۞ امام علی (ع) می فرماید:
امام صادق عليه السلام فرمود: مسلمان برادر مسلمان اسـت بـه او ظلم نمى كند و وی را خوار نمى سازد و غیبت وی را نمى كند و وی را فریب نمى دهد و محروم نمى كند. ‌وسائل الشيعه 8: 597 ‌

موقعیت شما : صفحه اصلی » تفسیر آیات 30 تا 40
  • شناسه : 3385
  • 01 ژوئن 2022 - 23:49
  • 81 بازدید
  • ارسال توسط :
  • نویسنده : تفسیر رضوان
  • منبع : حوزه علمیه اصفهان
آیه ۳۷ | پذیرش توبه آدم و حوا | جلسه ۲
آیه ۳۷ | پذیرش توبه آدم و حوا | جلسه 2

آیه ۳۷ | پذیرش توبه آدم و حوا | جلسه ۲

فهرست مطالب ۱ طرح کلّی بحث ۲ توفیق توبه از جانب خدا ۳ توبه‌ی آدم با کلمات الهام شده‌ی خداوند ۴ توبه، نتیجه‌ی رو کردن خداوند به بنده ۵ توجّه خدا به بنده از روی رحمت ۶ امام زمان ، امام رحمت ۷ نمونه‌ای از رحمت پیامبر نسبت به دشمنان ۸ رحمت پیامبر بالاتر از […]

تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۳۷ جلسه ۲

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی

شش جلسه تفسیر آیه سی و هفتم

http://bayanbox.ir/view/7348000871258179768/hadith-line.png

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

« فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطانُ عَنْها فَأَخْرَجَهُما مِمَّا کانا فیهِ وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى‏ حینٍ‏».[۱] «فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحیم‏»[۱].

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

پس شیطان موجب لغزش آنها از بهشت شد؛ و آنان را از آنچه در آن بودند، بیرون کرد. و (در این هنگام) به آنها گفتیم: «همگى (به زمین) فرود آیید! در حالى که بعضى دشمن دیگرى خواهید بود. و براى شما در زمین، تا مدت معینى قرارگاه و وسیله بهره بردارى خواهد بود.» (۳۶) سپس آدم از پروردگارش کلماتى دریافت داشت؛ (و با آنها توبه کرد.) و خداوند توبه او را پذیرفت؛ چرا که خداوند توبه‏پذیر و مهربان است. (۳۷)

http://bayanbox.ir/view/5122040553263843431/poster4.jpg


تفسیر سوره مبارکه بقره – آیه ۳۷

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی

http://bayanbox.ir/view/7348000871258179768/hadith-line.png

«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ وَ اللَّعنَهُ الدَّائِمَهُ عَلَی أعْدائِهِمْ مِنَ الآنِ إلِی قِیامِ یَومِ الدِّینِ».

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

«فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحیم‏»[۱].

طرح کلّی بحث

«فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ».[۱] در ذیل این آیه مطالبی را عرض کردیم و آن را ادامه می‌دهیم. چند کلمه را گفتیم، بحث «فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ» را هم بیان کردیم. بعد «فَتابَ عَلَیْهِ»، کلمه‌ی «تَابَ» دو شکل متعدّی می‌شود؛ تارهً متعدّی به «عَلَی» می‌شود، تارهً متعدّی به «إلی» می‌شود. اگر با کلمه‌ی «إلی» متعدّی شود این فعل فعلِ بنده‌ی خدا است. امّا اگر «عَلَی» آن را متعدّی کرد، این مربوط به فعل الله است.

توفیق توبه از جانب خدا

البتّه این را بگوییم که چگونه می‌شود کلمه‌ی توبه‌ از خدا صادر می‌شود؟ چه می‌شود که از بنده صادر می‌شود؟ جالب این است که توبه‌ی بنده متوقّف بر توبه‌ی خدا است. یعنی تا زمانی که خدا به بنده‌ی خود رو نکند، توفیقی برای بنده از طرف خداوند حاصل نشود، بنده نمی‌تواند توبه کند و برگردد. یعنی تا زمانی که توجّه حضرت حق به بنده‌ی خود نباشد، خداوند به سوی بنده توجّه نکند ـ که به آن توبه می‌گویند ـ بنده نمی‌تواند به خدا توجّه پیدا کند.

توبه‌ی آدم با کلمات الهام شده‌ی خداوند

«فَتابَ عَلَیْهِ» یعنی خدا به سوی او رو کرد. حضرت آدم بعد از اتّفاقاتی که رخ داد، بعد از این‌که کلمات (گفته شد) ـ‌و گفتیم لبّ آن توسّل به پنج تن آل الله (صلوات الله علیهم أجمعین) بود ـ با کلماتی که خداوند به او (آدم) الهام کرد و به زبان او آورد (توبه کرد). همان توبه‌ای است که خدا برای او حاصل کرده است. این‌طور شد که لذا می‌گویند…

کلمه‌ی توّاب را هم برای خدا بیان کرده‌اند، هم برای بندگان خدا بیان کرده‌اند. «إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ»، «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابینَ».[۲]

«وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرینَ».

– جایی که مورد بحث ما است این است که «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابینَ». کلمه‌ی توّابین، این‌جا توّابین مربوط به چه کسانی است؟ مربوط به بندگان خدا است. «إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ» مربوط به خداوند است.

توبه، نتیجه‌ی رو کردن خداوند به بنده

علی أیّ نحوٍ توبه در این‌جا به معنای این است که خدا به بنده‌ی خود رو کند. چقدر خوب است که رو کند. خصوصاً ما بنده‌هایی که معصیت زیادی داریم و سر تا پا تقصیر هستیم. اگر خدا به ما رو کند به جهت کاری که انجام داده باشیم است، یا یک وقت پدر و مادر ما توجّه داشته‌اند و دعا کرده‌اند، یا آباء و اجداد ما یک کار مثبت و خوبی در دنیا انجام داده‌اند. بالاخره منجر به این می‌شود که علی رغم این همه گناه و معصیت که انجام می‌دهیم، خدا به سوی ما نظر کند. فرمود: «فَتابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ».

کلمه‌ی «إِنَّ» برای تأکید است، ضمیر فصل که «هو» است آمده، إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ». دوباره خود کلمه‌ی «التَّوَّاب» که صیغه‌ی مبالغه است بیان شده است. به دنبال آن، کلمه‌ی «الرَّحیم».

توجّه خدا به بنده از روی رحمت

خدا به سوی بنده نظر می‌کند و توجّه می‌کند، از باب رحمت است، از باب آن چیزی است که خوشایند بنده‌ی خدا است. کلمه‌ی رحمت یعنی آنچه که هیچ اشمئزازی برای انسان ندارد، هیچ کراهتی، هیچ ناملایمتی در آن وجود ندارد. به این رحمت می‌گویند. «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَهً لِلْعالَمینَ».[۳] ارسال پیامبر (صلوات الله علیه و آله) را برای عالمین فقط در رحمت بودن او منحصر کرده است.

امام زمان ، امام رحمت

لذا این اتّهامی که به حضرت صاحب الزّمان می‌زنند، (می‌گویند) امام زمان می‌آید شمشیر برمی‌دارد و همه را نابود می‌کند! این تهمت است. مسلّم تهمت است، دروغ است، افترا است. امام زمان امام رحمت است. چون امام زمان وارث همه‌ی انبیا است، وارث پیامبر خاتم و ائمّه‌ی اطهار (صلوات الله علیهم اجمعین) است. لذا او هم مصداق «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَهً لِلْعالَمینَ» است. نه تنها این تهمت‌ها را نمی‌توان به امام زمان نسبت داد، بلکه برعکس، همه در لوای حضرت صاحب الزّمان به امنیت و آسایش و عدالت واقعی الهی خواهند رسید. لکن اگر کسی بخواهد در برابر امام زمان و در برابر حکومت او عرض اندام کند، مسلّم بداند که حسب ظاهر و واقع نابود خواهد شد.

این‌جا سلطه‌ی مطلق برای عالم نسبت به صاحب الزّمان است، هیچ کس نمی‌تواند (در مقابل آن بایستد). ولی رحمت بودن او (امام زمان) کاری به این حرف‌ها ندارد (مربوط به فرمانروایی مطلق نمی‌شود).

نمونه‌ای از رحمت پیامبر نسبت به دشمنان

پیامبر خاتم در آن دورانی که از نظر زمانی کوتاه بود و حکومت داشتند، رحمت بودن خود را خیلی نشان دادند. در باب فتح مکّه، پیامبر اکرم وقتی که وارد مکّه شدند دستور دادند قطره‌ی خونی از هیچ کس ریخته نشود. «الیَوم یَومُ المَرحَمَه».[۴] این خیلی مهم است. این همه مشرکین، ابوسفیان، دار و دسته‌ی ابوسفیان و مشرکین به پیامبر و اصحاب پیغمبر و مسلمان‌ها صدمه زدند، در جنگ احد چقدر از مسلمان‌ها را کشتند؟ امّا در نهایت حضرت فرمودند: خانه‌ی ابوسفیان و اهل خانه‌ی او و هر کس به این خانه پناه ببرد در امنیت است. هر کس به خانه‌ی خود برود در امنیت است، حتّی اگر خانه‌ی ابوسفیان باشد. این خیلی مهم است. این از باب چیست؟ از باب رحمت بودن پیامبر است.

رحمت پیامبر بالاتر از تمام انبیا

در مقایسه‌ی با سایر انبیا هم وقتی دقّت می‌کنیم، می‌بینیم پیغمبر ما حتّی یک مرتبه هم امّت خود را نفرین نکرد. با این‌که مدّت زمان پیامبری ایشان از بدو تا ختم ۲۳ سال طول کشید، امّا صدمات و لطمات و زحمت‌ها و مصیبت‌ها و مشکلاتی که پیغمبر در طیّ این ۲۳ سال کشید نوح پیامبر در ۹۵۰ سال نکشید. امّا آن‌جا حضرت نوح (علی نبیّنا و آله و علیه السّلام) این‌قدر خسته شد که نفرین کرد، فرمود: خدایا دَیّاری از این‌ها باقی نگذار. حتّی پسر خود او هم جزء کسانی قرار گرفت که غرق شد.

امّا پیامبر ما (صلوات الله علیه) به گونه‌ای رحمت بود که در واپسین لحظات عمر خود هم ناراحت امّت خود بود. گفتند:  پیغمبر چه شده است؟

قبض روح پیامبر ص و نگرانی ایشان برای امّت خود

– تا (پیامبر) از طرف خداوند تضمین نگرفت اجازه‌ی قبض روح به حضرت عزرائیل نداد. چون تنها کسی بود که حضرت عزرائیل (علیه السّلام) باید اجازه می‌گرفت تا او را قبض روح کند. این شخص فقط پیغمبر بود. وقتی خواست ایشان را قبض روح کند گفت: اجازه می‌دهید؟ فرمود: نه، اجازه نمی‌دهم. گفت: برای چه؟ نقل شده است که اشک پیغمبر بر چشمان ایشان سرازیر بود، امّا می‌فرماید: بدن امّت من خیلی ضعیف است، در برابر دوزخ و جهنّم خدا و آتش دوزخ مقاومت و توان ندارند، من از خدا تضمین می‌خواهم.

مژده‌ی شفاعت در روز قیامت به پیامبر

«وَ لَسَوْفَ یُعْطیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى‏».[۵] حضرت جبرئیل (علیه السّلام) آمد و به پیامبر مژده داد. عاشق و معشوق، پیغمبر و خدا هستند، می‌خواهند به هم برسند، خدا و حضرت نبی باید یکدیگر را ملاقات کنند. لذا این‌جا تضمین داد که روز قیامت… «وَ لَسَوْفَ»، این «سَوفَ» یعنی روز قیامت، زمان دور. «یُعْطیکَ»، به تو این‌قدر اعطا می‌کنیم تا رضایت تو حاصل شود. یعنی این‌قدر شفاعت کن و امّت خود را از آتش جهنّم بِرَهان تا راضی شوی.

درخواست هدایت پیامبر برای قوم خود

حتّی در جنگ احد ـ شاید این را قبلاً در این درس گفته باشیم ـ وقتی دور حضرت را محاصره کردند و کار به جایی رسید که پیشانی حضرت را با سنگ زدند و شکستند، دندان مبارک حضرت را شکستند. در حالی که دندان در دست حضرت بود دست‌ها را بالا آورد، کسانی که اطراف پیغمبر بودند یک لحظه ترسیدند که الآن پیغمبر نفرین می‌کند.

امّا دیدند دست خود را بالا برد و از عمق دل صدا زد: «اللَّهُمَّ اهْدِ قَوْمِی فَإِنَّهُمْ لَا یَعْلَمُونَ».[۶] هم آن‌ها را دعا کرد، هم عذرخواهی عند الله کرد. «اللَّهُمَّ اهْدِ قَوْمِی»، خدایا دست قوم من را بگیر، «فَإِنَّهُمْ لَا یَعْلَمُونَ»، این‌ها جاهل هستند، نمی‌دانند. حقیقت هم همین بود. این پیغمبر همراه با رحمت است.

رحمت برای اهل توبه

در این‌جا هم خداوند بر کسانی که توبه می‌کنند (اظهار رحمت می‌کند): «إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ». با این تأکیدات متعدّدی که در این چند کلمه آمده است. این‌ها نکات قابل تدقیقی است.

– توّاب در این‌جا یعنی توبه‌پذیر، در مورد خدا می‌فرماید.

– بله. توّاب این‌جا به معنای این است خدا میدان برگشت بندگان را به سوی خود خیلی باز کرده است. می‌فرماید: اگر صد مرتبه هم توبه‌ی خود را شکستی بازآی. خدا این‌طور است. ما چطور هستیم؟ اگر یک وقت فرزند ما خطایی انجام دهد اصلاً نمی‌توانیم او را ببخشیم. بنده هستیم، خیلی محدود هستیم.

بی‌ منتها بودن رحمت الهی

آنچه مسلّم است خداوند در رحمت خود هم بی‌انتها است، حد ندارد، نهایت ندارد. رحمت الهی برای بندگان خود واقعاً نامحدود است. خیلی افراد هستند می‌بینید چقدر انسان‌های بدی هستند، ظلم می‌کنند، گناه می‌کنند، امّا می‌بینید دروازه‌های رحمت خدا به سوی آن‌ها باز است. مگر این‌که ظلم به غیر داشته باشند، خدا آن‌جا بخواهد جلوی آن‌ها را بگیرد. ولی نسبت به خود خداوند، با این‌که بندگان او هزاران گناه و معصیت و آلودگی دارند، امّا «هُوَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ»، یعنی بسیار پذیرنده است، بسیار به بندگان خود نظر می‌کند که معصیت‌ کار هستند.

حبّ خداوند به توّابین

فرمود: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابینَ»، اصلاً توّابین را دوست دارد. کسانی که توبه کنند، هم از نظر کیفی و هم از نظر کمّی توبه داشته باشند. چندین مرتبه توبه کرده‌اند و توبه شکسته‌اند، باز هم توبه می‌کنند، توبه‌ی آن‌ها توبه‌ی واقعی می‌شود، توبه‌ی نصوح می‌شود. لذا خدا آن‌ها را دوست دارد. حبّ خداوند نسبت به آن‌ها است، محبوب خدا هستند. توّابین محبوب خدا هستند. این بحث کلماتی که در این آیه بود.

خداوند مربّی و تربیت کننده‌ی تمام عالم

البتّه لازم است اشاره کنیم «فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ». کلمه‌ی ربّ در این‌جا آورده شده است. «مِنَ الله» نفرموده‌اند، «مِن رَبِّهِ» فرموده‌‌اند که کلمه‌ی مربّی و پرورش دهنده‌ی انسان‌ها و عالمین است که خدا است. 

– همین نکته‌ای است که در این آیه وجود دارد. کلمه‌‌ی ربّ را آورده، از جهت این‌که خداوند نزدیک به بشر از جهت مربّی‌گری است. پروردگار یعنی کسی که انسان‌ها را می‌پروراند. خداوند ربّ العالمین است. در آیات بسیاری، مثل همان آیات معروف: «رَبَّنا آتِنا»[۷] «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا… هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً»،[۸] و آیات دیگر. این‌ها همه کلمه‌ی ربّ را آورده‌اند، این بسیار نکته‌ی قابل توجّهی است در آیاتی که کلمه‌‌ی ربّ استفاده شده است.

الله، مستجمع جمیع صفات خداوند

گرچه اگر کلمه‌ی «اللَّهُمَّ» گفته شود و کلمه‌ی «یا إلهی» باشد هم مستجمع همین صفات هستند. یعنی کلمه‌ی ربّ را در کلمه‌ی الله داریم. لذا «اللَّهُمَّ» یعنی «یا الله». کلمه‌ی الله مستجمع جمیع صفات کمالی و جمالی است، یکی از صفات خداوند ربوبیّت او است که در الله هم وجود دارد. امّا این‌جا به کلمه‌ی ربوبیّت تصریح می‌کند، نکته این است که خداوند انسان‌ها را بسیار می‌پذیرد، به آن‌ها توجّه دارد.

– نمی‌خواهد بیشتر صفت مربّی‌گری را بگوید؟

– بله، عرض ما همین است. از کلمه‌ی ربوبیّت (استفاده کرده است). بعضی اوقات کلمه‌ی رحمان استفاده می‌شود، بعضی اوقات کلمه‌ی ربّ استفاده می‌شود. در این آیه هم کلمه‌ی ربّ استفاده شده، هم کلمه‌ی «تَابَ» و توّاب استفاده شده، هم کلمه‌ی رحیم استفاده شده است. حضرت آدم بعد از این‌که منهی بود، از جهت این‌که نزدیک به آن شجره‌ی منهیّه نزدیک نشود و شد، امّا خداوند به او توجّه کرد و او را مورد عنایت خود قرار داد. تا او توبه کرد. فرمود: «مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ»، یک کلماتی را به او تلقین کرد که آن کلمات او را نجات داد. این موارد را جلسات قبل گفتیم، اگر مجدّداً به‌ آن‌ها برگردیم دوباره اشاره خواهیم کرد.

منابع و مآخذ :

[۱]– سوره‌ی بقره، آیه ۳۷٫

[۲]– سوره‌ی بقره، آیه ۲۲۲٫

[۳]– سوره‌ی انبیاء، آیه ۱۰۷٫

[۴]– شرح نهج البلاغه لابن أبی الحدید، ج ‏۱۷، ص ۲۷۲٫

[۵]– سوره‌ی ضحی، آیه ۵٫

[۶]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ‏۲۰، ص ۲۱٫

[۷]– سوره‌ی بقره، آیات ۲۰۰ و ۲۰۱، و سوره‌ی کهف، آیه ۱۰٫

[۸]– سوره‌ی آل عمران، آیه ۸٫

Visits: 5

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

New Page 1