تجزیه: فعل ماضی، ثلاثی مزید، از باب تفعّل، مفرد مذکرغایب، از ماده (لقی)، ناسالم، ناقص یایی، متعدی، معلوم، مبنی، متصرف
آدمُ:
تجزیه: اسم، ثلاثی مزید، غیرمنصرف (به جهت علمیت و عجمیت)، متصرّف، جمع آن (أوادِم)، بعضیها جامد دانستهاند، معرب، معرفه (اسم علم)، مفرد، مذکر، اصل آن أَأدم است (تخفیف همزء صورت گرفته)، بر وزن أفعَل
مِن:
تجزیه: حرف جر، مبنی، مختص به اسم، عامل
ربِّ:
تجزیه: اسم، ثلاثی مجرد، ناسالم، مضاعف، منصرف، متصرّف، معرب، از ماده (ربّ)، معرفه به اضافه، مفرد، مذکر، در کلمه (ربّ) 3احتمال وجود دارد:1) صفت مشبهه، مشتق 2) مصدر به معنای فاعل، جامد 3)در اصل اسم فاعل بوده و الف آن حذف شده است، مشتق
هـ :
تجزیه: ضمیر متصل به هر سه قسم کلمه، صیغه مفرد مذکر غایب، معرفه، مبنی، جامد، غیر متصرف
کلماتٍ:
تجزیه: اسم، ثلاثی مزید، معرب، جمع مؤنث سالم، از ماده (کلم)، سالم، منصرف، متصرّف، جامد، نکره، جمع (کلمه)
فـَ:
تجزیه و ترکیب: گفته شد، حرف عطف
تاب:
تجزیه: فعل ماضی، صیغه مفرد مذکرغایب، ثلاثی مجرد، از ماده (توب)، ناسالم، اجوف واوی، متعدی به حرف جر (علی)، معلوم، مبنی، متصرّف، [در اصل( تَوَبَ) بوده، حرف عله متحرک، واو ماقبل مفتوح، قلب به الف شده]
علی:
تجزیه: حرف جر، مبنی، عامل، مختص به اسم
هـ:
تجزیه: گفته شد
اِنَّ:
تجزیه: از حروف مشبهة بالفعل، مبنی، عامل، مختص به اسم