بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين و لعنة الله علي اعدائهم اجمعين من الآن الي قيام يوم الدين و لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم. قال الله الحکيم في کتابه الکريم: يا ايها الذين آمنوا اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منکم فان تنازعتم في شي‏ء فردوه الي الله و الرسول ان کنتم تؤمنون بالله و اليوم الآخر ذلک خير و احسن تأويلا. [1] . منظور و مراد از اولواالامر يکي از دو ثقل است که پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله سلم براي امت‏خود باقي گذارد. قال النبي صلي الله عليه و آله سلم: اني تارک فيکم الثقلين کتاب الله و اهل بيتي و انهما لن يفترقا حتي يردا علي الحوض. [2] . [ صفحه 146] پيغمبر اکرم در آخرين [3] خطبه‏اي که ايراد نمودند فرمود: «من در ميان شما دو چيز به يادگار مي‏گذارم، دو چيز بزرگ و گرانبها، کتاب خدا و اهل بيت من، و آن دو از هم جدا نمي‏شوند تا کنار حوض کوثر هر دو با هم بر من وارد شوند». چون قرآن بدون معلم و قيم براي مردم به تنهائي کافي نيست.عمر که گفت: کفانا کتاب الله براي ما کتاب خدا کافي است و ما احتياج به امام نداريم طبق فرموده رسول خدا اشتباه گفت، چون رسول خدا فرموده است: «اين دو: کتاب خدا و اهل بيت، قابل جدا شدن نيستند». پس کسي که يکي را بدون ديگري بخواهد بگيرد آن يکي هم به دست او نيامده است.

[1] سوره نساء: 4 آيه 59. [2] اين حديث را به عين اين الفاظ احمد حنبل از حديث زيد بن ثابت‏به دو طريق صحيح، اول در ابتداي ص 182 و دوم در انتهاي ص 189 در جزو پنجم از «مسند» خود نقل مي‏کند.و نيز احمد در «مسند» و طبراني در «معجم کبير»، و در «کنز العمال» ج 1 ص 47 تا 48 بدين صورت نقل کرده است: قال رسول‏الله (ص): اني تارک فيکم خليفتين کتاب الله عزوجل حبل ممدود ما بين السماء و الارض و عترتي اهل بيتي و انهما لن يفترقا حتي يردا علي الحوض. و سيوطي در «الدر المنثور» ج 6 ص 7 ميگويد: و اخرج الترمذي و حسنه و ابن‏الانباري في «المصاحف» عن زيد بن ارقم رضي الله عنه قال: قال رسول الله (ص): اني تارک فيکم الثقلين ما ان تمسکتم به لن تضلوا بعدي، احدهما اعظم من الآخر کتاب الله حبل ممدود من السماء الي الارض و عترتي اهل بيتي و لن يفترقا حتي يردا علي الحوض، فانظروا کيف تخلفوني فيهما.و در «غاية المرام» ص 211 از طريق عامه 39 حديث و در ص 217 از طريق خاصه 82 حديث راجع به حديث ثقلين نقل مي‏کند. و علامه خبير ميرزا نجم الدين شريف عسکري کتابي به نام «محمد و علي و حديث الثقلين و حديث السفينة» نوشته و طرق حديث را مفصلا ذکر کرده است. [3] في المقدمة الثانية من تفسير «الصافي» نقلا عن «الکافي».