۞ امام علی (ع) می فرماید:
امام صادق عليه السلام فرمود: مسلمان برادر مسلمان اسـت بـه او ظلم نمى كند و وی را خوار نمى سازد و غیبت وی را نمى كند و وی را فریب نمى دهد و محروم نمى كند. ‌وسائل الشيعه 8: 597 ‌

موقعیت شما : صفحه اصلی » كلمة الله العليا | تجزیه | جلد 1
  • شناسه : 2693
  • ۲۲ دی ۱۴۰۰ - ۲۱:۳۸
  • 72 بازدید
  • ارسال توسط :
  • نویسنده : تفسیر رضوان
  • منبع : حوزه علمیه اصفهان
تجزیه آیه بیست و یکم  سوره بقره

تجزیه سوره مبارکه بقره آیه «21»

تجزیه آیه بیست و یکم  سوره بقره «یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمْ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ(21) » «اى مردم پروردگارتان را که شما و کسانى را که پیش از شما بوده‏اند آفریده است پرستش کنید باشد که به تقوا گرایید» یَا تجزیه: حرف ندا، مبنی، غیرعامل أَیُّ تجزیه: اسم ثلاثی مجرد، مضاعف، جامد، از ماده أیّ، ناسالم، مهموزالفاء، معرفه، مبنی، غیر متصرف هَا تجزیه: از حروف زایده، یکی از زواید «سَئَلتُمُونیها» می باشد، مبنی […]

تجزیه آیه بیست و یکم  سوره بقره

«یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمْ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ(21) »

«اى مردم پروردگارتان را که شما و کسانى را که پیش از شما بوده‏اند آفریده است پرستش کنید باشد که به تقوا گرایید»

یَا

تجزیه: حرف ندا، مبنی، غیرعامل

أَیُّ

تجزیه: اسم ثلاثی مجرد، مضاعف، جامد، از ماده أیّ، ناسالم، مهموزالفاء، معرفه، مبنی، غیر متصرف

هَا

تجزیه: از حروف زایده، یکی از زواید «سَئَلتُمُونیها» می باشد، مبنی ، غیر عامل

النَّاسُ

تجزیه:    ال: الف و لام تعریف جنس، مبنی بر سکون، غیر عامل، مختص به اسم

ناس: اسم ثلاثی مجرد، ناسالم، اجوف واوی، اصل آن (نَوَسٌ) بوده واو آن قلب به الف شده است، منصرف ، غیرمتصرف، جامد، لفظاً مفرد، معنا جمع، معرفه به الف و لام، اسم جمع، به عقیده سیبویه: اصل آن ( أناس) می باشد همزه آن حذف گردیده و ناس شده است.

اُعْبُدُوا

تجزیه: فعل امر، صیغه جمع مذکر مخاطب، ثلاثی مجرد، از ماده عبد، سالم، متعدی، معلوم، مبنی، متصرف

رَبَّ

تجزیه: اسم ثلاثی مجرد، مصدر به معنای فاعل مانند عدل به معنای عادل و مخفف رابّ، صفت مشبه از ماده ربّ، ناسالم، مضاعف، منصرف، متصرف، مفرد، معرب، مشتق

کُمْ

تجزیه: ضمیر متصل به هر سه قسم کلمه، برای جمع مذکر مخاطب، معرفه، غیر متصرف، مبنی

الَّذِی

تجزیه: موصول اسمی برای مفرد مذکر غایب، معرفه، جامد، غیر متصرف، مبنی

خَلَقَ

تجزیه: فعل ماضی، صیغۀ مفرد مذکر غایب، ثلاثی مجرد، از مادّۀ خلق، سالم، متعدّی، معلوم، مبنی، متصرّف.

کُمْ

تجزیه: ضمیر متصّل به هر سه قسم کلمه، برای جمع مذّکر مخاطب، معرفه، غیرمتصرّف، مبنی

وَ

تجزیه: حرف عطف، مبنی، غیر عامل

الَّذِینَ

تجزیه: موصول اسمی، موصول خاص، برای جمع مذکر، مفردش الذّی، معرفه، مبنی، غیر متصرّف، جامد، غیرعامل، الف و لامش زائده لازمه

مِنْ

تجزیه: حرف جر، مبنی، عامل، مختصّ به اسم

قَبْلِ

تجزیه: ظرف زمان، اسم ثلاثی مجرد، از مادّۀ قبل، سالم، منصرف، متصرّف، جامد، دائم­الاضافه

کُمْ

تجزیه: ضمیر متصل به هر سه قسم کلمه، برای جمع مذکر مخاطب، معرفه، غیر متصرّف، مبنی

لَعَلَّ

تجزیه: از حروف مشبهه بالفعل، مبنی، عامل (ناصب اسم و رافع خبر)، مختصّ به اسم

کُمْ

تجزیه: ضمیر متصل به هر سه قسم کلمه، برای جمع مذکر مخاطب، معرفه، غیر متصرّف، مبنی

تَتَّقُونَ

تجزیه: فعل مضارع، صیغه جمع مذکر مخاطب، ثلاثی مزید، از باب افتعال، از مادۀ وقی، ناسالم، مثل واوی، ناقص یایی، لفیف مفروق، لازم، معلوم، معرب، متصرّف. (طبق قاعدۀ باب افتعال فاء­الفعل به یاء تبدیل و در تاء باب افتعال ادغام شده است.

Views: 0

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

New Page 1