله به حضرت اميرالمؤمنين رو کرده گفتند: اين خرماها را صيحاني نام بگذار و آن درخت‏ها از آن روز به صيحاني ناميده شدند». و نيز حمويني با اسناد متصل خود نقل مي‏کند از سعيد بن جبير از ابن‏عباس قال: قال رسول‏الله صلي الله عليه و آله و سلم لام سلمة: هذا اميرالمؤمنين و سيد المسلمين و وصيي و عيبة علمي و بابي الذي اوتي منه، اخي في الدنيا و الآخرة، و معي في السنام الاعلي، يقتل الناکثين و القاسطين و المارقين. [4] . «ابن‏عباس گويد: حضرت رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم به ام‏سلمه فرمودند: اين است [ صفحه 209] امير مؤمنان و سالار مسلمانان و وصي من و صندوقچه و مخزن علم من و درب ورود به علوم و معارف من، او برادر من است در دنيا و آخرت و با من است در مرتفع‏ترين درجات از عالم قرب، و بعد از من با سه طايفه جهاد مي‏کند: با شکنندگان بيعت و طايفه ستمکاران و طائفه خارج شدگان از دين»، (منظور اصحاب جمل و اصحاب صفين و اصحاب نهروان‏اند). و نيز ابونعيم احمد بن عبدالله حافظ با اسناد خود از ابن‏ابي‏ليلي از حسن بن علي عليهماالسلام روايت کرده است قال: قال رسول‏الله: ادعوا الي سيد العرب- يعني عليا- فقالت عائشة: الست سيد العرب؟ قال: انا سيد ولد آدم و علي سيد العرب. فلما جاء علي ارسل الي الانصار فاتوه فقال لهم: يا معشر الانصار الا ادلکم علي ما ان تمسکتم به لن تضلوا بعده ابدا؟ قالوا: بلي يا رسول‏الله، قال: هذا علي فاحبوه بحبي و اکرموه بکرامتي فان جبرئيل امرني بالذي قلت. [5] . ابونعيم گويد: اين روايت را با سند ديگر نيز از سعيد بن جبير روايت کرده‏اند. حاصل آنکه حضرت رسول‏الله فرمودند: «سيد و سالار عرب را بگوئيد که نزد من آيد، و منظور نظر آنحضرت علي بن ابيطالب بود. عائشة گفت: آيا تو سيد و سالار عرب نيستي؟ فرمود: من سيد و سالار فرزند آدمم و علي سيد و سالار عرب است. چون اميرالمؤمنين آمدند حضرت رسول‏الله به دنبال انصار فرستادند که نزد او حاضر شوند، چون حاضر شدند فرمود: اي جماعت انصار مي‏خواهيد که من شما را به چيزي رهبري کنم که با وجود آن هرگز گمراه نگرديد؟ گفتند: بلي اي رسول خدا. حضرت فرمود: اين است علي بن ابيطالب او را دوست داشته باشيد به همان دوستي که مرا دوست داريد و او را گرامي بشمريد به همان نحوي که مرا بزرگ و گرامي مي‏شمريد. حقا بدانيد که اين پيغامي را که به شما دادم جبرئيل مرا امر نموده است». ابوالحسن فقيه محمد بن احمد بن علي بن شاذان در کتاب «فضائل علي و اولاد معصومين او عليهم‏السلام» که مجموعا صد منقبت است از طريق اهل تسنن [ صفحه 210] روايت کرده است با اسناد خود از حبة العرني از اميرالمؤمنين عليه‏السلام قال: قال رسول‏الله: انا سيد الاولين و الآخرين، و انت يا علي سيد الخلائق بعدي، اولنا کآخرنا و آخرنا کاولنا. [6] . «رسول خدا به اميرالمؤمنين عليه‏السلام فرمود: من سيد اولين و آخرين هستم يعني بزرگ و سالار پيشينيان و پسينيان، و اي علي تو سيد تمام مخلوقات هستي پس از من. اول ما مانند آخر ماست و آخر ما مانند اول ماست». و نيز ابن‏شاذان از طريق عامه روايت کرده است از ابن‏عباس: قال: قال رسول‏الله صلي الله عليه و آله و سلم: و الذي بعثني بالحق بشيرا ما استقر الکرسي و العرش و لا دار الفلک و لا قامت السماوات و الارض الا بان کتب عليها: لا اله الا الله، محمد رسول‏الله، علي اميرالمؤمنين. و ان الله تعالي عرج بي الي السماء و اختصني بلطيف ندائه قال: يا محمد، قلت: لبيک ربي و سعديک، فقال: انا المحمود و انت محمد، شققت اسمک من اسمي و فضلتک علي جميع بريتي فانصب اخاک عليا علما يهديهم الي ديني. يا محمد اني جعلت عليا اميرالمؤمنين، فمن تامر عليه لعنته، و من خالفه عذبته، و من اطاعه قربته. يا محمد اني جعلت عليا امام المسلمين، فمن تقدم عليه اخزيته و من عصاه استجفيته، ان عليا سيد الوصيين، و قائد الغر المحجلين، و حجتي علي جميع خلقي اجمعين. [7] . «ابن‏عباس گويد: حضرت رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند: سوگند به آن خدائي که مرا به حق بشارت دهنده به رحمت‏خود قرار داده عرش و کرسي استقرار نگرفته و فلک به گردش در نيامده و آسمانها و زمين استوار نباشد مگر به آنکه روي آنها نوشته شده است: نيست خدائي مگر ذات مقدس يگانه او، و محمد است رسول او، و علي بن ابيطالب است حاکم و امر کننده مؤمنان. خداي تعالي چون مرا به آسمان بالا برد و مرا به نداي لطيف خود در شب معراج اختصاص داد گفت: اي محمد، عرض کردم: لبيک اي پروردگار من پذيرفتم نداي تو را و آمده‏ام براي تلقي گفتار تو.خدا فرمود: اي رسول من من هستم محمود و [ صفحه 211] تو هستي محمد، اسم تو را از نام خودم مشتق نمودم و تو را بر جميع بندگان خودم برتري و شرافت دادم.اي محمد! برادرت علي را به خلافت برگزين و او را علم و راهنماي هدايت مردم معرفي کن تا مردم را به دين من رهبري کند، اي محمد من او را امير و فرمانده مؤمنان قرار دادم پس کسيکه بر او حکومت و فرمانروائي کند من او را به لعنت خود گرفتار مي‏کنم، و کسيکه مخالفت او کند من او را عذاب مي‏کنم، و کسي که از او پيروي کند من او را به درجات قرب خود بالا مي‏برم. اي محمد من علي را امام مسلمانان قرار دادم، او پيشواست پس کسيکه بر او تقدم جويد من او را به خذلان خود مبتلي خواهم نمود، و کسيکه تمرد او را بنمايد من او را به جفاي خود گرفتار خواهم ساخت. بدرستيکه علي سيد و سالار اوصياي پيمبران است و قائد و راهبر درخشنده چهرگان در منازل بهشت برين، و او حجت من است‏بر تمام مخلوقات من». و نيز ابن‏شاذان از طريق عامه از ابن‏عباس روايت کرده است قال: سمعت رسول‏الله صلي الله عليه و آله و سلم يقول: معاشر الناس! اعلموا ان لله تعالي بابا من دخله امن من الفزع الاکبر، فقال له ابوسعيد الخدري: يا رسول‏الله اهدنا الي هذا الباب حتي نعرفه، قال: هو علي بن ابيطالب سيد الوصيين و اميرالمؤمنين و اخو رسول رب العالمين و خليفة الله علي الناس اجمعين. معاشر الناس! من احب ان يستمسک بالعروة الوثقي التي لا انفصام لها فليتمسک بولاية علي بن ابيطالب فان ولايته ولايتي و طاعته طاعتي. يا معاشر الناس من احب ان يعرف الحجة بعدي فليعرف علي بن ابيطالب بعدي و الائمة من ذريتي فانهم خزان علمي. فقام جابر بن عبدالله الانصاري فقال: يا رسول‏الله ما عدة الائمة؟ فقال: يا جابر سالتني- رحمک الله- عن الاسلام باجمعه، عدتهم عدة الشهور و هو عند الله اثنا عشر شهرا في کتاب الله يوم خلق السموات و الارض، و عدتهم عدة العيون التي انفجرت منه لموسي بن عمران حين ضرب بعصاه فانفجرت منه اثنتا عشرة عينا، و عدة نقباء بني اسرائيل. قال الله تعالي: و لقد اخذنا ميثاق بني اسرائيل و بعثنا منهم اثني عشر نقيبا، فالائمة يا جابر اثنا عشر اماما، اولهم علي بن ابيطالب، و آخرهم القائم- صلوات الله عليهم-. [8] . [ صفحه 212] «ابن‏عباس گويد: از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم شنيدم که مي‏فرمود: اي جماعت مردمان بدانيد که از براي خداوند تبارک و تعالي دري است از رحمت، هر کس که از آن در وارد شود از آتش در امان است و از دهشت و هراس عالم حشر نيز در امان است. ابوسعيد خدري عرض کرد: يا رسول‏الله ما را بدان در هدايت نما تا آنرا بشناسيم. فرمود: آن در علي بن ابيطالب است که سيد و سالار اوصياي پيمبران است و امير و فرمانرواي مؤمنان و برادر رسول خداي جهانيان و خليفه خدا براي تمامي مردمان. اي گروه مردم هر کس دوست دارد دستاويز متين و محکمي را بگيرد که ابدا لغزش و پارگي و جدائي در آن راه نيابد بايد به ولايت علي بن ابيطالب تمسک جويد چون ولايت او ولايت من است و پيروي از او پيروي از من. اي جماعت مردمان! کسيکه دوست دارد حجت‏خدا را بعد از من در روي زمين بشناسد بايد علي بن ابيطالب را بعد از من و نيز ائمه هدي را از ذريه من بشناسد، چون آنها خزينه‏داران علم من هستند. جابر بن عبدالله انصاري برخاست و عرض کرد: يا رسول‏الله! تعداد ائمه چقدر است؟ فرمود: اي جابر خداي تو را رحمت کند، از تمام اسلام پرسش نمودي. عدد ائمه مانند عدد ماههاي سال است و ماهها در کتاب خدا از روزي که آسمان‏ها و زمين را آفريده است دوازده ماه بوده است، و عدد آنها به اندازه عدد همان چشمه‏هائي است که براي موسي بن عمران از آن سنگ بجوشيد هنگامي که عصاي خود را به آن سنگ زد و آن دوازده چشمه پر آب بود، و عدد آنها به اندازه عدد نقباء بني‏اسرائيل و سرپرستان آنهاست. خداوند در قرآن مجيد فرمايد: ما از بني اسرائيل ميثاق و عهد گرفتيم و از ميان آنها دوازده نقيب و صاحب اختيار براي آنها برگزيديم. پس اي جابر امامان دوازده تن‏اند، اول آنان علي بن ابيطالب و آخر آنها قائم است. درود متواتر و پياپي خدا بر آنها باد». و نيز ابن‏شاذان با اسناد خود از طريق عامه از ابي‏ذر غفاري روايت کرده است قال: نظر النبي صلي الله عليه و آله و سلم الي علي بن ابيطالب فقال: هذا خير الاولين من اهل السماوات و الارضين، هذا سيد الصديقين، هذا سيد الوصيين و امام المتقين و قائد الغر المحجلين. اذا کان يوم القيامة جاء علي ناقة من نوق الجنة قد اضاءت القيامة من ضيائها، علي رأسه [ صفحه 213] تاج مرصع بالزبرجد و الياقوت فتقول الملائکة: هذا ملک مقرب، و يقول النبيون: هذا نبي مرسل، فينادي مناد من بطنان العرش هذا الصديق الاکبر، هذا وصي حبيب الله، هذا علي بن ابيطالب، فيقف علي متن جهنم فيخرج منها من يحب و يدخل فيها من يبغض، و ياتي ابواب الجنة فيدخل اولياءه بغير حساب. [9] . «ابوذر غفاري گويد: رسول‏الله صلي الله عليه و آله و سلم نظري به علي بن ابيطالب نمودند و فرمودند: اين است بهترين مخلوقات خدا در آسمانها و زمين‏ها، اين است سيد و بزرگ صديقان، اين است‏سالار و سرور اوصياي پيغمبران و پيشواي پرهيزگاران و راهبر درخشنده چهرگان و روشن صورتان در منازل بهشت. چون روز قيامت برپا شود علي بن ابيطالب در محشر بيايد در حالي که سوار بر ناقه‏اي است از ناقه‏هاي بهشتي، تمام فضاي محشر از نور چهره او روشن شود و بر سر او تاجي است مرصع به زبرجد و ياقوت. فرشتگان گويند: اين فرشته مقربي است، پيمبران گويند: اين پيمبر مرسلي است. منادي‏اي از درون عرش ندا کند: اين است صديق اکبر، اين است وصي و جانشين حبيب خدا محمد، اين است علي بن ابيطالب.حضرت از وسط آتش جهنم هر کس را که دوست‏بدارد خارج مي‏کند و هر کس را که دشمن بدارد داخل مي‏کند. و از درهاي بهشت عبور نموده اولياي خودش را بدون حساب داخل بهشت مي‏سازد». و نيز ابن‏شاذان از طريق عامه از حضرت رضا عليه‏السلام از پدرانشان از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم روايت مي‏کند که: قال رسول‏الله صلي الله عليه و آله و سلم: سيکون بعدي فتنة مظلمة، الناجي من تمسک بالعروة الوثقي، فقيل: يا رسول‏الله من العروة الوثقي؟ قال: ولاية [ صفحه 214] سيد الوصيين، قيل: يا رسول‏الله و من سيد الوصيين؟ قال: اميرالمؤمنين، قيل: يا رسول‏الله و من اميرالمؤمنين؟ قال: مولي المسلمين و امامهم بعدي، قيل: يا رسول‏الله و من مولي المسلمين و امامهم بعدک؟ قال: اخي علي بن ابيطالب. [10] . «حضرت رسول اکرم فرمودند: پس از من فتنه‏اي برانگيخته خواهد شد، فتنه‏هاي تاريک و ظلماني، فقط کساني نجات پيدا مي‏کنند که به دستاويز محکم، خود را بياويزند. عرض کردند: اي رسول خدا دستاويز محکم کيست؟ فرمود: ولايت سيد و سرور اوصياي پيغمبران. عرض کردند: سيد اوصياي پيمبران کيست؟ فرمود: امير مؤمنان. عرض کردند: امير مؤمنان کيست؟ حضرت فرمود: بزرگ و صاحب اختيار مسلمانان و امام آنها پس از من. عرض کردند: يا رسول‏الله سرور آنها و امام آنها بعد از شما کيست؟ فرمود: برادر من علي بن ابيطالب». و نيز شيخ صدوق ابن‏بابويه قمي روايت کرده است با اسناد متصل خود از اصبغ بن نباته قال: قال اميرالمؤمنين عليه‏السلام: انا خليفة رسول‏الله و وزيره و وارثه، و انا اخو رسول‏الله و وصيه، و انا صفي رسول‏الله و صاحبه، انا ابن‏عم رسول‏الله و زوج ابنته و ابو ولده، و انا سيد الوصيين، انا الحجة العظمي و الآية الکبري و المثل الاعلي و باب النبي المصطفي، انا العروة الوثقي و کلمة التقوي و امين الله تعالي ذکره علي اهل الدنيا. [11] . «اصبغ بن نباته گويد: اميرالمؤمنين عليه‏السلام فرمودند: من خليفه و جانشين رسول خدا هستم و من وزير او و وارث او هستم و من برادر رسول خدا و وصي او هستم و من برگزيده رسول خدا و رفيق و مصاحب او هستم. من پسر عموي رسول خدا و شوهر دختران او و پدر فرزندان او هستم و من سيد و سالار اوصياي پيمبرانم، من حجت بزرگ خدا و نشانه سترگ خدا و بلندترين آيت و نشانه توحيد خدا هستم، و من در ورود به معارف و خزائن علوم غير متناهيه پيغمبر مصطفي محمد هستم، من دستاويز محکم و کلمه تقوي و امين خدا هستم بر جميع اهل دنيا».

[1] «غاية المرام» ص 618 حديث اول. و در «نظم درر السمطين» ص 114 از ابوالقاسم سليمان بن احمد طبراني با سند خود از عبدالله بن حکيم جهني نقل مي‏کند که: قال: قال رسول‏الله (ص): ان الله تبارک و تعالي اوحي الي في علي ثلاثة اشياء ليلة اسري بي: انه سيد المؤمنين و امام المتقين و قائد الغر المحجلين. و در پاورقي آورده است که اين حديث را ابونعيم در «حلية الاولياء» ج 1 ص 67 روايت کرده است. [2] «غاية المرام» ص 618 حديث نهم. و نيز در «نظم درر السمطين» ص 115 از حافظ ابونعيم اصفهاني با اسناد خود از شعبي نقل مي‏کند و نيز ابونعيم در «حلية الاولياء» ج 1 ص 66 آورده است. [3] «غاية المرام» ص 619 حديث دوازدهم و «نظم درر السمطين» ص 124. و در «علي و الوصية» ص 196 به بعد سه حديث‏با مختصر اختلافاتي از «ارجح المطالب» و «مناقب« خوارزمي و «فرائد السمطين» نقل مي‏کند. [4] «غاية المرام» ص 620 حديث پانزدهم. [5] «غاية المرام» ص 620 حديث شانزدهم. [6] «غاية المرام» ص 620 حديث هفدهم. [7] «غاية المرام» ص 620 حديث هيجدهم. [8] «غاية المرام» ص 620 حديث نوزدهم. [9] «غاية المرام» ص 621 حديث بيست و يکم. در کتاب «علي و الوصية» از ص 223 تا ص 226 سه حديث را به مضمون حديث فوق با مختصر اختلافي از گنجي شافعي در «کفاية الطالب» و موفق بن احمد خوارزمي در «مناقب» و قندوزي حنفي در «ينابيع المودة» نقل مي‏کند و نيز در استدراکات «علي و الوصية» ص 377 الي 379 سه حديث از «تاريخ کبير ابن‏عساکر» مخطوط نقل مي‏کند. اين احاديث مضمونش همان مضمون احاديث سابق است منتهي مفصل‏تر بيان شده و در اولي از آنها وارد است که: لا ملک مقرب و لا نبي مرسل و لا حامل عرش، هذا علي بن ابيطالب وصي رسول المسلمين و اميرالمؤمنين و قائد الغر المحجلين في جنات النعيم. و در دومي از آنها وارد است: هذا علي بن ابيطالب وصي رسول رب العالمين و امام المتقين و قائد الغر المحجلين. و در سومي از آنها وارد است: هذا علي بن ابيطالب اميرالمؤمنين و امام المتقين و قائد الغر المحجلين في جنات النعيم. [10] «غاية المرام» ص 621 حديث بيست و سوم. [11] «غاية المرام» ص 621 حديث اول.