و عجيب آنکه همانطور که بعدا مفصلا ذکر خواهيم نمود امام فخر رازي به لزوم عصمت در اولواالامر در اين آيه مبارکه اعتراف مينمايد ولي ميگويد: عصمت و مصونيت از خطاء به واسطه اجتماع اهل حل و عقد که ولي امر را انتخاب مينمايند حاصل ميشود و به عبارت ديگر هر يک از افراد اهل حل و عقد في نفسه معصوم و مصون از گناه و لغزش نيستند ولي از تبادل افکار و اجتماع آنان اين مصونيت پيدا ميشود و بالنتيجه عصمت زائيده شده اجتماع اهل حل و عقد است.
ما ان شاء الله مفصلا به رد اين کلام عاري از حقيقتخواهيم پرداخت و ليکن فعلا به يک نکته اکتفا ميکنيم و آن اينکه اگر اجتماع اهل حل و عقد مولد و مورث عصمت است پس چرا عثمان که به وصيت عمر، اهل حل و عقد او را به روي کار آوردند اين همه اشتباه و خطا نمود، چرا اين همه لغزش و گناه اجتماعي و سلب
[ صفحه 25]
حقوق ضعفاء و محروميت ملت و امت اسلام از او سر زد به طوري که بزرگان اهل تاريخ معترف و موارد خطاي او را در کتب ثبت و ضبط نمودهاند.
عثمان قرآن را سوزانيد و شکم عمار ياسر را شکافت و با لگد چنان بر او زد که بيهوش افتاد و دچار مرض فتق شد، با آنکه مقام و منزلت عمار صحابي بزرگوار رسول خدا از آفتاب روشنتر و اين قول رسولالله صلي الله عليه و آله و سلم: عمار مع الحق و الحق مع عمار حيث کان، عمار جلدة ما بين عيني و انفي، [1] نزد همه واضح و بر خرد و کلان پوشيده نبود؛ عثمان عبدالله بن مسعود را به علت امتناع از دادن قرآني که خود جمع نموده بود تازيانه زد، عثمان ابوذر غفاري آن صحابي کريم و عظيم را که رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در شأن او فرموده بود: ما اظلت الخضراء و لا اقلت الغبراء علي ذي لهجة اصدق من ابيذر، [2] به علت صراحت لهجه و امر به معروف و نهي از منکر از شام به مدينه بر شتر برهنه جمازه تندرو، تبعيد و از آنجا تنها و بيکس به ربذه تبعيد نموده و با حالت غربت و گرسنگي در ميان بيابان خشک دستخوش هلاک و مرگ ساخت.
عثمان بيت المال مسلمانان را بين حکام و بني اميه که همه ارحام و اقرباي او بودند قسمت نمود و فرياد اغاثه و استغاثه مسلمانان را بلند کرد، عثمان فدک را به خالد بن وليد تمليک کرد و ارث فاطمه دختر رسول خدا را که بايد به فرزندانش برسد به آن مرد خشن و بيباک بخشيد، عثمان حکم را که مطرود رسول خدا بود به مدينه فرا خواند و تمام خراج افريقا را در يک مجلس به او واگذار نمود.
و اميرالمؤمنين عليهالسلام ضمن موعظه به عثمان ميفرمايد:
و ان شر الناس عند الله امام جائر ضل و ضل به فامات سنة ماخوذة و أحيي بدعة متروکة، و إني سمعت رسولالله صلي الله عليه و آله و سلم يقول: يؤتي يوم القيامة بالامام الجائر و ليس معه نصير و لا عاذر، يلقي في نار جهنم فيدور کما تدور الرحي ثم يرتبط في قعرها. [3] .
«مسلما بدترين مردم در نزد خداوند، امام جائري است که گمراه شده و مردم نيز به وسيله او گمراه گردند و آن امام جائر سنتهاي صحيحه معمول شده در بين امت را بميراند و بدعتهاي غلط و ترک شده را زنده گرداند، و حقا که من از
[ صفحه 26]
رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم شنيدم که ميفرمود: در روز قيامت امام جائر را ميآورند در حالي که هيچ يار و ياوري ندارد و هيچ عذرخواهي ندارد و در آتش جهنم انداخته ميشود و آن ظالم در جهنم به گرد خود مانند آسيائي که به گردش درآيد دور ميزند و سپس در قعر جهنم آويخته ميگردد».
|