۞ امام علی (ع) می فرماید:
امام صادق عليه السلام فرمود: مسلمان برادر مسلمان اسـت بـه او ظلم نمى كند و وی را خوار نمى سازد و غیبت وی را نمى كند و وی را فریب نمى دهد و محروم نمى كند. ‌وسائل الشيعه 8: 597 ‌

موقعیت شما : صفحه اصلی » كلمة الله العليا | تجزیه | جلد 1
  • شناسه : 2724
  • 13 ژانویه 2022 - 0:03
  • 71 بازدید
  • ارسال توسط :
  • نویسنده : تفسیر رضوان
  • منبع : حوزه علمیه اصفهان
تجزیه آیه سی و ششم سوره بقره

تجزیه سوره مبارکه بقره آیه «36»

تجزیه آیه سی و ششم سوره بقره فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطانُ عَنْها فَأَخْرَجَهُما مِمَّا کانا فیهِ وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى‏ حینٍ(36) فـَ: تجزیه: حرف استیناف، مبنی، غیر عامل. ازلَّ: تجزیه: فعل ماضی، صیغه مفرد مذکر غائب، ثلاثی مزید، باب افعال، از ماده (زلَّ)، ناسالم، مضاعف، متعدی، معلوم، […]

تجزیه آیه سی و ششم سوره بقره

فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطانُ عَنْها فَأَخْرَجَهُما مِمَّا کانا فیهِ وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى‏ حینٍ(36)

فـَ:

تجزیه: حرف استیناف، مبنی، غیر عامل.

ازلَّ:

تجزیه: فعل ماضی، صیغه مفرد مذکر غائب، ثلاثی مزید، باب افعال، از ماده (زلَّ)، ناسالم، مضاعف، متعدی، معلوم، مبنی، متصرف

هما:

تجزیه: ضمیر متصل منصوبی، مثنی مذکر غایب، معرفه، مبنی، جامد، غیر متصرف.

الشیطان:

ال: تعریف یا عهد ذهنی که عهد خارجی نیز می‌گویند، مبنی، غیر عامل، مختص به اسم
تجزیه: اسم ثلاثی مزید، از ماده (شطن)، بر وزن فَیعال، سالم، معرب، جامد، مفرد مذکر، اسم جنس، غیر منصرف، معرفه به ال (بعضی‌ها گفته‌اند صفت مشبهه است بر وزن فَعلان و از ماده (شاط، یشبِط)

عن:

تجزیه: حرف جر، مبنی، عامل، مختص به اسم

ها:

تجزیه: ضمیر متصل مجروری، مفرد مؤنث غایب، غیر متصرف، معرفه، مبنی، جامد

فـَ :

تجزیه: حرف عطف، مبنی، غیر عامل

اَخرَجَ :

تجزیه: فعل ماضی، صیغه مفرد مذکر غائب، ثلاثی مزید، باب افعال، از ماده (خرج)، سالم، متعدی، معلوم، مبنی، متصرف

هما :

تجزیه: ضمیر متصل منصوبی، مثنی مذکر غایب، غیر متصرف، مبنی، جامد

ممّا (مِن + ما)
من:

تجزیه: حرف جر، مبنی، عامل، مختص به اسم

ما:

تجزیه: موصول اسمی، مشترک عام، مبنی، معرفه، غیر متصرف، جامد

ممّا:جار و مجرور، متعلق به أَخرَجَ

کانا:

تجزیه: فعل ماضی، صیغه مثنی مذکر غایب، از ماده کون، ناسالم، اجوف واوی، از افعال ناقصه، مبنی، عامل، متصرف

فی:

تجزیه: حرف جر، مبنی، عامل، مختص به اسم

هـ :

تجزیه: ضمیر متصل به هر سه قسم کلمه، مفرد مذکر غایب، معرفه، مبنی، جامد، غیر متصرف

وَ :

تجزیه و ترکیب: گفته شد، حرف عطف

قُلنا :

تجزیه: فعل ماضی، صیغه متکلم مع الغیر، ثلاثی مجرد، از ماده (قول)، ناسالم، اجوف واوی، متعدی، معلوم، مبنی، متصرف، در اصل (قَوَلنا) بود. حرف عله متحرک، ما قبل مفتوح قلب به الف شد و در التقاء ساکنین حذف گردید.

اهبطوا :

تجزیه: فعل امر، صیغه جمع مذکر مخاطب، ثلاثی مجرد، از ماده (هبط)، سالم، متعدی، معلوم، مبنی، متصرف

بعضُ :

تجزیه: اسم ثلاثی مجرد، بر وزن فَعل، از ماده (بعض)، سالم، منصرف، متصرف، جامد، جمعش أبعاض می‌آید، دائم الاضافه، معرب، معرفه به اضافه

کم:

تجزیه: ضمیر متصل به هر سه قسم کلمه، جمع مذکر مخاطب، معرفه، غیر متصرف، مبنی، جامد

لـِ:

تجزیه: حرف جر، مبنی، عامل، مختص به اسم

بعضٍ:

تجزیه: گفته شد


لبعضٍ: جار و مجرور، متعلق به عدوّ یا متعلق به محذوف، حال برای عدوّ، محلاً منصوب

عدوّ:

تجزیه: مصدر یا اسم شبیه به مصدر، ثلاثی مزید، احتمالاً صفت مشبهه، بر وزن فَعول، از ماده (عدو)، ناسالم، ناقص واوی، منصرف، متصرف، جامد (در صورت صفت مشبه بودن مشتق است)، مفرد، مذکر، معرب، نکره

وَ:

تجزیه و ترکیب: گفته شد، حرف عطف یا استیناف

لـَ:

تجزیه و ترکیب: گفته شد

کم:

تجزیه: گفته شد              

فی:

تجزیه و ترکیب: گفته شد

الارض:

ال: تعریف، عهد خارجی یا استغراق، غیر عامل، مختص به اسم
تجزیه: اسم، ثلاثی مجرد، بر وزن فَعل، از ماده (أرض)،  نا سالم، مهموز الفاء، اسم ذات، منصرف، متصرف، جامد، معرب، مفرد، معرفه به ال، مؤنث مجازی، جمعش (أرضون) و (أرضین) و (أراضی) می‌آید.


فی الارضِ: جار و مجرور، متعلق به مستقرّ

مستقرّ:

تجزیه: اسم ثلاثی مزید، مصدر میمی، اسم مکان* از باب استفعال، از ماده (قرّ)، ناسالم، مضاعف، منصرف، متصرف، مشتق
* چون اسم مکان در باب های مزید فیه بر وزن مفعول می‌آید.

و:

تجزیه و ترکیب: گفته شد، حرف عطف

متاع:

تجزیه: اسم، ثلاثی مزید، مصدر یا اسم مصدر، باب تفعیل، از ماده (متع)، سالم، در بعضی از موارد مصدر میمی است به معنای انتفاع منصرف، متصرف، جامد، معرب، نکره

الی:

تجزیه: حرف جر، مبنی، عامل، مختص به اسم

حین:

تجزیه: اسم ثلاثی مجرد، اسم زمان، از ماده (حین)، ناسالم، اجوف یایی، معرب، منصرف، متصرف، جامد، نکره، مفرد مذکر، جمعش (احیان) و جمع الجمع آن (احایین)

 

Visits: 7

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

New Page 1