تفسیر سوره مبارکه بقره آیه 210 جلسه 3 حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی 3 جلسه تفسیر آیه دویست و ده بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ هَلْ یَنْظُرُونَ إِلاَّ أَنْ یَأْتِیَهُمُ اللَّهُ فی ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ وَ الْمَلائِکَهُ وَ قُضِیَ الْأَمْرُ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ (210) سَلْ بَنی إِسْرائیلَ کَمْ آتَیْناهُمْ مِنْ آیَهٍ بَیِّنَهٍ […]
تفسیر سوره مبارکه بقره آیه 210 جلسه 3
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
3 جلسه تفسیر آیه دویست و ده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
هَلْ یَنْظُرُونَ إِلاَّ أَنْ یَأْتِیَهُمُ اللَّهُ فی ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ وَ الْمَلائِکَهُ وَ قُضِیَ الْأَمْرُ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ (210) سَلْ بَنی إِسْرائیلَ کَمْ آتَیْناهُمْ مِنْ آیَهٍ بَیِّنَهٍ وَ مَنْ یُبَدِّلْ نِعْمَهَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدیدُ الْعِقابِ (211)
آیا [اهل لغزش و پیروان شیطان] جز این را انتظار دارند که [عذاب] خدا و فرشتگان [مأمور عذاب] در سایبانهایى از ابر به سوى آنان آیند و کار نابودى آنان تمام شود؟ و همه کارها به سوى خدا بازگردانده مىشود. (210) از بنىاسرائیل بپرس: چه بسیار نشانههاى روشن به آنان عطا کردیم، و هرکس نعمتِ [هدایت] خدا را پس از آنکه به او رسید، تبدیل [به کفر] کند، [بداند] که یقیناً خدا سخت کیفر است. (211)
تفسیر سوره مبارکه بقره – آیه 210
هشدار برای انتظارات نا به جاى لغزشگران
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ وَ اللَّعنَهُ الدَّائِمَهُ عَلَی أعْدائِهِمْ مِنَ الآنِ إلِی قِیامِ یَومِ الدِّینِ».
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
هَلْ یَنْظُرُونَ إِلاَّ أَنْ یَأْتِیَهُمُ اللَّهُ فی ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ وَ الْمَلائِکَهُ وَ قُضِیَ الْأَمْرُ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ (210) سَلْ بَنی إِسْرائیلَ کَمْ آتَیْناهُمْ مِنْ آیَهٍ بَیِّنَهٍ وَ مَنْ یُبَدِّلْ نِعْمَهَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدیدُ الْعِقابِ (211)
آیا [اهل لغزش و پیروان شیطان] جز این را انتظار دارند که [عذاب] خدا و فرشتگان [مأمور عذاب] در سایبانهایى از ابر به سوى آنان آیند و کار نابودى آنان تمام شود؟ و همه کارها به سوى خدا بازگردانده مىشود. (210) از بنىاسرائیل بپرس: چه بسیار نشانههاى روشن به آنان عطا کردیم، و هرکس نعمتِ [هدایت] خدا را پس از آنکه به او رسید، تبدیل [به کفر] کند، [بداند] که یقیناً خدا سخت کیفر است. (211)
«هَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ یَأْتِیَهُمُ اللَّهُ فِی ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ وَ الْمَلائِکَهُ وَ قُضِیَ الْأَمْرُ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ» ۱
بحث ظلل در کتب مختلف تعبیرات زیادی شده مثلا در فرهنگ لغت عربی به فارسی ظلل را می فرماید ظلل و ظلل به معنای آن چیزی است که آبی باشد که زیر سایه درخت باشد و آفتاب بر آن بتابد یا در جای دیگر می فرماید ظلله، تظلیلا و ظل یعنی سایه اش را بر او افکند.
ظل اسم واحد می باشد اسم مر الظل که ظلل جمع آن است و معنای اقامت گزیدن دارد جایی که سایه ای را برای خودش انتخاب می کند تناسب آن به همین جهت می باشد و ظلل جایی که سایه افکن است بسان ابر و مانند آن اینجا هم که «مِنَ الْغَمامِ» ۲ می فرماید ابرهای تاریک را منظور دارد.
جمع ظلل و ظلالا نیز جمع بوده به معنای چتر کوچک که د استفاده دارد برای سایه اندازی و باران چتر در آفتاب گرم هم استفاده می شود لذا چتر کوچک و سایبان هم نام دارد آنچه که جلوی سرما و گرما و باران را بگیرد مظلا و مطل سایه دار و سایه افکن معنا می شود معنای مشکوک و مرموز در تعبیرات استعاره ای به این کلمه معنا شده است.
مظل سایبان کرباسی استعمال شده یا به معنای پناهگاه تا پناه به آدم بدهد جبهه داشتیم که خاکریز و جان پناه بودند آنها هم این تعبیر را دارند لذا سایلانی که از کرباس باشد و پرده هم سایبان می باشد چتر، حفاظ الظل به معنای حباب چراغ یا فانوس.
جای سایه دار مانند کنار دیوار چیزی که اختلاف جزیی دارد سایه رنگ مانند نوشتاری که سایه دارد زیر و بم کردن سایه افکندن بر چیزی رد پای کسی را باز ظل می گویند پنهان کردن هم ظل می شود باز مثلا داریم دام ظله که مکسور می شود یعنی سایه اش فی الظل یعنی در سایه.
ظل الدم یعنی سایه خون می خواهد بگوید کسی خونش ریخته می شود و دیگران در پناه خون او بهره و سود می برند ظل النص سایه متن معنا می شود حساب ظل یعنی حساب سایه شبکه سایه شجره الظل یعنی درخت بید که سایه انداز باشد و ورقه الظل یعنی کاغذ سایه.
مفردات می گوید ظلل در «فِی ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ» ۳ و جمع ظل بر وزن قل است و به چیزی میگویند که سایه افکن باشد مفسران نیز برای ان چند معنا ذکر کردند مثلا راغب در مفردات می گوید ظل به معنای ابری است که سایه می افکند و غالبا در مواردی به کار می رود که موضوع ناخوشایندی در میان باشد زیر چتر کسی می روند که خوشایند نیست.
برخی افراد کنار کوه یا صخره ای می روند که خطر دارد یا سایه ای که خطر دارد یا دیوار شکسته که در سایه اش باشید ظلل به ابری گفته می شود که ان ابر سایه ای وحشتناک و هول انگیز داشته باشد بع معنای پرده ای در طرف بالا بوده که جلوی آفتاب را بگیرد بنابراین در سوره زمر تعبیر اورده به فرشی که در زیر پا گسترده شد یک نوع اطلاق مجازی بوده و از باب توسیع کلمه آن را ظل گفتند.
برخی از مفسران چون دوزخیان در میان طبقات جهنم گرفتارند پرده های آتش بالای سر و زیر پای آنها وجود دارد حالت طبقه دارد و سایه روی هم می اندازد و حتی اطلاق کلمه ظلل بر پرده های پایینی مجاز می شود می فرماید برخی از امواج عظیم دریا که حالت سایه چ چین دارد خطر دارد و امواج بلند ان سونامی می شود که ساحل را خراب می کند لذا آن سایه وحشتناک خواهد بود.
تعبیر ظلل که در اینجا آمده به معنای ابری است که برای انسان می اید و وجود زندگی او را تاریک می کند نه اینکه سایه باشد چون تو ذهن عرف سایه را خوب می دانند دامظله و امثال اینها اما در این کلمه و آیه به معنای آن راه هایی است که برای بشر خوشایند نیست و انسان را به ورطه نابودی و هلاکت می کشاند.
چیزهایی که مانند پرده حجاب انسانمی شوند تا انسان از رحمت اله محروم شود ابرهای آسمان چند گونه هستند برخی از آنها برای بلا هستند و نغمت هستند و تنعم نیستند و از آثار وضعی عمل ما هستند و به جایی می رسد که ابرها باعث سیل و نابودی و هلاکت و گرفتاری می شود و ما از رحمت حضرت حق محروم می شویم و به هلاکت هم دچار خواهیم شد.
لذا «هَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ یَأْتِیَهُمُ اللَّهُ» ۴ این تعبیر کلمه الله را هم کرده یَأْتِیَهُمُ امر الله است و الا خداوند متعالی است از اینکه جابجا شود برای اپ معنا ندارد چون او جسم نیست و زمان و مکان ندارد تعال الله لذا «هَلْ یَنْظُرُونَ» ۵ چرا اینگونه بیان می کند؟ یکی از فواید اینکه «یَأْتِیَهُمُ اللَّهُ» ۶ می اورد برای تهدید است اینکه وعید دهد.
وعید برای عذاب می باشد هلاکت و گرفتاری را وعید می دهند وعد برای بهشت و وعید برای جهنم قرار دارد اینکه غایب آورده و الله را اورده به معنای اسم ظاهر و فاعل تعبیر کرده به معنای امدن خدا نیست اصلا معنا ندارد چون خدا همه جا بوده و ناظر بر هر چیز بوده و چیزی از او خارج نیست می خواهد بگوید که وای از اینکه خودش بیاید.
مادر بچه خودش را می ترساند که پدرش به خانه می اید و تهدید می کند چون بعد امدن او تنبیه بوده و بچه باید توقع کتک خوردن و تنبیه داشته باشد اینجا هم «یَأْتِیَهُمُ اللَّهُ» ۷ فرمود غایب آورد و مورد خطاب قرار داده اینجا الله اورده که ردخور ندارد «فِی ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ» ۸ یک پرده هایی درست می شود مانع هایی از رسیدن آن رحمت ها و مهربانی ایجاد می شود و نمی توان به اد رسید و باید متوقع بلا و بدبختی باشیم.
این «وَ الْمَلائِکَهُ» ۹ که فرموده عطف به الله می باشد یعنی «یَأْتِیَهُمُ اللَّهُ الْمَلائِکَهُ» ۱۰ منظور ملائک عذاب هستند اگر آنها آمدند اینطور نیست که بتوان جلوی او را گرفت رد خور ندارد فقط مسلما اراده حق را لازم دارد که اگر شما رفتارو کردار به توبه و انابه برسد و به سمت خدا برگردی او تو را نظر می کند ملائک عذاب را برمی گردانند.
ملائکه ای که برای عذاب می آیند در برابر ذات باری تعالی ذره ای تمرد نمی توانند بکنند قوه اختیار ندارند مانند لامپی که شما کلید بزنی نمی تواند روشن نشود مگر اینکه علتی باشد عکس آن نیز صادق می باشد اگر برق وصل کنید به خودتان هلاک می شوید نمی شود متصل شوید و اسیب نبینید این ملائک رد خور ندارند و فرار نمی توان کرد.
دنباله آن دارد «قُضِیَ الْأَمْرُ» ۱۱ بحث قضای الهی می اید که معنای حکم دارد حکمی که در آن قضاوت حضرت وجود دارد و بیان شده این ردخور ندارد و تجدید نظر نمی شود اعاده آن نیز رد شده برخی افراد بعد قضاوت هم دست بردار نیستند که آنها لجوج و متمرد هستند که اهمیتی برای او ندارد لذا «قُضِیَ الْأَمْرُ» ۱۲
«وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ» ۱۳ بدانید همه امور امر مانند شی بوده و دلالت بر همه چیز می کند معانی و استعمالات مختلف دارد و برای همه چیز استفاده می شود اینجا الامور گفته جمع محلای به الف و لام دلالت بر شمول و عموم می کند کلمه الامور در این دنیا شامل می شود پس هرانچه که باشی و انجام دهی همه اینها «تُرْجَعُ الْأُمُورُ» ۱۴ به کجا؟ «إِلَى اللَّهِ» ۱۵
تقدیم ما حقه التأخیر یفید الحصر و الی الله یعنی فقط به سوی خدا این «وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ» ۱۶ از لحاظ ادبیاتی باید می گفت و ترجع الامور الی الله اینکه الی الله را مقدم کرد تقدیم ما حقه التأخیر یفید الحصر «إِیَّاکَ نَعْبُدُ» ۱۷ یعنی فقط خدا را عبادت می کنیم اینجا هم بدانید تنها برگشتن گاه ما کجاست؟ الی الله یعنی راه دیگری نداریم. انسان وقتی از این دنیا رفت اگر حقیقی باشد در ان دنیا هم اختیار دارد اما اگر مادی باشد اراده ندارند حتی اولیای خدا هم اراده مادی ندارند.
اگر بخواهند به دنیا بازگردند کلا به هیچ وجه هرگز «رَبِّ ارْجِعُونِ» ۱۸ درجاتی است که خدا اعطا کرده اما مسلما بدانید فقط و فقط همه آنچه که صادر می شود و کل دنیا به سوی خدا باز می گردد و به سوی چیز دیگری نیست تا بتوان فرجه و فرصتی برای بازگشت گرفت.
۱_سوره بقره آیه ۲۱۰
۲_سوره بقره آیه ۲۱۰
۳_سوره بقره آیه ۲۱۰
۴_سوره بقره آیه ۲۱۰
۵_سوره بقره آیه ۲۱۰
۶_سوره بقره آیه ۲۱۰
۷_سوره بقره آیه ۲۱۰
۸_سوره بقره آیه ۲۱۰
۹_سوره بقره آیه ۲۱۰
۱۰_سوره بقره آیه ۲۱۰
۱۱_سوره بقره آیه ۲۱۰
۱۲_سوره بقره آیه ۲۱۰
۱۳_سوره بقره آیه ۲۱۰
۱۴_سوره بقره آیه ۲۱۰
۱۵_سوره بقره آیه ۲۱۰
۱۶_سوره بقره آیه ۲۱۰
۱۷_سوره فاتحه آیه ۵
۱۸_سوره مومنون آیه ۹۹
Views: 51
فهرست مطالب
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.