بدون اهل بيت کتاب خدا کفايت نميکند
بنابراين آن مرد که گفت: ما قرآن را ميگيريم و به عترت نيازمند نيستيم حقا کتاب خدا هم به دستش نرسيده و خود و تابعينش دستشان هم از کتاب و هم از اهل بيت کوتاه شده است، چون قرآن داراي حقيقت و واقعيتي است که از اين الفاظ بالاتر و بسيار مهمتر است.
همانطوري که اگر ما در روي کاغذ نامي را مانند حسن، تقي، علي بنويسيم اين نام حکايت از يک واقعيت در خارج ميکند که داراي بدن و روح و حدود و مشخصات و حيات و علم و قدرت و نفس و غرائز و نيات و غيرها است و آن حقيقت به هزاران مرتبه بلکه بيشتر از اين لفظ حاکي، عاليتر و راقيتر است و اين نام فقط يک معرف و نماينده ايست از آن واقعيت، همين طور حقيقت قرآن کريم عالمي استبسيار عالي و بزرگ و زنده، جميع حقائق در او موجود، و تمام راهها و مسالک خير و شر و نتائج اعمال از بهشت و دوزخ و صراط و کتاب و ميزان در او مشهود. و اين الفاظ که بين الدفتين نوشته شده است نمايندهاي و نامي از آن حقيقت است، و امام عليهالسلام به آن حقيقت واقف و جميع معاني و واقعيتهاي اين کتاب آسماني در نفس امام منطوي است، و کل شيء احصيناه في امام مبين. [1] و اين همان معيتي است که رسول خدا فرمود: علي مع القرآن و القرآن مع علي لا يفترقان حتي يردا علي
[ صفحه 147]
الحوض. [2] «علي با قرآن و قرآن با علي است و اين دو از هم جدا نميشوند تا کنار حوض کوثر بر من وارد شوند».
چون معلوم است که اين معيت در واقع و حقيقت قرآن است نه در اين کتاب مشهود و ملموس خارجي، و کذلک انزلنا اليک الکتاب فالذين آتيناهم الکتاب يؤمنون به...- و ما کنت تتلوا من قبله من کتاب و لا تخطه بيمينک اذا لارتاب المبطلون- بل هو آيات بينات في صدور الذين اوتوا العلم [3] «بلکه قرآن مجيد عبارت است از آيات روشن که در سينههاي کساني که به آنها علم داده شده است قرار دارد». و نيز خداوند ميفرمايد: قل کفي بالله شهيدا بيني و بينکم و من عنده علم الکتاب [4] «بگو کافي است که خدا گواه باشد بين من و شما، و نيز کسي که به او علم کتاب داده شده است گواه استبر اين معني».
|