۞ امام علی (ع) می فرماید:
امام صادق عليه السلام فرمود: مسلمان برادر مسلمان اسـت بـه او ظلم نمى كند و وی را خوار نمى سازد و غیبت وی را نمى كند و وی را فریب نمى دهد و محروم نمى كند. ‌وسائل الشيعه 8: 597 ‌

موقعیت شما : صفحه اصلی » كلمة الله العليا | تجزیه | جلد 1
  • شناسه : 2707
  • 12 ژانویه 2022 - 22:54
  • 32 بازدید
  • ارسال توسط :
  • نویسنده : تفسیر رضوان
  • منبع : حوزه علمیه اصفهان
تجزیه آیه بیست و هشتم سوره بقره

تجزیه سوره مبارکه بقره آیه «28»

تجزیه آیه بیست و هشتم سوره بقره «کَیفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَکُنتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْیاکُمْ ثُمَّ یمِیتُکُمْ ثُمَّ یحْییکُمْ ثُمَّ إِلَیهِ تُرْجَعُونَ (۲۸)» کَیفَ تجزیه: اسم استفهام، ثلاثی مجرد، مبنی، جامد، غیرمتصرف، نکره تَکْفُرُونَ تجزیه: فعل مضارع، صیغه جمع مذکر مخاطب، ثلاثی مجرد، از ماده کفر، سالم، متعدی، معلوم، معرب، متصرف بـِ تجزیه: حرف جرّ، مبنی، عامل، […]

تجزیه آیه بیست و هشتم سوره بقره

«کَیفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَکُنتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْیاکُمْ ثُمَّ یمِیتُکُمْ ثُمَّ یحْییکُمْ ثُمَّ إِلَیهِ تُرْجَعُونَ (۲۸)»

کَیفَ

تجزیه: اسم استفهام، ثلاثی مجرد، مبنی، جامد، غیرمتصرف، نکره

تَکْفُرُونَ

تجزیه: فعل مضارع، صیغه جمع مذکر مخاطب، ثلاثی مجرد، از ماده کفر، سالم، متعدی، معلوم، معرب، متصرف

بـِ

تجزیه: حرف جرّ، مبنی، عامل، مختص به اسم

اللهِ

تجزیه: علم است برای ذات باری تعالی، به عقیدة اکثر صرفیون جامد و به عقیدة بعضی مشتق است، مفرد مذکر مجازی،‌ منصرف، معرفه، معرب، غیرمتصرف، در اصل (الإله) بوده به معنای اسم مفعول یعنی معبود، الف و لام آن زایده لازمه به منظور تفخیم و تعظیم، (إله) اسم ثلاثی مزید بر وزن فِعال، از ماده (أله) یا (وله)، بنابر قول اول مهموز الفاء و بنابر قول دوم مثال واوی

وَ

تجزیه: حرف، واو حالیه، مبنی، غیرعامل

کُنتُمْ

تجزیه: فعل ماضی، صیغة جمع مذکر مخاطب، ثلاثی مجرد، معتل، اجوف واوی، از ماده کون، معلوم، مبنی، متصرف، لازم

أَمْوَاتًا

تجزیه: اسم ثلاثی مزید، جمع قلّه، بر وزن افعال، از ماده موت، اجوف واوی، منصرف، متصرف، جامد

فَـ

تجزیه: حرف عطف، مبنی، غیرعامل

أَحْیا

تجزیه: فعل ماضی، صیغة مفرد مذکر غایب، ثلاثی مزید، از باب افعال، از مادة حَیی و یا حَی، لفیف مقرون [اجوف یایی و ناقص یایی] یا مضاعف، به نظر راقم در هر دو صورت مضاعف است، متعدی، معلوم، مبنی، متصرف

کُمْ

تجزیه: ضمیر متصل به هر سه قسم کلمه، برای جمع مذکر مخاطب، مبنی، معرفه، غیرمتصرف، جامد

ثُمَّ

تجزیه: حرف عطف، برای تراضی و تأخیر، مبنی، غیرعامل

یمِیتُ

تجزیه: فعل مضارع، صیغه مفرد مذکر غایب، ثلاثی مزید، از باب افعال، از ماده موت، معتل، اجوف واوی، متعدی، معلوم، معرب، متصرف

کُمْ
تجزیه و ترکیب مثل قبل است.

ثُمَّ
تجزیه و ترکیب مثل قبل است.

یحْیی

تجزیه: فعل مضارع، صیغه مفرد مذکر غایب، ثلاثی مزید، از باب افعال، از ماده حَیی یا حی، لفیف مقرون [اجوف یایی و ناقص یایی] یا مضاعف، به نظر راقم در هر دو صورت مضاعف است، متعدی، معلوم، معرب، متصرف

کُمْ
تجزیه و ترکیب مثل قبل است.

ثُمَّ
تجزیه و ترکیب مثل قبل است.

اِلی

تجزیه: حرف جرّ، مبنی، عامل، مختصّ به اسم

ـهِ

تجزیه: ضمیر متصل، برای مفرد مذکر غایب، مبنی، معرفه، جامد، غیرمتصرف

(اِلَیهِ)
جار و مجرور، متعلق به (تُرْجَعُونَ)

تُرْجَعُونَ

تجزیه: فعل مضارع، صیغه جمع مذکر مخاطب، ثلاثی مزید، از باب افعال، از ماده رجع، سالم، مجهول، معرب، متصرف

Visits: 0

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

New Page 1