تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۷۸ جلسه ۴ حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی تفسیر آیه هفتاد و هشتم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ أَ وَ لا یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ وَ ما یُعْلِنُونَ (۷۷) وَ مِنْهُمْ أُمِّیُّونَ لا یَعْلَمُونَ الْکِتابَ إِلاَّ أَمانِیَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَظُنُّونَ (۷۸) فَوَیْلٌ لِلَّذینَ یَکْتُبُونَ الْکِتابَ […]
تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۷۸ جلسه ۴
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
تفسیر آیه هفتاد و هشتم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
أَ وَ لا یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ وَ ما یُعْلِنُونَ (۷۷) وَ مِنْهُمْ أُمِّیُّونَ لا یَعْلَمُونَ الْکِتابَ إِلاَّ أَمانِیَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَظُنُّونَ (۷۸) فَوَیْلٌ لِلَّذینَ یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلیلاً فَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا کَتَبَتْ أَیْدیهِمْ وَ وَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا یَکْسِبُونَ (۷۹)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
آیا [آن سخت دلان] نمىدانند که خدا آنچه را پنهان مىدارند و آنچه را آشکار مىکنند، مىداند؟! (۷۷) و گروهى از یهود، بىسوادانى هستند که کتاب [آسمانى تورات] را جز بافتههاى دروغى [که عالمان خائن یهود به عنوان تورات ارائه کردهاند] نمىدانند، و [در امر دین] فقط پیرو گمان و پندارند [نه تحقیق و علم]. (۷۸) پس واى بر کسانى که با دستهاشان نوشتهاى را مىنویسند، سپس مىگویند: این [نوشته] از سوى خداست. تا با این [کار زشت و خائنانه] بهایى ناچیز به دست آورند؛ پس واى بر آنان از آنچه دستهاشان نوشت، و واى بر آنان از آنچه به دست مىآورند. (۷۹)
تفسیر سوره مبارکه بقره – آیه ۷۸
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ وَ اللَّعنَهُ الدَّائِمَهُ عَلَی أعْدائِهِمْ مِنَ الآنِ إلِی قِیامِ یَومِ الدِّینِ».
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
أَ وَ لا یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ وَ ما یُعْلِنُونَ (۷۷) وَ مِنْهُمْ أُمِّیُّونَ لا یَعْلَمُونَ الْکِتابَ إِلاَّ أَمانِیَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَظُنُّونَ (۷۸) فَوَیْلٌ لِلَّذینَ یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلیلاً فَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا کَتَبَتْ أَیْدیهِمْ وَ وَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا یَکْسِبُونَ (۷۹)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
آیا [آن سخت دلان] نمىدانند که خدا آنچه را پنهان مىدارند و آنچه را آشکار مىکنند، مىداند؟! (۷۷) و گروهى از یهود، بىسوادانى هستند که کتاب [آسمانى تورات] را جز بافتههاى دروغى [که عالمان خائن یهود به عنوان تورات ارائه کردهاند] نمىدانند، و [در امر دین] فقط پیرو گمان و پندارند [نه تحقیق و علم]. (۷۸) پس واى بر کسانى که با دستهاشان نوشتهاى را مىنویسند، سپس مىگویند: این [نوشته] از سوى خداست. تا با این [کار زشت و خائنانه] بهایى ناچیز به دست آورند؛ پس واى بر آنان از آنچه دستهاشان نوشت، و واى بر آنان از آنچه به دست مىآورند. (۷۹)
فَوَیْلٌ لِلَّذینَ یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلیلاً فَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا کَتَبَتْ أَیْدیهِمْ وَ وَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا یَکْسِبُونَ (۷۹)
آیهی ۷۹ از سوره مبارکه بقره کلمهی ویل را آورده است. در این آیه، سه بار این کلمه ویل در این جا بیان شده، البته کلمهی ویل در قرآن کریم، ۳۹ مرتبه بیان شده است، ده مرتبه در سورهی مرسلات بیان شده است،سه مرتبه هم در این آیه، یعنی آیهی ۷۹ سورهی مبارکه بقره. حالا یک آمار کلّی هم که بخواهیم بدهیم، در سورهی مطففین آیهی ۱ و آیهی ۱۰ دو بار آورده شده است، در هر کدام یک بار. ۱۲ سوره هم باز ویل در آنها آمده که آیهی ۲ سورهی ابراهیم، آیهی ۳۷ سورهی مریم، آیهی ۱۸ سورهی انبیاء، ۲۷ سورهی ص، ۲۲ سورهی زمر، ۶ سورهی فصلّت، ۶۵ سورهی زخرف، ۷ سورهی جاثیه، ۶۰ سورهی زاریات، ۱۱ سورهی طور، ۱ سورهی لمزه، ۴ سورهی ماعون؛ در اینها کلمهی ویل آورده شده و کلاً ۳۹ مرتبه کلمهی ویل آمده است.
خود کلمهی ویل از نظر اهل لغت و اصطلاح، آنچه که مرحوم طبرسی بیان فرموده است، میگوید شخصی که در مهلکه قرار بگیرد، معمولاً ویل را برایش به کار میبرند. کسی که در بدبختی و گرفتاری سخت قرار بگیرد، کلمهی ویل را برایش استفاده میکنند، یعنی آن در اصل برای عذاب و هلاکت، فلاکت و بدبختی و اینها است. راغب ویل را به معنای قبح، یعنی زشتی، و گاهی هم به معنای تأثر و تأسف، میگوید آن را به کار میبرند. یعنی حسرت جویی و تأسف هم یعنی تأسف یابی. جاهایی که انسان به بدبختی خودش پی میبرد و موجب حسرت خوردن و یا تأسفش میشود، آن را به کار میبرد. بدبختی انسان وقتی پیش بیاید، و گرفتار بشود به انسان، البته خود کلمهی ویل بعضی جاها ترکیب شده است، مثل سورهی کهف آیهی ۴۹؛ «یَا وَیْلَتَنَا»[۱] و یا در سورهی قاف «وَیلَک» استعمال شده است، یا در کلمات دیگری هم استعمالات ترکیبی دیگری هم دارد «یا ویلتنا، لیتنا» و امثال اینها را دارد که همهی اینها، خود کلمهی ویل را که استفاده کرده است، مشخص است که به همان معنای تحصّر، تأسف و به هلاکت و بدبختی که رسیده است، از آن استفاده کردهاند.
علامهی جوادی آملی در تسنیم، میفرماید: ویل مصدری است که از لفظ خودش فعلی ندارد، یعنی درس ویل، به معنای (اسم ثلاثی مجرد بر وزن همان فلص است) منتها آیت الله جوادی آملی میفرمایند مصدری است که از لفظ خودش، فعلی ندارد. نظیر ویح با حا جیمی و ویهبا ها آخر. هم چنین میفرماید تسنیم بر جمع سالم هم بسته نمیشود. و تنها به صورت ویلَ و ویلات تغییر مییابد. یعنی صرف او در همین دو تا کلمه هست. و آن ویل که مؤنثش ویلَ و ویلات، فقط همین را علامهی جوادی آملی بیان فرموده است. میفرماید غالباً برای اظهار حزن، اندوه، حسرت، فضاحت، رسوایی؛ شدّت بدیِ یک چیز و هلاکت به کار میرود. این حرفی است که آیت الله و علامهی جوادی آملی بیان فرموده است. فرمود گاهی وقتها هم برای ترحّم از آن استفاده میشود. و در مواردی نیز به معنای هلاکت و عذاب سخت است. که این را هم از روایتی از ابن عباس نقل کرده در تفسیر اباصعود جلد یک ص ۱۴۵؛ البته میفرماید که بعضی جاها در مقام نفرین و دور ساختن کسی از رحمت الهی، حالت لعن کردن، چون لعن به معنای این است که کسی را از رحمت الهی دور کنیم. آن جا هم میفرماید که استفاده شده است، بعد میفرماید که ویل، صفت فعل خداوند است. یعنی از فعل عذاب خداوند در خارج، چنین وصفی انتزاع میشود که در بعضی روایات، به وادی خاصّ در جهنّم آمده که کافر در آن سرازیر میشود و پس از چهل سال به قعر آن درهی جهنمی، آن قرار میگیرد.
تفسیر تسنیم، جلد ۵، ص ۲۹۹. علامه طبرسی میفرماید که ویل را استفاده میکنند برای هر کسی که در شکنجه و ناراحتی شدید قرار بگیرد، بعد میفرماید که منظور از ویل کوهی است در آتش جهنم که آن را از نبیّ مکرّم(ص) نقل کردهاند، که ویل درّهای است در جهنم که کافر پس از فرو رفتن در آن، پس از چهل پاییز، یعنی چهل سال باید بگذرد تا او برسد به انتهای او. دره و درکی که در جهنّم هست و درکات جهنم، یعنی آن چیزهای گودالها و عمیقی که در جهنّم هست. این دره و درکی که در این جا ما داریم حرفش را میزنیم در برابر درجاتی است که برای بهشتیها هست. یعنی بهشتیها روز به روز هر کدامشان نسبت به اعمالشان درجه پیدا میکنند به قول همان چیزی که در قرآن فرمودند که قرآن را بخوانید و درجات را بروید بالا…
کلمهی ویل در آیهی شریفه ۷۹ سورهی مبارکهی بقره، سه مرتبه تکرار شده؛ «فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتَابَ… ۖ فَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا کَتَبَتْ… وَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا یَکْسِبُونَ» در اینجا، سه بار تکرار شدن کلمه ویل، اهمیت مطلب را میرساند. و سرزنشکنندهی خداوند نسبت به تحریفکنندگان است. اینکه بعضی وقتها یک گناه و معصیتهایی را قرآن میآید و وعدهی عذاب میدهد؛ اینها خیلی هست در قرآن. اما اینکه اول آیه هشدار میدهد، کلمهی ویل را میآورد، این مطلب اهمیت بیشتری دارد. لذا در این جا بحث تحریف قرآن هست، بحث تحریف کلام الله است. بحث این است که یک چیزی را من درآری به خدا نسبت بدهی که موجب ضلالت مردم بشود، و موجب گمراهی مردم بشود. یک وقت یک کسی یک گناهی میکند و میرود ردّ کارش، این را خدا میبخشد. با یک توبه و عنابه و به هر حال کسی که قاطع بر این باشد که دیگر این گناه را نکند، امّا کسی که باعث اضلال مردم بشود و باعث این بشود که مردم را منحرف کند، عذابی بدتر از این برایش نیست که خداوند بدترین عذاب را به او میدهد. لذا این جا هم « فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتَابَ بِأَیْدِیهِمْ» یعنی با دست خودشان میآیند نوشتههایی را مینویسند و بعد هم میگویند «هذا مِن عِندالله»، میگویند اینها کلام خداست، اینها تورات است، انجیل است، البته در مورد قرآن کسی تا به حال همچین هنری نداشته است که این کار را بکند ولی آنها را میگویند. برای اینکه بتوانند یک چیزی به دست بیاورند. «لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِیلًا ۖ فَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا کَتَبَتْ أَیْدِیهِمْ وَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا یَکْسِبُونَ» یعنی آن دو تا ویل بعدی که میآید باز مربوط به «الَّذینَ یَکتُبُونَ الکِتابَ» است. منتها آن ویل اولی که هشدار اولی است و بعد میآید نسبت به عملکرد آنها در هر دو قسمت هم باز دوباره ویل را تکرار میکند و این اهمیت مطلب را نشان میدهد که گناه کردن فرق میکند. یک سری گناهها هست که باعث میشود که دیگران هم منحرف بشوند، تازه من و شمایی که آخوند و روحانی و طلبه هستیم، بعضی وقتها عملکردمان باعث میشود که مردم از دین زده بشوند. عملکرد ما خودش این مصداق «یَکتُبونَ الِکِتاب» میشود، یعنی ما را فکر میکنند که دین هستیم. اشتباه میکنند ولی به هر حال لباسی که ما پوشیدهایم و در موقعیت و مقامی که در جامعه قرار گرفتیم، مردم ما را الگو قرار دادهاند. لذا همه چیز ما زیر نظر مردم قرار دارد. میکروسکوپی نگاه میکنند، چطور راه میرویم، چطور حرف میزنیم، چگونه رفتار میکنیم، چه اخلاقی داریم، آنهایی که متدین به دین خدا باشند، میخواهند اینها را الگو برای خودشان قرار بدهند و آن وقت ما باعث میشویم که آنها را منحرف کنیم، اعتقادات آنها را سست میکنیم و کم کم کار به جایی میرسد که آنها منحرف میشوند.
بدترین گناه در آنچه که در آیات و روایات آمده است، خصوصاً مورد استفادهی کلمهی ویل در قرآن که آمده، کلمهی ویل را که بدتر از آن چیزهایی هست که وعدهی عذاب آخر آیه میدهد، آن جاهایی هست که باعث انحراف… مضل الناس بشویم. اگر مضل مردم بشویم، این بدترین گناه است. و این خیلی مهم است، و همان است که تعبیر به مفسد میکند.
مفسد یعنی آن کسی که باعث فساد دیگران میشود، افساد میکند، باب افعال است. افساد و مردم را به گناه کشیدن و به فساد کشیدن و به انحراف کشیدن، بدترین گناهان در قرآن شمرده شده، به جهت این که اینگونه تعبیر شده خصوصاً در همین آیهای که الآن مستحضر هستید. فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتَابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هَٰذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ؛ البته این ثمّ برای این است که آن را که نوشتهاند، یک استفادهها و برنامههایی رویش بچینند، یک مدتی رویش میگذرد و بعد میگویند «هذا مِن عندِالله» این از نزد خداست و آن را افتراء میزنند به خدا. برای چه این کار را میکنند؟ «لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِیلًا»؛ برای این که بتوانند برای خودشان یک بهایی به دست بیاورند حالا یا مادّی و یا معنوی. «فَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا کَتَبَتْ أَیْدِیهِمْ»این که نوشتهاند کتب ظاله را داریم در بحث مکاسب که حرام است، خریدش، فروشش، نگهداری و چه و چه، این همان است. «فَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا کَتَبَتْ أَیْدِیهِمْ» به جهت این که نوشتند، این یک گناه، «وَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا یَکْسِبُونَ»؛ ممکن است یک کسی نوشت، اما نتوانست چیزی به دست بیاورد، برای همان، اولیه هم برایش جهنم و عذاب است. هر دو تایش را انجام داد بر دومی هم دوباره… لذا ما باید یک مقداری از همهی اینها خودمان درس رفتار و اخلاق نیک بگیریم که مواظب باشیم… اگر عوام مردم ما را میبینند، فکر میکنند که ما دین هستیم، اینجوری اشتباه میکنند ولی خوب میکنند. ما باید رفتار و کردارمان به گونهای باشد که مصداق «کُونُوا دُعَاهً لِلنَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ».
[۱]. سورهی کهف، آیهی ۴۹٫
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.