تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۷۸ جلسه ۵ حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی ۵ جلسه تفسیر آیه هفتاد و هشتم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ أَ وَ لا یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ وَ ما یُعْلِنُونَ (۷۷) وَ مِنْهُمْ أُمِّیُّونَ لا یَعْلَمُونَ الْکِتابَ إِلاَّ أَمانِیَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَظُنُّونَ (۷۸) فَوَیْلٌ لِلَّذینَ […]
تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۷۸ جلسه ۵
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
۵ جلسه تفسیر آیه هفتاد و هشتم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
أَ وَ لا یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ وَ ما یُعْلِنُونَ (۷۷) وَ مِنْهُمْ أُمِّیُّونَ لا یَعْلَمُونَ الْکِتابَ إِلاَّ أَمانِیَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَظُنُّونَ (۷۸) فَوَیْلٌ لِلَّذینَ یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلیلاً فَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا کَتَبَتْ أَیْدیهِمْ وَ وَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا یَکْسِبُونَ (۷۹)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
آیا [آن سخت دلان] نمىدانند که خدا آنچه را پنهان مىدارند و آنچه را آشکار مىکنند، مىداند؟! (۷۷) و گروهى از یهود، بىسوادانى هستند که کتاب [آسمانى تورات] را جز بافتههاى دروغى [که عالمان خائن یهود به عنوان تورات ارائه کردهاند] نمىدانند، و [در امر دین] فقط پیرو گمان و پندارند [نه تحقیق و علم]. (۷۸) پس واى بر کسانى که با دستهاشان نوشتهاى را مىنویسند، سپس مىگویند: این [نوشته] از سوى خداست. تا با این [کار زشت و خائنانه] بهایى ناچیز به دست آورند؛ پس واى بر آنان از آنچه دستهاشان نوشت، و واى بر آنان از آنچه به دست مىآورند. (۷۹)
تفسیر سوره مبارکه بقره – آیه ۷۸
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ وَ اللَّعنَهُ الدَّائِمَهُ عَلَی أعْدائِهِمْ مِنَ الآنِ إلِی قِیامِ یَومِ الدِّینِ».
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
أَ وَ لا یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ وَ ما یُعْلِنُونَ (۷۷) وَ مِنْهُمْ أُمِّیُّونَ لا یَعْلَمُونَ الْکِتابَ إِلاَّ أَمانِیَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَظُنُّونَ (۷۸) فَوَیْلٌ لِلَّذینَ یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلیلاً فَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا کَتَبَتْ أَیْدیهِمْ وَ وَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا یَکْسِبُونَ (۷۹)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
آیا [آن سخت دلان] نمىدانند که خدا آنچه را پنهان مىدارند و آنچه را آشکار مىکنند، مىداند؟! (۷۷) و گروهى از یهود، بىسوادانى هستند که کتاب [آسمانى تورات] را جز بافتههاى دروغى [که عالمان خائن یهود به عنوان تورات ارائه کردهاند] نمىدانند، و [در امر دین] فقط پیرو گمان و پندارند [نه تحقیق و علم]. (۷۸) پس واى بر کسانى که با دستهاشان نوشتهاى را مىنویسند، سپس مىگویند: این [نوشته] از سوى خداست. تا با این [کار زشت و خائنانه] بهایى ناچیز به دست آورند؛ پس واى بر آنان از آنچه دستهاشان نوشت، و واى بر آنان از آنچه به دست مىآورند. (۷۹)
فَوَیْلٌ لِلَّذینَ یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلیلاً فَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا کَتَبَتْ أَیْدیهِمْ وَ وَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا یَکْسِبُونَ (۷۹)
کلمه ویل را عرض کردیم که دو معنا بر آن متصور است :
اول معنای وصفی :
همانطور که در زبان فارسی داشتیم به کسی میخواهند بگویند وای به حال تو ،بدا به حال تو که در این آیه هم میتوانیم همینجور معنا کنیم بگوییم وای به حال کسانی که بنابر آنچه که به دست خودشان می نویسند ،وای به حال آنها از آنچه که معیشت می کنند و چیزی به دست می آورند .
در مجمع البیان از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده که فرمودند: «ویل ،وادی می باشد در جهنم که وقتی کافران در آن قرار بگیرند ،چهل سال می روند و هنوز به قعر آن نرسیده اند.»۲ در مجمع البحرین می فرمایند «هو واد فی جهنم لو ارسلت الیه أو فیه الجبال لماعت»۳ یعنی ویل وادی می باشد در جهنم که اگر کوهی در آن قرار بگیرد ،وقتی برسد به وادی ویل همه ی کوه از حرارت و گرما ذوب می شود.
در مقابل ویل ،کلمه طوبی می باشد که در قرآن همین دو معنای ویل را بر ضد همین دو معنا در ما نحن در آن متصور شده اند و در معنای وصفی آن می گویند به واژه فارسی ،خوشا به حال شما و یعنی تمام خیرات دنیوی و اخروی برای آنهاست ،بر عکس ویل و معنای اسمی آن هم نام درختی می باشد در بهشت که فرموده اند:اصل آن را در خانه امیرالمومنین علیه السلام قرار داده اند و شاخه های آن را در قصر های بهشتی که در بهشت شاخه هایش آویزان شده است .
کلمه بعدی الکتاب می باشد ،کتاب مصدر به معنای اسم مفعول به معنای مکتوب می باشد در اینجا و الف و لام در اینجا الف و لام عهد است که در واقع اشاره به کتب منصوب به وحی دارد همانطور که می فرمایند « یَقُولُونَ هَٰذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ» که این جمله قرینه بر همین منظور دارد .
اینکه کلمه «یَکْتُبُونَ» را آورده اند و مقید کرده اند به «بِأَیْدِیهِمْ» با دستشان می نویسند لذا کتابت و نوشتن جز به دست میسور نیست اشاره به این دارد که این کارهایی که خودشان به دست خودشان آنها را ایجاد می کردند ، نزد خودشان انجام میدادند بعد از یک مدت آن کار ها را نسبت می دادند به خداوند تبارک و تعالی ،یعنی کتبی که منسوب است به کتب توراتی و انجیلی اینها از همان قبیلی می باشد که گفتیم لذا کتب منسوب به وحی که گفتیم همان هایی می باشد که مربوط به تورات و انجیل می باشد که متداول می باشد بین یهودیان و نصرانی ها که کتب آسمانی اینها ،همین است البته این افراد می آمدند و اینها را می نوشتند و بعد نوشته هایشان را نسبت می دادند به خداوند ،می گفتند این ها را موسی و عیسی برای ما آورده است یا به حضرت داوود نسبت می دادند .
البته این را هم لازم است بگوییم که کتبی که الان در دست یهودیان و نصرانی ها می باشد ،هیچکدامشان کتب واقعی آسمانی نیست ،کما اینکه مرحوم طیب اصفهانی فرموده اند : آنچیزی که الان به عنوان تورات رایج است بین یهودیان ، مکتوب کافری قسی القلبی می باشد که متمایل به دین و یکتاپرستی نیست بلکه متمایل به شرک و بت پرستی است لذا این شخص نوشته باشد معلوم است اعتقاداتش اینگونه است که می آید این کتاب را مکتوب می کند و مطالبی که از تورات واقعی هم بیاورد ،مطالبی می اورد که نشود از آن استفاده توحیدی نمود یا کتاب انجیل را می فرمایند که به دست شخص فاسق شهوت پرستی نوشته شده از انجیلی که الان موجود می باشد در دستشان که در واقع به دین هیچ علاقه ای نخواهد داشت و در این باب حدیثی می باشد از حضرت باقر آل محمد صلوات الله علیه که می فرمایند :«عمدوا الی التوراه و حرفوا صفه النبی لیواقع الشک بذالک للمستضعفین الیهود»۳ یعنی در تورات دست برده و ویژگی های پیامبر را تحریف کرده اند تا با این کار برای افراد عوام و عادی یهود که در استضعاف هستند در ضعف فکری خود بیشتر پیش بروند و ایحاد شک و شبهه کنند البته تحریف ، خودش یکی از مصادیق همان تحریفاتی می باشد که در خود تورات و انجیل داشته اند و دارند .
کلمه بعدی «لِیَشْتَرُوا» می باشد ، اشتراء و شراء یعنی کسی که به دنبال به دست آوردن چیزی می باشد ،خریدار راه می افتد اینطرف و آن طرف میخواهد یک چیزی بخرد این را اشتراء میگویند.
اینکه اشتراء به ثمن قلیل می باشد ،ثمن قلیل را از چه چیزی استفاده کرده اند؟ میگویند در واقع استفاده هایی که علمای آنها و کسانی که کتابت می کردند تورات و انحیل را ، آنها به دنبال به دست آوردن چیزی بودند برای خودشان که از عوام به دست بیاورند مثل کتاب نویس های خودمان که پولی میگیرند و چیزی مینویسند و اینها هم شاید از مصادیق این آیه قرار بگیرند لذا اینها اشتراء به ثمن قلیل می کردند یا ذخائر دنیوی را میخواستند یا مقاماتی را میخواستند برای خودشان یا میخواستند مردم را استعمار کنند و مردم فکر کنند که اینها کراماتی دارند بنابر این اینها به دنبال ثمن قلیل هستند .
در آیه تعبیر به قلیل شده است چون که در قرآن و کتب آسمانی ،خصوصا در قرآن آنچه که متعارف می باشد این موضوع می باشد که هر چه نسبت به دنیا است را خداوند قلیل میشمارد «قُلْ مَتَاعُ الدُّنْیَا قَلِیلٌ»۴ لذا متاع اضافه شده به الدنیا یعنی هر آنچه که در این دنیا نسبت به آن کسی بخواهد دنبال کند ،قلیل و خیلی کوچک می باشد.
مراد از کلمه «یَکْسِبُونَ» آنچه که متعارف در زبان عربی می باشد یعنی برای امرار معاش چیزی را به دست بیاورند ،که در آیه شریفه هم می فرمایند که «وَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا یَکْسِبُونَ» و وای به حال آنها از آنچه که برای امرار معاش به دست می آورند لذا کلمه یکسبون دلالت بر این دارد که یعنی آنچه که به دست می آورند برای امرار معاش که این عمل ،یعنی اینکه کتابت کنند به دست خودشان یک چیز هایی را و آن را به خداوند نسبت دهند این کار حرام می باشد ، برای چه این عمل را انجام میدهند ؟بخاطر اینکه معاشی به دست بیاورند لکن این چه معاشی می باشد که آنها به دست می آورند و مردم را اضلال کنند و آنها را به کفر و الحاد بکشانند ؟
آنچه که مسلم میباشد در این آیه ،خداوند تبارک و تعالی سه مرتبه کلمه «ویل» را فرموده البته خصوصیت این افراد که آیه در شأن آنها می باشد این است که اینها کارشان این عمل بوده به قرینه اینکه در آیه فعلی که استفاده شده ،فعلی می باشد که مضارع می باشد لذا فعل مضارع دلالت بر استمرار دارد «یکتبون» یعنی کار و شغلشان این بوده که همیشه مینوشتند و همیشه می گفتند «هَٰذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ» ،همیشه «لِیَشْتَرُوا» به دنبال به دست آوردن چیزی می باشند که متاع قلیل می باشد ، «فَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا کَتَبَتْ أَیْدِیهِمْ» یعنی و در آنچه که کتابت کردند خیلی برای آنها بد می شود هم عمل آنها که کتابت باشد و هم حاصل انجام کار آنها که کتاب باشد ،لذا آنچه که آنها به دستشان آمد نوشتند .
نکته ای که باید استفاده کنیم در اینجا بحث تفسیر به رأی می باشد ،لذا معنای حقیقی تفسیر به رأی همین می باشد که در واقع تفسیر به رأی می کنند که حرفی را برای خود میپرورانند و آن را نسبت می دهند به خداوند تبارک و تعالی لذا حرفی را خودشان می زنند و می بافند ،لبافی میکنند بعد به خداوند نسبت می دهند یا نسبت می دهند به ائمه اطهار سلام الله علیهم اجمعین بنابر این در هر صورت هیچ فرقی نمیکند چه به خدا نسبت دهند چه آن را به اهل بیت علیهم السلام نسبت دهند حتی زمان قبل اسلام به پیامبران دیگر نسبت بدهند ،همه ی اینها برای این است که آن چیزی که نظر خودشان می باشد را درست کنند لذا تفسیر به رای یعنی می ایند قرآن را به رأی خودشان می چسبانند و مطابق با رأی و نظر خودشان قرار می دهند .
ولی کسی اگر قرآن را تفسیر کند به قران که در اینجا یا همان واژگان و لغات قرانی را معنا کند از لحاظ ماده ، صیغه و مقامات کلامی که اینها همه معنای بیان ، ادبیات و نحو و صرف می باشد و این مشکلی ندارد و یا آیه را به آیه و آیات دیگر بیان می کنند که این تفسیر قرآن به قرآن می باشد یعنی آیات قرآن را با آیات دیگر استفاده میکنند و معنا می کنند .
و یا اینکه قرآن را به بیان اهل بیت علیهم السلام معنا و تفسیر میکنیم یعنی اهل بیت علیهم السلام آنچه که ذیل یک آیه فرموده اند آنهم با بررسی سند های آن کلام و سخنانی که آنها فرموده اند با بیانی که فرموده اند از لحاظ متنی و دلالی که مطابقت با کلیات قرآن داشته باشد و با محکمات قران سازگاری داشته باشد آنها را ذیل ایات به عنوان مبین قرآن قرار می دهیم و این تفسیر و بیان هم هیچ مشکلی ندارد و تفسیر به رأی نیست چون تفسیر به رأی عبارت است از آنچه که شخص نظر خودش را آنچه که هست بیان کند و آیات قرآن را بر نظرات خودش تطبیق دهد .
بنابراین در معنای تفسیر به رأی که حرام می باشد اشتباه نکنیم که هر کس بیاید تفسیر کند ،تفسیر به رأی قید دارد لذا رأی یعنی نظر شخصی یعنی آنچه که خودش نظر داده ،تفسیر به رای میکنند اما تفسیر قرآن به آنچه که متفاهم عرفی آن می باشد و متظاهر از کلمات قرآن می باشد از لحاظ مادتاً،صیغتاً و هیئتاً و بیان آیات از آیات دیگر هیچ کدام اشکالی ندارد مثل آیه «صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ»۵ آنجا بیان نموده اند که « أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَآءِ وَالصَّالِحِینَ ۚ »۶ این بیان هیچ مشکلی ندارد بنابر این «أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» چه کسانی هستند ؟ انها «النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَآءِ وَالصَّالِحِینَ ۚ » میباشند یا صراط مستقیم چیست ؟ «وَأَنِ اعْبُدُونِی ۚ هَٰذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ»۷ بندگی خاص و خالص خداوند صراط مستقیم می باشد بنابراین تفسیر قرآن به قرآن ،تفسیر قرآن به روایات و آنچه که از خود آیات و روایات مستظهر می باشد بیان انها اشکالی ندارد .
مرحوم ایت الله طباطبایی و ایت الله جوادی آملی در تفسیر تسنیم خود از تفسیر آیه به آیه استفاده کرده اند لذا اگر معنای یک آیه را میخواهیم بفهمیم و آنچه که مراد خداوند می باشد را اول ببینیم در آیات دیگر جایی بیان تشده که به صورت بسط ،روشن و واضح تر از آن آیه باشد بعد مراجعه کنیم به روایات ، که روایت هم از نظر سند حتما باید برای ما حجت تمام بشود یعنی از نظر سندی مشکلی نداشته باشد چون تمام حرف ها و مباحث تعارض ادله در روایت برگشت آن به سند روایت می باشد لذا ۹ مبحث مرحوم آخوند در کتاب کفایه آورده اند دربحث تعارض و تمام ۹ بحثی که در تعارض آورده از اول تا آخر فقط به سند روایت برخورد میکند ، یعنی برگشت آن تماما به سند روایت می باشد و بحث دلالت روایات یقینی و قطعی می باشد اما سند آنها مشکوک می باشد البته اگر دلالت آنها یقینی باشد و سند آنها هم صحیح باشد ولی مخالفت با قرآن داشته باشد «فضربوه علی الجدار» و اگر مخالفت با قرآن داشته باشد معلوم می شود که روایت جعلی می باشد .
۱_سوره مبارکه بقره آیه ۷۹
۲_مجمع البیان جلد ۱ صفحه ۲۹۲
۳_مجمع البیان جلد ۱ صفحه ۲۹۲
۴_سوره مبارکه نساء آیه ۷۷
۵_سوره مبارکه حمد آیه ۷
۶_سوره مبارکه نساء آیه ۶۹
۷_سوره مبارکه یس آیه ۶۱
بازدیدها: 3
فهرست مطالب
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.