۞ امام علی (ع) می فرماید:
امام صادق عليه السلام فرمود: مسلمان برادر مسلمان اسـت بـه او ظلم نمى كند و وی را خوار نمى سازد و غیبت وی را نمى كند و وی را فریب نمى دهد و محروم نمى كند. ‌وسائل الشيعه 8: 597 ‌

موقعیت شما : صفحه اصلی » تفسیر آیات 81 تا 90
  • شناسه : 5299
  • 22 آوریل 2023 - 13:38
  • 139 بازدید
  • ارسال توسط :
  • نویسنده : تفسیر رضوان
  • منبع : حوزه علمیه اصفهان
آیه ۸۸ | واکنش‏ منفى یهودیان به پیامبران‏ ۱
آیه 88 | واكنش‏ منفى يهوديان به پيامبران‏ ۱

آیه ۸۸ | واکنش‏ منفى یهودیان به پیامبران‏ ۱

تفسیر سوره مبارکه بقره آیه  ۸۸ جلسه ۱ حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی ۱ جلسه تفسیر آیه هشتادو هشتم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏   وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ وَ قَفَّیْنا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَ آتَیْنا عیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّناتِ وَ أَیَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَ فَکُلَّما جاءَکُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوى‏ أَنْفُسُکُمُ […]

تفسیر سوره مبارکه بقره آیه  ۸۸ جلسه ۱

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی

۱ جلسه تفسیر آیه هشتادو هشتم

http://bayanbox.ir/view/7348000871258179768/hadith-line.png

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

  وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ وَ قَفَّیْنا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَ آتَیْنا عیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّناتِ وَ أَیَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَ فَکُلَّما جاءَکُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوى‏ أَنْفُسُکُمُ اسْتَکْبَرْتُمْ فَفَریقاً کَذَّبْتُمْ وَ فَریقاً تَقْتُلُونَ (۸۷)   وَ قالُوا قُلُوبُنا غُلْفٌ بَلْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِکُفْرِهِمْ فَقَلیلاً ما یُؤْمِنُون‏ (۸۸)

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 و یقیناً ما به موسى کتاب دادیم و پس از او پیامبرانى به دنبال هم فرستادیم، و به عیسى بن مریم دلایل روشن و آشکار عطا نمودیم، و او را به وسیله روح القدس توانایى بخشیدیم؛ پس چرا هرگاه پیامبرى آیین و احکامى که مطابق هوا و هوستان نبود براى شما آورد، سرکشى کردید؟ پس [نبوّتِ‏] گروهى را تکذیب نمودید وگروهى را مى‏کشتید. (۸۷) و گفتند: دل‏هاى ما در غلاف و پوشش است [به این علتْ کلام تو را نمى‏فهمیم، ولى چنین نیست که مى‏گویند] بلکه خدا به سبب کفرشان آنان را از رحمتش دور کرده [در نتیجه از پذیرفتن اسلام خوددارى مى‏کنند] پس اندکى ایمان مى‏آورند. (۸۸)

http://bayanbox.ir/view/5122040553263843431/poster4.jpg

تفسیر سوره مبارکه بقره – آیه ۸۸

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی

http://bayanbox.ir/view/7348000871258179768/hadith-line.png

«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ وَ اللَّعنَهُ الدَّائِمَهُ عَلَی أعْدائِهِمْ مِنَ الآنِ إلِی قِیامِ یَومِ الدِّینِ».

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

  وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ وَ قَفَّیْنا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَ آتَیْنا عیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّناتِ وَ أَیَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَ فَکُلَّما جاءَکُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوى‏ أَنْفُسُکُمُ اسْتَکْبَرْتُمْ فَفَریقاً کَذَّبْتُمْ وَ فَریقاً تَقْتُلُونَ (۸۷)   وَ قالُوا قُلُوبُنا غُلْفٌ بَلْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِکُفْرِهِمْ فَقَلیلاً ما یُؤْمِنُون‏ (۸۸)

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 و یقیناً ما به موسى کتاب دادیم و پس از او پیامبرانى به دنبال هم فرستادیم، و به عیسى بن مریم دلایل روشن و آشکار عطا نمودیم، و او را به وسیله روح القدس توانایى بخشیدیم؛ پس چرا هرگاه پیامبرى آیین و احکامى که مطابق هوا و هوستان نبود براى شما آورد، سرکشى کردید؟ پس [نبوّتِ‏] گروهى را تکذیب نمودید وگروهى را مى‏کشتید. (۸۷) و گفتند: دل‏هاى ما در غلاف و پوشش است [به این علتْ کلام تو را نمى ‏فهمیم، ولى چنین نیست که مى ‏گویند] بلکه خدا به سبب کفرشان آنان را از رحمتش دور کرده [در نتیجه از پذیرفتن اسلام خوددارى مى‏کنند] پس اندکى ایمان مى‏آورند. (۸۸)

وَقَالُوا قُلُوبُنَا غُلْفٌ ۚ بَلْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِکُفْرِهِمْ فَقَلِیلًا مَا یُؤْمِنُونَ ۱

پوشیده شدن قلوب بنی اسرائیل

در جواب همه ی آنچه که از آیات قبل از اخذ میثاق و پیمان های متعددی که ذکر شد می فرمایند همه ی اینها در حالی است که آنها خودشان به استهزاء و مسخره میگیرند همه را و میگویند ما دلهایمان را کاور کرده کرده ایم و پوشیده شده است و چیزی را نمی فهمیم و حرف هایی که شما می زنید را نمی فهمیم و آنچه که انبیاء و پیامبران می آیند و می گویند را ما نمی فهمیم .

ماده و استعمالات کلمه غلف

کلمه «غُلْفٌ» جمع أغلُف است به معنای پوشیده و مستور ،یک چیزی که پوشیده باشد و مستور باشد مثل شمشیری که در غلاف باشد آن را أغلف گویند که جمع آن غلف است

تفسیر و معنای غلف

مراد آنها این است که در های قلب انان بسته شده است یعنی قلب های آنها  ورودی ندارد و چیزی را نمیفهمند ،دلهای آنها در غلاف و پوشش است و آنچه که از پیامبران می آید و از قرآن آمده و آنچه که در تورات و انجیل آمده بر اینکه آنها ایمان آورند ،همه این موارد که جمع مواعظ و نصایح است از طرف پیامبر ،قرآن و کتب آسمانی آنها میگویند که ما اینها را نمی فهمیم و تاثیری در ما ندارد .

دلیل مهر زدن بر قلوب

الان هم هستند کسانی که وقتی به انها نصیحت می کنید انوقت خودشان این حرف را می زنند و می گویند ما نمی فهمیم حرف های شما را لذا اینها میگویند و حقیقتی است که می فرماید «خَتَمَ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ وَعَلَىٰ سَمْعِهِمْ »۲ واقعا در دلهای انها مهر زده شده که واقعا هم نمی فهمند و واقعا آنچه که موعظه از قران و پیامبر و کتب اسمانی دیگر است را متوجه نمی شوند.

حجاب میان یهود و هدایت

مشرکینی هم بوده اند که قران از انها بیان کرده است همین را گفته اند که خداوند متعال می فرماید :«وَقَالُوا قُلُوبُنَا فِیٓ أَکِنَّهٍ مِمَّا تَدْعُونَآ إِلَیْهِ وَفِیٓ آذَانِنَا وَقْرٌ وَمِنْ بَیْنِنَا وَبَیْنِکَ حِجَابٌ»۳ می گویند قلب های ما در اکنه و روی قلب ما پوشیده شده از چیزی مثل اینکه خودمان می گوییم ایزوگام کرده اند ،دیگر هیچ چیزی در ان نفوذ نمی کند لذا می گویند از انچه که شما دعوت می کنید ما را به سوی او و در گوش های ما پنبه است که ما نمی فهمیم و ما بین ما و شما حجاب می باشد و روزنه ای برای هدایت ما پیدا نمی کند پس ما شما را نمی بینیم و شما ما را نمی بینید ،که این کلام مشرکین است که در این ایه بیان شده است .

عدم برگشت به سوی هدایت

لذا انها این کلام را گفتند «وَقَالُوا قُلُوبُنَا غُلْفٌ ۚ بَلْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِکُفْرِهِمْ فَقَلِیلًا مَا یُؤْمِنُونَ»۴ که این «بل» اضرابیه می باشد ، کلام را بالاتر ببریم که انها از رحمت های الهی به دور هستند به طوری که در ایه شریفه فرمود:«صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لَا یَرْجِعُونَ»۵ راه برگشت برای انها نیست چون آنها کور، کر و نمی فهمند  لذا اینکه فرمود «لَعَنَهُمُ اللَّهُ» یعنی اینکه از طرف خداوند به انها هیچ رحمتی نمی رسد .

پوشیدگی سرشت مشرکین

بعضا گفته اند کلمه «أغلُف» به معنای غیر مختون است و مراد این است که مقتضای طبیعت و سرشت و ذات انها این است که به ایات خداوند ایمان نمی اورند  لذا همان «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ»۶ چنین تعبیری را از انها می کنند یعنی انها دیگر مقتضای طبیعت و سرشت انها بر اینکه هدایت شوند نیست و بر اینکه موعظه های قران و موعظه های انبیاء و پیامبر خاتم در دل انها قرار بگیرد نمیشود بنابراین ایمان به ایات قران و کلمات پیامبران و پیامبر خاتم هم نمی اورند .

لجاجت و غلف بر قلوب

قول دیگر که محتمل است می گویند که مراد این است میگویند که دلهای ما یک غلاف وِآیی است و خودش همه چیز را میداند و الان هم بعضی اوقات انسان های لجوج اینگونه هستند و می گویند ما همه چیز را می دانیم و لازم نیست شما ما را هدایت کنید لذا بعضی اشخاص اینگونه می گویند که دلهای ما ظرفی است از علمی که احتیاج به دعوت کسی ندارد و خودمان راه خودمان را می دانیم

اقتضای جهل مرکب

 منتهی این را  شاید در مرکز بدانند یعنی علم آنها ،علم نیست بلکه جهل مرکب است منتهی چنان جهل مرکبی بر آنها است که می آیند انتحاری خودشان را میکشند و شیعه کشی می کنند و فکر می کنند ناهار را خدمت پیامبر در بهشت هستند .

عدم تاثیر پذیری قلوب

ظاهر از این سه احتمال همان معنای اول است که انها می دانند منتهی از رحمت الهی دور شده اند «بَلْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ» بلکه خداوند انها را از رحمت خودش دور کرده به وسیله کفرشان و حق را می پوشاندند و حق را نادیده می گرفتند لذا موعظه پیامبر و ایات خداوند در وجود انها تاثیری نمی گذارد به همین دلیل از رحمت خداوند دور هستند و چون از رحمت خداوند دور هستند پس انها ایمان نمی اورند لذا قران می فرماید که «فَقَلِیلًا مَا یُؤْمِنُونَ»۷خیلی کم می شود که انها ایمان اورند و برگردند .

معنای لعن و صلوات

کلمه لعن به معنای جدایی و دور کردن از رحمت الهی است ، همانطوری  که صلوات به معنای پیوستن و نزدیک شدن به رحمت الهی است و همه آنچه که شما  میخواهید از خوبی ها در رحمت است لذا آن را با صلوات بر اهل بیت همیشه بیان می کنید و در معنای مقصود از صلوات این معنا را می گویند « صلوات دارای معنای جامعی است که اراده خیر است برای شخصی که برای او صلوات می فرستید .» و هیچ شکی در آن وجود ندارد .

تقابل صلوات و لعن

بنابراین در مقابل صلوات لعن است که اراده شر است لذا لعن عدم خیر است و خود عدم خیر،  شر است ،دور بودن از رحمت های واسعه الهی خودش شر بدترین است یعنی شری است که از هر شری بد تر است چون اگر که انسان به آنچه که رحمت الهی است متصل شود ،شری اگر به او برسد به واسطه آن خیر ها و به واسطه آنچه که خداوند برای او در رحمتش ایجاد می کند او را پوشش میدهد ولی کسی که ملعون باشد اینگونه نیست.

جایز نبودن لعن بر مومنین

لذا آنچه که در بحث فرعی فقهی آیه می توانیم بحث کنیم و نتیجه بگیریم به دلالت التزامی و به فحوای مخالف و مفهوم مخالف این کلام ،این است که لعن انسان مومن جایز نیست و روایات هم در مذمت آن وارد شده که کسی بخواهد لعن مؤمن کند .

معنای تولی و تبری در دین

ولی لعن کافر و منافق و معاند جایز است و در بسیاری از موارد هم نظیر اعداء ائمه اطهار سلام الله علیهم اجمعین و دشمنان ائمه واجب است چون از مصادیق تبری است لذا لعن قاتلان اباعبدالله واجب می شود چون تبری است و تبری یکی از فروعات دین است و یکی از واجباتی است که به گردن هر مسلمانی است لذا از نظر فرعی فقهی این حکم را پیدا می کند چنانچه سلام و صلوات بر اهل بیت و پیامبر از مصادیق تولی است که تولی هم یکی از فروعات دین است و یکی از واجباتی که هر مسلمانی است .

لعن هفت طایفه توسط پیامبر

در سفینه از امیر المومنین علیه السلام روایت شده که فرمودند پیامبر هفت طایفه را لعن فرموده اند : « اَلْمُغَیِّرُ   لِکِتَابِ  اَللَّهِ »۸یعنی کسی بخواهد در قران تغییری ایجاد کند ،  «وَ اَلْمُکَذِّبُ بِقَدَرِ اَللَّهِ»  و کسی که قضا و قدر و تقدیر الهی را تکذیب کند .

تفاوت تکذیب و کذب

  تکذیب غیر از کذب است لذا یک وقت من به شما دروغ می گویم کاذب می شوم یعنی کسی که کذب انجام میدهد ولی یک موقع آیات خداوند را اتهام به دروغ می زنم مثلا میگویند پیامبر و قرآن اینجور فرموده اند ولی میگوید دروغ است ! و تکذیب می کنیم پس تکذیب بدتر از کذب است .

تبدیل و تغییر سنت رسول خدا

«اَلْمُبَدِّلُ سُنَّهَ رَسُولِ اَللَّهِ» یعنی کسی که بخواهد سنت پیامبر را عوض کند انوقت کسی که با شمشیر رو بسته گفت من سنت پیامبر را عوض می کنم و گفت « محللتان فی زمن رسول الله» یعنی در زمان رسول الله ایندو محلل و حلال بودند ولی « انا احرمهما» یعنی من انها را حرام می کنم مصداق این روایت می باشد یا خیر ؟ کسی که مبدل سنت رسول الله بود آن کسی که لعنت خداوند بر اوست .

ذلیل کردن مومنین و عزت منافقین

«اَلْمُسْتَحِلُّ مِنْ عِتْرَتِی مَا حَرَّمَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ » و کسی که انچه را خداوند بر عترت من حرام کرده ،حلال بدانند مثلا توهین به اهل بیت کنند ،«اَلْمُتَسَلِّطُ فِی سُلْطَانِهِ لِیُعِزَّ مَنْ أَذَلَّ اَللَّهُ وَ یُذِلَّ مَنْ أَعَزَّ اَللَّهُ » و کسی که حکومت و سلطه ای داشته باشد که به واسطه ان بخواهد عزت به کسانی بدهد که خداوند انها را ذلیل کرده است مانند منافقین ، که بخواهند منافقین را عزت بدهند و همچنین عزتمندان و عزیزان را بخواهند ذلیل کنند مثلا انسان های وارسته ای که در انقلاب بودند ،روحانیت اصیلی که بودند بخواهند ذلیل کنند .

حلال کردن محرمات الهی

«اَلْمُسْتَحِلُّ لِحُرَمِ اَللَّهِ» یعنی کسانی که حرام های خداوند را  حلال بشمارند  مثلا بگوید زنا حلال است یا روزه خواری علنی حلال است و کسی که بیاید حلال کند لذا با کلمه  «اَلْمُسْتَحِلُّ» هم بیان شده یعنی کسانی که به دنبال حلال کردن هستند که مورد لعن حضرت حق هستند ،بنابراین کسی که محرمات خداوند را بخواهد حلال کند .

تکبر نسبت به بندگان

«اَلْمُتَکَبِّرُ عَلَى عِبَادِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ» کسی که متکبر بر بندگان خداوند باشد نسبت به خداوند عزوجل و تکبر داشته باشد لذا تکبر و کبریایی مخصوص ذات جل و اعلی است پس ما بخواهیم تکبر کنیم ملعون هستیم و انسان متکبر در این روایت لعن شده  .

لعن ابوسفیان و عمروعاص

و نیز در روایت دیگری از رسول خداوند صلی الله علیه و آله و سلم که اباسفیان را در هفت مکان پیامبر لعن فرموده اند و در مرض موتش یزید بن ابی سفیان برادر معاویه را هم لعن فرموده اند و حضرت مجتبی علیهالسلام به عمر و عاص اینگونه فرمودند :«اللهم الْعَنْ عَمْرَو بْنَ اَلْعَاصِ  بِکُلِّ  بَیْتٍ أَلْفَ لَعْنَهٍ» ۹ که البته حضرت مجتبی این کلام را به عمروعاص فرمود که ای عمر و عاص هفتاد بیت در هجو پیامبر گفته ای که پیامبر بر هر بیتش هزار لعنت بر تو فرستاده .

لعن منافقین و کفار در قرآن

و روایت دیگری که در بحث لعن موجود می باشد و در قرآن آیاتی که بر لعن آنهایی که ایذاء النبی دارند که خداوند آنها را لعن کرده و لعن آنها جایز است و اینکه وهابیون و اهل تسنن بعضا بحث لعن را به عنوان شرک به ما تهمت میزنند اینطور نیست بلکه هم روایات نبوی و آیاتی داریم که بعضی اشخاص را می توانیم لعن کنیم گرچه بعضی اشخاص را نگوییم که لعن آنها واجب است ولی جواز لعن را حداقل بر آنها داریم .

آثار لعنت و انذار بندگان

 آنچه که لعن موثر است و طرف را میکوبد آثار دارد که در اینجا هم خداوند لعنت را می گوید یک نوع انذار است یعنی اینجا که خداوند می فرماید :«لعنهم الله» بعضی از آنها به خود می آیند  و یعنی انذار می شوند به واسطه آن منذری که در آیه است که همان لعن است ، انها انذار می شوند و بیدار میشوند لذا می فرماید «فَقَلِیلًا مَا یُؤْمِنُونَ»۱۰ بالاخره همین قلیل هم مهم است و لعن باعث می شود .

منذریت و مبشریت پیامبران

یکی از وظائف مسلم پیامبران و خصوصا نبی مکرم منذریت است و این است که انذار کند و مبشریت است یعنی بشارت دهد لذا در اینجا خود لعن هایی که بیان شده مثل ایه شریفه مذکور  که می فرماید «بَلْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ»۱۱ این کلام را واقعا ببینند انهایی که روزنه ای در دلشان بر فطرت باقی باشد بیدار میشوند لذا ایمان می اورند اما خیلی کم هستند از یهود که ایمان می اورند مانند عبدالله بن سلام که مختصر از زندگی نامه او را در اطیب البیان جلد ۱ صفخه ۴۳۵بیان کرده اند .

طریقه ایمان آوردن کفار غیر معاند

انچه که مسلم است در سوره مبارکه نصر این است که فوج فوج کفار غیر معاند به اسلام مشرف می شدند لذا فرمود :« یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا»۱۲ یعنی گروه گروه و قبیله قبیله به پیامبر ایمان می اوردند.

مراد از قلت در آیه

 لذا این کلمه «مَا یُؤْمِنُونَ» بعضا گفته اند مای زائده است بعضا هم گفته اند مای مصدریه است و مراد از این قلت ،قلت در ایمان آنهاست یعنی ایمان آوردنشان کم است پس خودشان خیلی هستند ولی ایمان کم می آورند ،مومنین از این کفار و بنی اسرائیل که معاند هستند ،مومنین آنها کم هستند .

منظور از قلت ایمان کم است

بعضی ها گفته اند منظور این است که ایمان آنها خیلی کم هستند یعنی گفتنه اند و بعضی مفسرین گفته اند یعنی در واقع ایمان کم می آورند و ذره ای ایمان می آورند ،خیر؛ این خیلی مقبول نیست .

تعداد مومنان و قلت آنها

آنچه که مسلم است این است که مومن شدن از نظر تعدادی خیلی کم است ولی کسی که ایمان بیاورد دیگر مومن است و کسی مومن است که همه شاخه های دین را رعایت کند و همه موازین را رعایت کند .

ایمان مرکب ارتباطی است

چون عرض کردیم کلمه ایمان یک مرکبی است که ارتباطی است یعنی با جزء جزء آن ارتباط دارد نمی شود که کسی ایمان داشته باشد به نماز اما روزه را خیر ،ایمان داشته باشد نماز و روزه و…اما جهاد را ایمان نداشته باشد لذا مومن کسی است که همه آنچه در ایمان متصور است و دستور دارد همه را ایمان داشته باشد نمی شود بعضی را ایمان داشته باشد و بعضی را خیر!

مرتبه و مقام شیطان

قبلا هم گفتیم نومن ببعض و نکفر ببعض درست نیست و الا خود شیطان رجیم را ببینید شش هزار سال عبادت خداوند را به اورده به طوری که از رده جنیت به رده ملائکه می رسد ، در ردای ملائکه رسیده که قرآن می فرماید :« فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ» ۱۳ خداوند به ملائکه فرمود سجده کنید و همه سجده کردند الا ابلیس ،ابلیس مگر از ملائکه بود؟! بلکه از نظر وجودی اول جزء اجنه بود اما در اثر عباداتی که داشت در رده ملائکه قرار گرفت لذا هر چه وظیفه ملائکه می شود او هم وظیفه پیدا می کرد.

دلیل رانده شدن شیطان رجیم

 وقتی خداوند دستور داد که سجده کنید ادم را همه انها باید سجده میکردند و ابلیس هم باید سجده میکرد اما « أَبَىٰ وَاسْتَکْبَرَ»۱۴ اینجا سجده نکرد و استکبار کرد و گفت من بزرگ تر هستم « خَلَقْتَنِی مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ»۱۵ لذا این استکباری که کرد باعث شد او از درگاه الهی رانده شود خداوند فرمود « فَإِنَّکَ رَجِیمٌ»۱۶برو تو از درگاه من رانده شدی و از درگاه من گم شو.

اتصال همه ی شاخه های ایمان

 پس ایمان باید همه شاخه هایش متصل باشد و یکی اگر کوتاه شود ایمان، دیگر ایمان نیست این را مرکب ارتباطی گویند و مرکب ارتباطی یعنی وجود ارتباطی نیست مگر به وجود تمام اجزائش لذا یک جزء از آن گرفته شود دیگر آن مرکب وجود ندارد و به طوری که اگر یک جزء را اگر کسی انکار کند انگار همه را انکار کرده است.

مصادیق انکار اجزاء دیت

می گوید من همه دین اسلام را قبول دارم اما برای چه پولم را به اعراب بدهم که بخورند؟! یعنی حج نمی‌رود و قبول ندارد این ایمان ،ایمان نیست یا می‌گوید من خمس میدهم اما چه کسی گفته خمس را باید به مرجع بدهم ؟ خودم مصرف میکنم یعنی اینکه انکار کند بعضی از موارد را این مشکل دارد.

طریقه پرداخت و مصرف خمس

بله اگر کسی اهل علم است خودش به آنچه که می داند مصرف می کند اما دلش میخواهد به جایی که خودش میخواهد مصرف کند ،نه باید خرج کند مال را فی ما امره الله در آنچه که خداوند عمر کرده خرج کند لذا اگر بلد هستید که انجام بدهید ولی اگر بلد نیستید آن را به اهلش بدهید «فَاسْأَلُوٓا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ»۱۷ اگر علم ندارید باید به اهلش مراجعه.

مصادیق اهل ذکر

 کنید البته مصداق اکمل بر اینکه اهل ذکر چه کسانی هستند ،اهل بیت می باشند لذا در زمان ما دستمان از دامان اهل بیت علیهم السلام کوتاه است فقط به روایات آنها می توانیم دست پیدا کنیم که انهم اهلش را میخواهد که بتوانند روایات صحیح و غیر صحیح را از هم تشخیص دهند پس بنابراین ما باید ایمان را در همه رشته و همه اجزاء نسبت به خدا داشته باشیم که مومن واقعی شویم و در صورتی که جزئی از اجزاء این مرکب که ایمان است را انکار کنیم ،انکار همه را کرده ایم 

 منابع 

۱_ سوره مبارکه بقره آیه ۸۸

۲_ سوره مبارکه بقره آیه ۷

۳_ سوره مبارکه فصلت آیه ۵

۴_ سوره مبارکه بقره آیه ۸۸

۵_ سوره مبارکه بقره آیه ۱۸

۶_ سوره مبارکه بقره آیه ۱۸

۷_ سوره مبارکه بقره آیه ۸۸

۸_بحار الانوار  ج ۵، ص ۸۸

۹_ بحار الأنوار  ج ۴۴، ص ۷۰

۱۰_ سوره مبارکه بقره آیه ۸۸

۱۱_سوره مبارکه بقره آیه ۸۸

۱۲_ سوره مبارکه نصر آیه ۲

۱۳_سپره مبارکه ص آیه ۷۲

۱۴_ سوره مبارکه بقره آیه ۳۴

۱۵_ سوره مبارکه اعراف آیه ۱۲

۱۶_ سوره مبارکه حجر آیه ۳۴

۱۷_ سوره مبارکه انبیاء آیه ۷

Visits: 2

فهرست مطالب

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

New Page 1