توضيح اين معني آنکه خداوند مي‏فرمايد: ما خلقنا السموات و الارض و ما بينهما الا بالحق. [1] . «ما آسمانها و زمين و آنچه بين آنهاست را نيافريديم مگر به حق». و ما خلقنا السماء و الارض و ما بينهما باطلا ذلک ظن الذين کفروا. [2] . «ما آسمان و زمين و آنچه بين آن‏ها است را باطل نيافريديم اين گمان کساني است که روي حق را پوشانيده و کافر شده‏اند». [ صفحه 70] از اين آيات استفاده مي‏شود که خلقت موجودات عبث و لهو و بيهوده نبوده، و روي غرض صحيح و منظور اصيلي آفريده شده‏اند و در اين حقيقت هيچ موجودي مستثني نشده است. تمام اين دستگاه آفرينش و جهان خلقت‏بر اساس حق به وجود آمده‏اند از کوچک و بزرگ موجودات زنده و بي‏روح در تحت اين ناموس کلي واقع و از اين واقعيت تجاوز نمي‏کنند. انسان که نيز جزئي از اين موجودات به شمار مي‏رود به همين منظور آفريده شده است. او را خدا به حق آفريده و با فطرت توحيد سرشته است. فاقم وجهک للدين حنيفا فطرة الله التي فطر الناس عليها لا تبديل لخلق الله ذلک الدين القيم و لکن اکثر الناس لا يعلمون. [3] «توجه دل خود و چهره باطن خود را به سوي اين دين حنيف که بر اساس حق استوار است، و از انحرافات منزه و مبري است بگردان. اين دين بر پايه همان فطرت و سرشتي است که خداوند انسان را بر آن فطرت سرشته است و در خلقت و آفرينش خدا تغيير و تبديلي نيست، اين است آن دين استوار و لکن اکثريت مردم از درک اين حقيقت فرو مانده‏اند». انسان داراي ادراک و معرفتي است و داراي غرائز و صفاتي که در اصل، تمام آنها از مبدا توحيد سرچشمه گرفته است. خداوند انسان را بر اساس معرفت و درک حقيقت آفريده و دل او را مخزن اسرار خود قرار داده است. توحيد يعني يگانه دانستن خدا در تمام مراحل وجود از ذات و صفات و مظاهر عالم هستي. تمام اين کاخ وجود بر ذات او قائم و به او بسته‏اند.در آسمانها و زمين و آنچه بين آنها است حکومتي جز حکومت خدا و قدرتي جز قدرت خدا و علم و حياتي جز علم و حيات خدا مشهود نيست و ذره کوچکي از اين امر جدا نيست و هيچ شائبه استقلال و اتکاء به ذات، غير از ذات حضرت احديت وجود ندارد. بنابراين چون تمام اين جهان بر اين اصل متکي است، خداوند انسان را براي درک اين معني و رسيدن به معرفت و دريافت اين حقيقت آفريده، و در دل انسان نيروي کشش و پرش بدين آستان را قرار داده است. اين همان حقيقت و فطرتي است که انسان را با آن سرشته‏اند. از طرف ديگر مي‏دانيم که خداوند هر موجودي را خوب و نيکو آفريده است و [ صفحه 71] نقص و عيب در کاخ آفرينش نيست: الذي احسن کل شي‏ء خلقه و بدا خلق الانسان من طين. [4] . «خداوند است که هر موجودي را که خلقت فرموده آفرينش او را نيکو قرار داده و ابتداي خلقت انسان را از گل قرار داده است». علاوه بر آنکه خلقت را نيکو و تام و تمام نموده است هر موجودي را به کمال خود هدايت مي‏نمايد. قال فمن ربکما يا موسي قال ربنا الذي اعطي کل شي‏ء خلقه ثم هدي. [5] . «فرعون به موسي گفت: پروردگار شما دو نفر (موسي و هارون) کيست؟ موسي در پاسخ او گفت: پروردگار ما کسي است که هر موجودي را که آفريده آنچه لازمه خلقت و تماميت آفرينش او بوده به وي عنايت نموده و سپس نيز او را در راه کمال خود رهبري نموده است». از ميان اين موجودات بي‏شمار که همه تام الخلقة ايجاد شده و در راه کمال به سوي مقصد در حرکت هستند، انسان نيز که بر اساس فطرت خدا و سرشت توحيد خلق شده است بايد به سوي کمال رهبري شود و آن استعدادهاي نهفته را به ظهور برساند. اگر در راه مستقيم حرکت نمود به مقصد مي‏رسد و الا دچار اضطراب و تشويش خاطر شده مانند مرغ بي‏آشيان هنگام طوفان و باران و رعد و برق و صاعقه آن قدر خود را به اين طرف و آن طرف زده تا هلاک شود و بدون ظهور استعداد و فعليت غرائز خدادادي جان سپرده ناقص از دنيا برود. يا ايها الانسان انک کادح الي ربک کدحا فملاقيه- فاما من اوتي کتابه بيمينه فسوف يحاسب حسابا يسيرا- و ينقلب الي اهله مسرورا- و اما من اوتي کتابه وراء ظهره فسوف يدعو ثبورا و يصلي سعيرا. [6] . «اي انسان به تحقيق که تو با رنج و مشقت فراوان به سوي پروردگار خود در سير و حرکت هستي، و به شرف ملاقات او خواهي رسيد.پس کسي که (در راه مستقيم حرکت کرده و به کردار نيک اشتغال ورزيده) نامه عمل از دست راست به او داده شده است‏به زودي به حساب او به طور آسان رسيدگي شده و به سوي کسان خود در بهشت مسرور و شادمان خواهد رفت. و اما آن کسي که (از راه کج و انحراف [ صفحه 72] حرکت و به گناه و تعدي اشتغال ورزيده و) نامه عمل از پشت‏سر به او داده شده (بد به احوال او که) بر هلاکت خود آه و فرياد کند و به آتش سوزان دوزخ درافتد». بنابراين انسان بايد در تحت تعليم و تربيت صحيح واقع شود تا به کمال خود برسد و لذا خدا قرآن را نيز به حق فرستاده است. «الله الذي انزل الکتاب بالحق و الميزان». [7] . و نيز حضرت رسول‏الله را به حق و دين حق ماموريت داده است «هو الذي ارسل رسوله بالهدي و دين الحق». [8] .

[1] سوره احقاف: 46 آيه 3. [2] سوره ص: 38 آيه 27. [3] سوره روم: 30 آيه 30. [4] سوره سجده: 32 آيه 7. [5] سوره طه: 20 آيه 49 تا 50. [6] سوره انشقاق: 84 آيه 7 تا 13. [7] سوره شوري: 42 آيه 17. [8] سوره صف: 61 آيه 9.