همچنين نصب امام و پيشوائي که داراي مقام کمال باشد و مربي و معلم بشر به اعلي درجه انسانيت و فعليت قواي خدادادي و مقام توحيد، نيز بر اساس حق بوده و هر دو مسئله از يک ريشه بوده، گلبن يک اصل بوده و از يک پستان شير مي‏خورند. و اما شخصي که به مقام توحيد مطلق و اعلي درجه انسانيت نرسيده و هنوز نفس اماره و شيطان از سر او دست برنداشته‏اند، هنوز حساب خود او روشن نشده، هنوز خود او در ظلمات شرک (گرچه شرک خفي باشد) به سر مي‏برد، هنوز خود راه حق را يقين ننموده، و تا به حال از روي تقليد يا بعضي از شوائب ديگر ايمان داشته، و بر ايمان او محک نخورده و تصحيح نشده، و خود، طعمه گرگ آرزوي باطل و گرفتار در چنگال کرکس هواي نفس است نمي‏تواند معلم و راهبر شود. فاجتنبوا الرجس من الاوثان و اجتنبوا قول الزور- حنفاء لله غير مشرکين به و من يشرک بالله فکانما خر من السماء فتخطفه الطير او تهوي به الريح في مکان سحيق. [1] . «از پليدي‏ها که عبادت بتها (و نفس اماره که بت واقعي) است اجتناب کنيد و نيز از گفتار باطل تحرز کنيد.بر اساس مستقيم دين توحيد را که از هر جانب افراط و تفريط مبري و از کجي و کاستي منزه است سير کنيد و ابدا با خدا به هيچ وجه من الوجوه شريک نياورده موجود ديگري را مؤثر نداريد، و هر کس با خدا موجود ديگري را مؤثر و در انجام چرخش عالم دخالت دهد، مثل آن است که يک باره از مراتب هستي سقوط کرده و از آسمان فضيلت به پائين پرتاب شده و مرغ آدمي خوار هوي او را به سرعت ربوده و طعمه خود گردانيده يا تند باد حوادث و پريشاني او را به مکان دوري پرتاب کرده است». شخصي که به مقام کمال نرسيده و هنوز خود در حجاب نفس محجوب است و به گرد نفس و هواي خود دائما مي‏گردد، و نتوانسته شکافي پيدا کرده يا رخنه‏اي در پرده‏هاي تاريک دل باز نموده و خود را از آن رخنه و شکاف بيرون بيفکند، و در فضاي عالم پرواز نموده، و در انشراح صدر و اطمينان دل و سعه عالم رضا به خطاب: ارجعي الي ربک راضية مخاطب، و به خلعت «فادخلي في عبادي و ادخلي جنتي» مخلع گردد، به هر درجه و مقام که رسيده باشد باز هم [ صفحه 79] محجوب و عنوان کفر واقعي نسبت‏به حال و درجه او بر او منطبق مي‏شود، و پيوسته در مقابل شدائد و امتحانات لرزيده و صاعقه هوي و حب رياست و جاه که به مراتب از صداي رعد و برق حب مال و فرزند و حتي حيات و زندگي شديدتر است او را در بيابان و تيه بدبختي در يافته و به هلاکت و تباهي مي‏رساند. و لا يزال الذين کفروا تصيبهم بما صنعوا قارعة او تحل قريبا من دارهم حتي ياتي وعد الله ان الله لا يخلف الميعاد. [2] . «پيوسته به افرادي که روي حق را مي‏پوشانند در اثر کردارشان کوبنده‏هاي شديد مي‏رسد و آنها را مي‏کوبد و خرد مي‏کند يا در نزديکي خانه آنها بر زمين فرود مي‏آيد تا زماني که وعده خدا برسد و البته خداوند در وعده خلاف نمي‏نمايد». آيا چنين فردي که چون مبتلا به قارعه آسماني بوده و سيل خاطرات نفساني دائما بر قلب او هجوم آورده، و لشکر و جنود شيطان دل او را احاطه مي‏نمايد، مي‏تواند دستي از امت بگيرد و راهبر ضعفاي امت در راه توحيد و اقوياي آنان به مقام کمال گردد؟

[1] سوره حج: 22 آيه 30 تا 31. [2] سوره رعد: 13 آيه 31.