پژوهش های تفسیری آیه نوزدهم سوره بقره تفسیر رضوان . حوزه علمیه اصفهان موضوع : مثال دیگرِ درماندگی و هراس منافقان —————-—————- پایگاه قرآنی تفسیر رضوان پژوهش های تفسیری آیه اول سوره حمد تفسیر رضوان . حوزه علمیه اصفهان موضوع : یاد و نام خدا و یاد مهر خداوند بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام […]
پژوهش های تفسیری آیه نوزدهم سوره بقره
تفسیر رضوان . حوزه علمیه اصفهان
موضوع : مثال دیگرِ درماندگی و هراس منافقان
—————-—————-
پایگاه قرآنی تفسیر رضوان
پژوهش های تفسیری آیه اول سوره حمد
تفسیر رضوان . حوزه علمیه اصفهان
اى نام تو بهترین سرآغاز |
بىنام تو نامه کى کنم باز |
|
(نظامى)
به نام آنکه هستى از او نام یافت |
فلک جنبش زمین آرام یافت |
|
به نام خداوند جان و خرد |
کزین برتر اندیشه برنگذرد |
|
(فردوسى)
به نام خداوند جان آفرین |
حکیم سخن در زبان آفرین |
|
خداوند بخشنده ى دستگیر |
کریم خطابخش پوزشپذیر |
|
(سعدى)
صد هزاران عاقل اندر وقت درد |
جمله نالان پیش آن دیّان فرد |
|
بلکه جمله ى ماهیان در موجها |
جمله ى پرندگان در اوجها |
|
بلکه جملهى موجها بازىکنان |
ذوق و شوقش را عیان اندر عیان |
|
(مولوى)
آن است که جهت گیرى سوره هاى قرآن، توحیدى و جلوه گر رحمت اوست.
سخن و کار خویش را با نام خدا شروع کنید و از او کمک بگیرید.
در آغاز هر کار به یاد مهر و لطف حق باشید.
قرآن مهر، ج1، ص: 127
[1] .« کُلُّ أَمرٍ ذى بالٍ لمْ یُذکَرْ فیه بِسم اللَّه فَهُو أَبتر»( بحارالانوار، ج 89، ص 242 باب فضل سورهى فاتحه و …)
[2] . علماى شیعه اتفاق دارند که« بسم اللَّه» جزء قرآن است ولى در بین اهل سنت اختلافهست، اما بیشترشان آن را جزء قرآن مىدانند. ر. ک: تفسیر نمونه، ج 1، ص 17 و تفسیر المنار، ج 1، ذیل سورهى حمد
[3] . یعنى متعلّق« بسم اللَّه»، هم مىتواند« استعین» و هم« ابتدى» باشد. ریشهى اسم را« سمو» یا« وسم» دانستهاند و« اسم» در اصل به معناى بلندى یا علامت است و به« نام» هر چیزى« اسم» گویند، چون علامت اوست و پس از نامگذارى از مرحلهى پنهانى بیرون مىآید و بروز و ارتفاع پیدا مىکند
[4] . واژهى« اللَّهِ» در اصل لغت به معناى معبود یا پناهگاه یا مایهى آرامش و یا پوشیده، ویا به معناى چیزى است که انسان در مورد آن متحیّر است و یا واله و شیداى اوست. ر. ک: مجمع البیان، ج 1، ذیل آیهى اول سورهى حمد؛ المفردات فى غریب القرآن و قاموس قرآن، ج 1، واژهى« اللَّهِ»؛ که برخى ریشهى اللَّه را الَه( عَبَد)، الِهَ( تحیّر)، لاه( احتجب) و ولاه( محبوب) و برخى آن را غیر مشتق دانستهاند
[5] .« اله» اسم عام است که در فارسى به خدا ترجمه مىشود و به آلهه(/ خدایان) جمع بسته مىشود ولى« اللَّهِ» اسم خاص است که باز هم در فارسى، خدا و گاهى خداوند، یزدان و ایزد ترجمه مىشود؛ بنابراین واژهى خدا در فارسى به دو صورت عام و خاص استعمال مىشود، مثل«dog »(/ اله) و«doG »(/ اللَّهِ) در انگلیسى.( خدا از دیدگاه قرآن، ص 112- 114) البته واژهى« خدا»( خودآ) نزدیک به معناى« واجب الوجود» است و واژهى«dog » تحت تأثیر فرهنگ مسیحیت است و هیچ کدام معناى دقیقى براى اللَّه نیست
[6] . وَرَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ.( سورهى اعراف، آیهى 156)
[7] . برخى« رحمن» را صیغهى مبالغه و« رحیم» را صفت مشبه دانستهاند و برخى رحیم را نیز صیغهى مبالغه دانستهاند.( ر. ک: صرف ساده، ص 140)
[8] . تفسیر نمونه، ج 1، ص 24
[9] . آشنائى با قرآن، ج 2، ص 9
[10] . همان، ص 15
[11] . همان، ص 34
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.