۞ امام علی (ع) می فرماید:
امام صادق عليه السلام فرمود: مسلمان برادر مسلمان اسـت بـه او ظلم نمى كند و وی را خوار نمى سازد و غیبت وی را نمى كند و وی را فریب نمى دهد و محروم نمى كند. ‌وسائل الشيعه 8: 597 ‌

موقعیت شما : صفحه اصلی » تفسیر آیات 30 تا 40
  • شناسه : 3352
  • 12 می 2022 - 21:48
  • 79 بازدید
  • ارسال توسط :
  • نویسنده : تفسیر رضوان
  • منبع : حوزه علمیه اصفهان
آیه ۳۴ | امر به سجده ملائکه | جلسه ۲
آیه ۳۴ | امر به سجده ملائکه | جلسه 2

آیه ۳۴ | امر به سجده ملائکه | جلسه ۲

تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۳۴ جلسه ۲ حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی ۶ جلسه تفسیر آیه سی و چهارم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏ «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَهِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلیسَ أَبى‏ وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرینَ»[۱]‏. به نام خداوند بخشنده بخشایشگر و [یاد کن‏] هنگامى که به فرشتگان […]

...فهرست مطالب

تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۳۴ جلسه ۲

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی

۶ جلسه تفسیر آیه سی و چهارم

http://bayanbox.ir/view/7348000871258179768/hadith-line.png

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

«وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَهِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلیسَ أَبى‏ وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرینَ»[۱]‏.

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

و [یاد کن‏] هنگامى که به فرشتگان گفتیم: به آدم سجده کنید، [پس‏] سجده کردند مگر ابلیس که سر پیچید و تکبّر ورزید و از کافران شد. (۳۴)

 

http://bayanbox.ir/view/5122040553263843431/poster4.jpg

تفسیر سوره مبارکه بقره – آیه ۳۴

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی

http://bayanbox.ir/view/7348000871258179768/hadith-line.png

«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ وَ اللَّعنَهُ الدَّائِمَهُ عَلَی أعْدائِهِمْ مِنَ الآنِ إلِی قِیامِ یَومِ الدِّینِ».

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

«وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَهِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلیسَ أَبى‏ وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرینَ»[۱]‏.

دلایل مَلَک نبودن شیطان

۱) عدم معصیت در ملائکه

حقیقت شیطان را از دیدگاه قرآن عرض کردیم و آنچه مسلّم است، این است که شیطان جزء ملائکه نیست، جنس شیطان از جنس ملائکه نیست، اوّلاً به خاطر این‌که ملائکه «لا یَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ»[۱] ملائکه هیچ وقت معصیت خدا را نمی‌کنند.

۲) بیان تفاوت جنسن ملائکه و جن در قرآن

ثانیاً در قرآن جن و ملک به عنوان دو جنس متفاوت بیان شده است. مثلاً سوره‌ی مبارکه‌ی سبأ می‌فرماید: «وَ یَوْمَ یَحْشُرُهُمْ جَمیعاً ثُمَّ یَقُولُ لِلْمَلائِکَهِ أَ هؤُلاءِ إِیَّاکُمْ کانُوا یَعْبُدُونَ * قالُوا سُبْحانَکَ أَنْتَ وَلِیُّنا مِنْ دُونِهِمْ بَلْ کانُوا یَعْبُدُونَ الْجِنَّ أَکْثَرُهُمْ بِهِمْ مُؤْمِنُونَ»[۲] خدا در این‌جا بحث جن و ملائکه را بیان کرده است که حالا نمی‌خواهیم بیشتر از این توضیح بدهیم.

۳) خلقت متفاوت جن و ملک

ثالثاً به نصّ قرآن جن از آتش خلق شده است و خود ابلیس هم این را نقل کرده است که در قرآن آوردند. «خَلَقْتَنی‏ مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طینٍ‏»[۳].

۴) جن به معنای مستور بودن

معنای جن به معنای مستور بودن است ولی هر مستوری جن نیست که ما به هر چیز که مستور بود، جن بگوییم. امام زمان هم غایب است، از ما مستوراست، او را نمی‌بینیم، اطلاق جن بر ایشان بکنیم، درست نیست.

۵) داخل بودن شیطان در جمع ملائکه

پنجمین علّت هم بر این است که شیطان در داخل ملائکه بود و مشمول خطاب هم می‌شود. یعنی آن‌جایی که خداوند فرمود: «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَهِ اسْجُدُوا»[۴] شیطان هم مورد خطاب قرار گرفت، چون که او به جهت عباداتی که داشت، در داخل ملائکه قرار گرفته بود.

۶) خلاف ظاهر نبودن استثنای منقطع

ششمین مورد این بود که شما فرمودید استثنای منقطع خلاف ظاهر است، این‌طور نیست خلاف ظاهر نیست، کما این‌که در قرآن آمده است که این‌ها را توضیح دادیم.

تخلّف شیطان در عدم سجده بر آدم

امّا خلاف‌های شیطان چیست. آنچه که در قرآن آمده است، شیطان یک خلاف کرد که بر آدم سجده‌ نکرد. امر خدا را زیر پا گذاشت.

سه بعدی بودن تخلّف شیطان

تخلّف شیطان در این‌جا سه بُعد دارد و سه خلاف است.

۱)  تخلّف عملی

اوّلاً عملاً تخلّف کرد، یعنی امر خدا را زیر پا گذاشت. امر خدا بر این بوده است که سجده‌ی بر آدم بکند، نکرده. این تخلّف عملی او است.

۲) تخلّف اخلاقی شیطان

دومین مورد این بود که شیطان از نظر اخلاقی تخلّف کرد و آن استکبار او بود. استکبار کردن خلاف اخلاق است. اخلاق خوب بر این است که کسی تکبّر نکند، خود را بزرگ حساب نکند. لذا این‌جا استکبار کرد.

۳) تخلّف عقیدتی شیطان

سومین بعد تخلّفی شیطان عقیدتی بوده است. یعنی اعتقاد شیطان بر حسب عملی که داشت، بر این است که مثلاً (نستجیر بالله) خدا توجّه نداشته است که شیطان را از چه آفریده است، آدم را از چه آفریده است و حالا به شیطان امر کرده است که آدم را سجده بکن. این‌ها سه بعد تخلّف شیطان است.

تجرّی در بحث معصیت شیطان

البتّه یکی از نکات خیلی جالبی که در این بحث معصیت شیطان وجود دارد، بحث تجرّی است که تجرّی همان بحث عقیدتی را درست می‌کند شیطان جرأت پیدا کرد در برابر خدا حرف بزند. یعنی حرف خدا را زیر پا بگذارد. یعنی خباثت باطنی او آشکار شد.

نصّ صریح قرآن بر کافر بودن شیطان

و دلیل آن هم این است که قرآن فرمود: «وَ کانَ مِنَ الْکافِرینَ‏» یعنی قبلاً از آن کسانی بود که کفر می‌ورزید. عبادات شیطان هم به حسب ظاهر بود.

علّت مقام یافتن شیطان در نزد خدا

این‌که در ردیف ملائکه قرار گرفت، اثر وضعی عمل او بود و این‌که خدا عادل است، عدل دارد، به آنچه او انجام داده بود، رتبه داد و به جهت همان عباداتی که کرد، برای شیطان انتظار ایجاد کرد، به شیطان طول عمر داد. «إِلى‏ یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ‏»[۵] تا زمانی که إن‌شاءالله -اعتقاد شیعه این است- امام زمان  ظهور بکند، مرگ ابلیس هم فرا می‌رسد.

تجرّی منشأ عصیان بر خدا

تجرّی بر خداوند بد است و جرأت کردن بر عصیان بدتر است. چون منشأ خود عصیان است. اگر کسی تجرّی نداشته باشد، به خود اجازه نمی‌دهد که یک حرکتی خلاف امر مولا انجام بدهد. لذا خباثت باطنی شیطان به خباثت فعلی او رسید هم از نظر باطنی که این‌جا به آن عقیدتی می‌گویند، هم از جهت عملی که فعل او که عصیان و تخلّف از امر خدا بود را انجام داد و اخلاقاً هم او تکبّر کرد که این تکبّر اخلاقی هم خلاف بود. این‌ها خلاف‌هایی بوده است که شیطان انجام داده است.

مواظب باشیم چه می‌کنیم. این‌ها برای ما درس است. ما هر چه هم عبادت بکنیم، از نظر کمّی به قدر شیطان نمی‌توانیم عبادت بکنیم. شش هزار سال عبادت کرده است. شش هزار سال که در روایات آمده است -اگر به سال دنیایی حساب بکنیم- اگر کسی شش هزار سال عبادت خدا را بکند…

اهمّیّت خواندن نماز اوّل وقت

در روایات برای خواندن نماز پنج‌گانه در اوّل وقت، ثمرات بسیاری ذکر شده است و علما نسبت به آن تأکید دارند. از آیت الله بهجت (رحمه الله علیه) پرسیدند: این نماز اوّل وقت که این‌قدر توصیه شده است… و ایشان از یکی از بزرگان نقل می‌کرد که گفت: نماز اوّل وقت را بخوانید، شما به مقامات بسیار عالی دست پیدا می‌کنید. اگر با اوّل وقت خواندن نماز یومیّه، نمازهای پنج‌گانه به آن مقامات دست پیدا نکردید، من را لعن بکنید. معلوم است خواندن نماز در اوّل وقت بسیار مهم است. بعد از آقای بهجت پرسیدند که اگر این‌طور است، نماز با حضور قلب را گفتند؟ فرمود: نخیر، مطلق نماز. هر کسی هر طور که نماز خود را می‌خواند. حالا کسی شش هزار سال بیاید نماز اوّل وقت بخواند و عبادت خدا را بکند با یک لغزش همه از بین می‌رود، ما باید مواظب باشیم

اثرات نماز اوّل وقت

-‌ شما که طلبه هستید، می‌گویید: مجبور هستیم. حالا تقیّد شما به گونه‌ای باشد که به جهت این‌که التزام برای خود ایجاد کردید که بروید نماز جماعت برپا بکنید، اقامه بکنید یا این‌که به جهت دیگر تقیّد پیدا کردید. علی أیّ نحوٍ در روایات می‌فرماید: اگر کسی در نمازهای یومیّه مقیّد باشد، به مقامات عالیّه می‌رسد. رزق و روزی او وسیع می‌شود. برای انسان معرفت ایجاد می‌شود. این‌ها آثار نماز اوّل وقت است. کسی که شش هزار این عبادات را کرده است، با یک لغزش همه را از بین برد.

پاداش الهی در برابر شش هزار سال عبادت شیطان

امّا پاداشی را که خدا باید به شیطان می‌داد، در نهایت داد. به نحوی که باعث شد آدم و بنی الآدم را اغوا بکند. «فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ‏»[۶]. بعد از این‌که انتظار را گرفت، گفت: «فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ *  إِلاَّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ» به عزّت خدا قسم خورد که من همه را اغوا می‌کنیم.

-‌ این پاداش موجب نشد که کفریّت او بیشتر بشود، کفران بکند.

– نه کفر او آشکار شد.

حتمی بودن آشکار شدن نفاق منافق

– یک زمانی اوّل انقلاب ابوالحسن بنی صدر آمد و به عنوان کسی که در خطّ امام است، کاندیدای رئیس جمهوری شد و رئیس جمهور شد ولی به یک سال نکشید که محتوای وجودی او برملا شد. او یکی از عوامل آمریکا و استکبار جهانی برای نابود شدن انقلاب بود ولی همان وقت خود را نشان داد که در جهت منافقین و این‌ها قرار گرفت و خود را نشان داد و چقدر از عزیزان و بزرگان ما را به شهادت رساندند. این‌طور نبود که بنی صدر آن روز این‌طور شد، او از قبل این‌طور بود. از اوّل یک آدم خبیث بود

علّت عدم سجده‌ی شیطان بر آدم

شیطان هم از زور اوّل «کانَ مِنَ الْکافِرینَ‏»[۷] شاید از تعلیل باشد که چرا این‌جا استکبار کرد؟ «أَبى‏ وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرینَ‏» ‏‏علّت آن این است که این از اوّل کافر بود، یعنی حق را می‌پوشاند. چون کافر بود، «أَبى‏ وَ اسْتَکْبَرَ» یعنی ابا کرد از این‌که سجده بکند و استکبار کرد.

تخلّف شیطان و بیان او به بیان خدا در قرآن برای همه‌ی ما درس است که آن که شش هزار سال عبادت کرد، آن‌چنان به زمین خورد و رجیم شد، یعنی از درگاه الهی رانده شد، عبادات ما که دیگر به سال نمی‌رسد. کیفیت که ندارد، کمیّت هم ندارد. آقای قرائتی (حفظه الله) فرمودند: به حرم امیر المؤمنین رفتیم، گفتیم: این‌جا می‌خواهیم با دقّت دو رکعت نماز برای رضای خدا با حضور قلب بخوانیم. در نماز دقّت کردیم، دو رکعت نماز را خوب خواندیم. بعد نماز به یادم آوردم که وضو نداشتم. فرمود: «لَا صَلَاهَ إِلَّا بِطَهُورٍ»[۸] نماز بدون طهارت که نماز نیست.

توبه‌ی بنده از عبادات خود در پیشگاه خدا

البتّه ایشان مقام بالایی دارند، در مورد قرآن خیلی زحمت کشیدند ولی در نهایت که نگاه بکنید، اصلاً عبادات ما عبادات نیست. اگر نسبت به عبادات خود دقّت داشت باشیم و عُجب هم برای ما چیره نشود، باز هم باید در برابر خدا توبه بکنیم،چون قابلیّت حضرت حق خیلی بالا است. این عبادات ما در برابر خدا چیزی نیست. لذا باید از نماز و روزه و همه‌ی عباداتی که در برابر خدا انجام دادیم، توبه و استغفار بکنیم که خدایا ما چیزی را انجام دادیم که قابلیّت تو را ندارد. چون خود ما خیلی پایین هستیم.

عدم اعتماد نسبت به ظاهر اعمال افراد

این‌ها درس است که شیطان این‌گونه رانده شده است، ما هم مواظب باشیم که شیطان ما را اغوا نکنیم و نسبت به عبادات خود عجب نداشته باشیم. حضرت صادق در روایتی فرمودند: «لَا تَنْظُرُوا إِلَى طُولِ رُکُوعِ الرَّجُلِ وَ سُجُودِهِ»[۹] به کسی که رکوع و سجود خود را طولانی می‌کند اعتماد نکنید. «فَإِنَّ ذَلِکَ شَیْ‏ءٌ اعْتَادَهُ فَلَوْ تَرَکَهُ اسْتَوْحَشَ» این شخص به این کار معتاد شده است. اگر سجده و رکوع نمازها را طولانی نکند و اوّل وقت در مسجد نخواند، وحشت او را می‌گیرد که نکند همه بفهمند که ما نماز خود را چطور خواندیم. یعنی در واقع برای خدا نیست.

اهمّیّت راستگویی و ادای امانت در کلام امام صادق

بعد فرمود: «لَکِنِ انْظُرُوا إِلَى صِدْقِ حَدِیثِهِ وَ أَدَاءِ أَمَانَتِهِ» این خیلی مهم است. البتّه می‌خواهیم بگوییم که باید مواظب باشیم عباداتی که ما داریم ما را فریب ندهد.

عجب منشأ تخلّف متدیّنین

منشأ تخلّف ما و متدیّنین عُجب است. عجب یعنی خود را بپسندید، عمل خود را بپسندید. فکر بکنید آدم حسابی هستید فکر کردید دارید نماز امام زمان می‌خوانید، لذا خود را طلبکار خدا بدانید. این‌که خود را طلبکار خدا بدانید، کار را خراب می‌کند. نماز شب خواندید، خود را طلبکار بدانید، پس خدایا باید دعای من را باید مستجاب بکنی؟ نه این‌طور نیست. شما باید عبادت خدا را بکنید، در برابر او استغاثه هم باید بکنید، تا او به فریاد شما برسد. چون خداوند «غِیَاثُ الْمُسْتَغِیثِینَ» است. امّا شما باید فریاد برآرید، بدون فریاد چیزی جایی نیست.

تخلّفات شیطان در اصول و فروع

تخلّف شیطان عملاً، اخلاقاً و عقیدتاً است. هم در فروع تخلّف کرد، امر خدا را زیر پا گذاشت. هم از لحاظ اصول تخلّف کرد، عقیده‌ی خود را نسبت به خدا خراب کرد، عدل خدا را، عدالت خدا را در نظر نگرفت، فکر کرد چون خدا او را از آتش آفریده است و خاک منشأ آفرینش انسان است، پس نسبت به آدم برتر است. از نظر اخلاقی هم تخلّف کرد، تکبّر کرد.

سه بخش بودن آیات قرآن

کلّ آیات قرآن سه بخش است. اعتقادیّات، اصول اعتقادی و دومین مورد آن فروع که همان احکام عملیّه است و سومین بخش آن هم بحث کنترل غرایز است که بحث اخلاقی است. شیطان به نصّ قرآن از هر سه جهت تخلّف داشت. نه عقیده‌ی شیطان درست بود. نه فعل او  درست بود. نه اخلاق او درست بود.

-‌ سنّ جن‌ها این‌قدر طولانی بوده است یا سنّ ایشان این‌قدر طولانی بوده است؟

-‌ ایشان این‌طور طولانی شده است، همه‌ی اجنّه که این‌طور نیستند، ابلیس این‌طور است. ابلیس که «کانَ مِنَ الْکافِرینَ‏»[۱۰] است، آن وقت خدا فرمود: «أَنَا مِنَ الْمُنْذِرین‏»[۱۱]، «أنت مِنَ الْمُنْذِرِینَ»[۱۲] شش هزار سال عبادت دارد. در عبادت او هم اختلاف است که شش هزار سال آخرتی است که هر روز آن ۱۵۰ هزار سال دنیا است یا شش هزار سال دنیایی است. حدّ یقین آن این است که دنیایی باشد. شش هزار سال خیلی است، ما طاقت آن را نداریم.

-‌ مسلّم است که آخرتی نیامده است، این دنیایی بوده است. امام صادق (علیه السّلام) می‌فرماید: یک عبادت انجام داد، شش هزار سال طول کشید، این یک عبادت شیطان بود.

اهمّیّت پیش قدم بودن طلبه‌ها در سلام کردن

-‌ یکی از نکات مهم همین است که باید مواظب باشیم عجب ما را نگیرد. یکی از چیزهایی که ما طلبه‌ها بلد نیستیم سلام بکنیم. نه بلد هستیم سلام بکنیم، نه بلد هستیم جواب سلام را بدهیم. یعنی بعضی از ما طلبه‌ها… بعضی از آقایان خیلی ظاهر الصّلاح، خیلی آدم مثبت… چند روز پیش یک طلبه در مدرسه با من روبرو شد، سه بار به او سلام کردم، برای من مسلّم بود که هر سه بار هم شنید امّا دفعه‌ی سوم آن را به سختی جواب داد.

اهمّیّت سلام کردن در کلام پیامبر

پیغمبر چقدر در بحث سلام تأکید و اصرار دارد. به همدیگر که می‌رسید، سلام بکنید، در جامعه که وارد می‌شوید، سلام بکنید. می‌خواهید وقتی وارد جامعه می‌شوید به شما احترام بگذارند، به مردم سلام بکنید. تا به مردم می‌رسید، پیش قدم در سلام باشید، اگر سلام کردید و در سلام کردن پیش قدم بودید، مردم خجالت می‌کشند که دیگر به شما بی‌احترامی بکنند. اگر کسی به مردم سلام بکند، دیگر هیچ وقت به او بی‌احترامی نمی‌کنند و این تجربه شده است. خود من تجربه‌های زیادی در بحث سلام داشتم. بعضی وقت‌ها خود را ملتزم کردم بر این‌که مثلاً به یک تعدادی از این جوان‌هایی که خیلی هم ظاهر درستی ندارند سلام بکنم و چقدر اثر داشته است که پیامبر این‌قدر تأکید دارند.

حسن خلق رکن دین‌داری

در روایات یکی ارکان حسن خلق «إِفْشَاءُ السَّلَامِ» است و خود حسن خلق را از ارکان دین‌داری می‌دانند. از امام صادق روایت داریم که اخلاق خوب داشتن رکن دین است و رکن اخلاق خوب، حسن خلق هم افشاء سلام است.

سه بخش حسن خلق

۱) سلام کردن

سلام کردن بسیار مهم است. سه چیز جزء حسن خلق است اوّلین مورد آن «إِفْشَاءُ السَّلَامِ».[۱۳]

۲) خوب سخن گفتن

دومین مورد آن «لِینُ (طیب) الْکَلَامِ» است. به خوبی حرف زدن، زیبا سخن گفتن است. «لِینُ (طیب) الْکَلَامِ» یعنی هر چه می‌گوید، هم زیبا است، هم بیان زیبا دارد، این «لِینُ (طیب) الْکَلَامِ» می‌شود. طیب به معنای عطر است. یعنی هم عصاره‌ی گل است، هم خشبو است. ظاهر آن خوب است.

۳) تواضع

سومین مورد آن هم تواضع است. تواضع یعنی هر کسی خود را به جای خود قرار بدهد. فکر نکند خیلی آدم بزرگی است. در روایت داریم حضرت امیر المؤمنین در نهج البلاغه، در یکی از خطبه‌ها می‌فرماید: هر چه هم خود را بزرگ حساب بکنید، از کوه‌ها که بزرگتر نیستید، آن‌ها در برابر خدا متلاشی می‌شوند «لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى‏ جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ»[۱۴] امّا ما چه؟

پیش قدم بودن اهل بیت در سلام کردن

این یک توصیه‌ی طلبگی به شما است و آن این است که در سلام کردن پیش قدم باشید. مردم را احترام بکنید، مردم را عزّت بگذارید، پیش قدم در سلام کردن باشید و اعتقاد من این است حتّی ما بر اهل بیت سلام می‌کنیم، این‌ها جواب سلام است. چون آن‌ها همیشه مقدّم در سلام کردن هستند. حتّی زیاراتی که ما می‌رویم -این را بدانید- توفیقی است که خدا به ما داده است، آن‌ها به ما سلام کردند، ما داریم جواب می‌دهیم. پس بنابراین ما از اهل بیت درس بگیریم، در برابر عوام مردم -کوچک و بزرگ- متواضع باشیم، سلام کردن را در خود نهادینه بکنید.

بحث افضلیّت مقام ملائکه و بشر بر هم

یک موضوع دیگر در این بحث است که آیا ملائکه مقام آن‌ها بالاتر است یا بشر؟ آنچه از ادلّه -چه ادلّه‌ی نقلیّه، چه ادلیّه‌ی عقلیّه، خصوصاً بحث ادلّه‌ی نقلیه و قرآن و روایات- برمی‌آید دو قول وجود دارد. یک دسته بر این هستند که آدم اشرف از ملائکه است، یک دسته هم این است که قائل به افضلیّت ملک بر آدم شدند.


[۱]– سوره‌ی تحریم، آیه ۶٫

[۲]– سوره‌ی سبأ، آیات ۴۰ و ۴۱٫

[۳]– سوره‌ی اعراف، آیه ۱۲٫

[۴]– سوره‌ی بقره، آیه ۳۴٫

[۵]– سوره‌ی حجر، آیه ۳۸ و سوره‌ی ص، آیه ۸۱٫

[۶]– سوره‌ی ص، آیه ۸۲٫

[۷]– سوره‌ی بقره، آیه ۳۴٫

[۸]– من لا یحضره الفقیه، ج‏ ۱، ص ۳۳٫

[۹]– الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ‏۲، ص ۱۰۵٫

[۱۰]– سوره‌ی بقره، آیه ۳۴٫

[۱۱]– سوره‌ی نمل، آیه ۹۲٫

[۱۲]– البلاغ فى تفسیر القرآن بالقرآن، ص ۳۷۵٫

[۱۳]– معانی الأخبار، النص، ص ۲۵۷٫

[۱۴]– سوره‌ی حشر، آیه ۲۱٫

Visits: 1

فهرست مطالب

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

New Page 1