تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۶ و ۷ جلسه ۱۸ حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی ۲۰ جلسه شرح ویژگیهای کافران بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ (۶) خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَهٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ […]
تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۶ و ۷ جلسه ۱۸
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
۲۰ جلسه شرح ویژگیهای کافران
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ (۶) خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَهٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ (۷)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
بىتردید کسانى که [به خدا و آیاتش] کافر شدند براى آنان یکسان است چه [از عذاب] بیمشان دهى یا بیمشان ندهى، ایمان نمىآورند. (۶) خدا [به کیفر کفرشان] بر دلها و گوشهایشان مُهرِ [تیرهبختى] نهاده، و بر چشمهایشان پردهاى [از تاریکى است که فروغ هدایت را نمىبینند]، و براى آنان عذابى بزرگ است. (۷)
—————————————–
«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعِینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ اللَّعْنَهُ الدّائِمَهُ عَلیَ اَعْدائِهِمْ مِنَ اْلآنِ اِلی قیامِ یَوْمِ الدِّینِ».
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ (۶) خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَهٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ (۷)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
بىتردید کسانى که [به خدا و آیاتش] کافر شدند براى آنان یکسان است چه [از عذاب] بیمشان دهى یا بیمشان ندهى، ایمان نمىآورند. (۶) خدا [به کیفر کفرشان] بر دلها و گوشهایشان مُهرِ [تیرهبختى] نهاده، و بر چشمهایشان پردهاى [از تاریکى است که فروغ هدایت را نمىبینند]، و براى آنان عذابى بزرگ است. (۷)
«خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَهٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ».[۱]
در مورد کلمهی عذاب نکات و آیاتی را بیان کردیم. تعبیر ما این بود که آیات انذار و انذارهای قرآنی که حدود صد مورد از آیات راجع به عذاب آخرت است و مرحوم آیت الله طیّب (رحمه الله) حدود چهل مورد از این آیات را آوردند و اشاره کردهاند پیرامون عذاب و خلود در عذاب برای کفّار که البتّه کفّار که عرض میکنیم این کفّار به معنای حقیقی است.
«إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ»[۲] آن وقت «کَفَرُوا» را به معنای لغوی آن عرض کردیم که «کَفَرَ» به معنای «سَترَ» است.
داشتیم کلمهی عذاب و انذارهای قرآنی را بیان میکردیم، به این آیهی رسیدیم، سورهی مبارکهی مؤمنون، آیات ۱۰۳ و ۱۰۴ که یک اشارهای به آن کردیم.
فرمود: «وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازینُهُ فَأُولئِکَ الَّذینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فی جَهَنَّمَ خالِدُونَ» دو کلمهی آن را اشاره کردیم. یکی بحث خفّت در موازین و سبک وزن کولهباری که انسان میبرد که ما باید حتماً این را دقّت داشته باشیم. طبق آیات قرآن ما باید یک مقدار کولهبارهای خود را بازرسی بکنیم. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ»[۳] این نکته خیلی مهم است.
این آیه دارد به ما میگوید: «وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ» قبل از آن یک «اتَّقُوا اللَّهَ»، بعد از آن دوباره یک «اتَّقُوا اللَّهَ» دارد که میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ» مؤمنین را امر به تقوا میکند.
«وَ لْتَنْظُرْ» اینجا واقعاً دارد به ما بیدار باش که باید این کار را بکنید. «وَ لْتَنْظُرْ ما نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ» برای آن طرف چه چیزی توشه کردیم؟ «وَ لْتَنْظُرْ» کلمهی «نَظَرَ» را در اینجا با لام تأکید به صورت امر آورده است، آن وقت «وَ لْتَنْظُرْ» «نظرَ» به معنای مطالعهی عمیق است، نگاه با مطالعه است. نگاه به محرم هم که میگویند حرام است، نگاه با مطالعه و عمیق جایز نیست. «نَظَرَ» غیر از رؤیت است. رؤیت به این معنی است که گذرا میبیند امّا نظر با دقّت است.
«وَ لْتَنْظُرْ» یعنی باید کاملاً همهی وجود خود را بگذارید بینید برای فردای خود که روز قیامت باشد، چه چیزی به دست آوردید.
آن وقت «وَ اتَّقُوا اللَّهَ» امّا همراهی با تقوا باشد. باید ملاک بازرسی وزنهای که برای خود آماده کردهاید، تقوا باشد. نه اینکه بخواهید برای خود توجیه بکنید که متأُسّفانه ما طلبهها کارهای خود را توجیه میکنیم. نمیخواهیم قبول بکنیم که ما اشتباه میکنیم، این غرور کاذب است و به ضرر ما است.
کسی خفّت در موازین داشته باشد، منجر به خسارت میشود. عرض کردیم اگر عربها بخواهند سرمایهی اصلی را از دست بدهند، شما در معامله با آنها چانه بزنید و ببینند دارند اصل معاملهی خود را ضرر میکنند، میگویند: خسارت. خسارت یعنی اصل سرمایهی خود را از دست میدهم، زیان میکنم.
حالا خسارت داریم، «خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ»[۴] یعنی خسارت را به وجود خود و نفسهای خود میزنیم. «فی جَهَنَّمَ خالِدُونَ» این خلود را هم باز در اینجا آورده است که کسانی که موازین آنها خفیف است و منجرّ به خسارت نفس آنها میشود، در جهنّم خلود پیدا میکنند.
«تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ»[۵] آتش صورتهای آنان را میسوزاند. «وَ هُمْ فیها کالِحُونَ» و آنها در آتش زشت روی هستند، عبوس هستند.
البتّه اینجا عبوس معنای درستی نیست. در عبوس معنای بهتری است. یعنی کسی که با اقتدار است. منتها شاید منظور آیت الله طیّب در اینجا، یک عبوسی است که زشترویی دارد ولی در معنای پاورقی آن ترشرو، زشت رو گفته است. ترشرویی که زشت است. یک وقتی یک کسی متشخّص است و اقتدار دارد، آن فرق میکند، غیر معنای عبّاس است.
کالح یعنی به نحوی است که وقتی کسانی میخواهند به او نظر بکنند و او را ببینند، آنها این را دوست ندارند، ترشرویِ بد شکل هستند، زشترو هستند. همهی اینها از جهت این است که موازین، خفّت داشت، سبک بود، تفسیر «ثَقُلَتْ مَوازینُهُ»[۶] آن خیلی بهتر است.
– حضرت ابو الفضل (علیه السّلام) در برابر دشمنان عبوس بودند.
- آن عبّاس، عبوس بودن غیر از این است. منتها در اینجا منظور و مراد ایشان از عبوسی که در ترجمه آورده است، آن معنا نیست، یک وقت اشتباه نگیرید.
امّا سورهی مبارکهی نساء، آیه ۵۶ «إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا بِآیاتِنا سَوْفَ نُصْلیهِمْ ناراً»، اوّلاً جمله اسمیّه است، خود آن تأکید دارد. «إنَّ» آمده است تأکید بر تأکید دارد «إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا بِآیاتِنا» آن کسانی که به آیات ما کافر شدند. «سَوْفَ نُصْلیهِمْ ناراً» یعنی به زودی ایشان را در آن آتشی میبریم که او را میسوزانند.
«نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ» یعنی میخواهد بگوید پوست اینها پخته میشود، مثل پوست سیب زمینی پخته شده، میشود. «بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً غَیْرَها» که پوست دیگری به جای آن تبدیل میکنیم. یعنی وقتی آن پوست پخته میشود، اصلاً حالت دیگری میگیرد، شکل دیگری میگیرد. «بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً غَیْرَها» میفرماید: پوست صورت آنها را به پوست دیگری تبدیل میکنیم که غیر از پوست خود آنها است «لِیَذُوقُوا الْعَذابَ» تا اینکه عذاب را بچشند.
این نکاتی است که واقعاً خیلی انسان را میلرزاند. یعنی اگر یک مقدار دقّت داشته باشیم، نگفته است کفّار اینطور هستند. «إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا بِآیاتِنا» آن کسانی که به آیات ما کفر ورزیدند.
سورهی مبارکهی تحریم، آیه ۶ «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَهُ عَلَیْها مَلائِکَهٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا یَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ»، «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» خطاب به چه کسانی است؟ البتّه خطابات «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا»ها در قرآن، به مسلمین است. این را قبلاً داشتیم و نکتهی آن را گفتیم. یعنی نمیخواهد مؤمنین خاص بگوید. اگر کسی ایمان به معنای خاصّی که تفسیر آن را بر «یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ»[۷] بیان کردیم باشند، هیچ وقت این توصیف بر آنها نیست. چون آنها کسانی هستند که «أُولئِکَ عَلى هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»[۸]َ آنها فرق میکنند یا «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ»[۹] آن مؤمنون، اینها نیستند.
آن مؤمنون آن کسانی هستند که «قَدْ أَفْلَحَ» یعنی به تحقیق آنها به فلاح و رستگاری و پیروزی رسیدند، به طوری که در آیهی سورهی بقره فرمود: «أُولئِکَ عَلى هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ». «مفلحون» با این «قَدْ أَفْلَحَ» در یک موازنهی صیغهای قرار دارند، هر دو از باب افعال هستند که به معنای فلاحساز بودن است. فلاحساز بودن غیر از رستگار بودن است. فلاحساز بودن یعنی یک معنایی فراتر از آن که آنها به رستگاری رسیدهاند، دارد. خطابات شفاهی «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» همهی اینها را شامل میشود.
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا آمِنُوا»[۱۰] حالا «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ»[۱۱] خود را حفظ بکنید «وَ أَهْلیکُمْ» و اهل و عیال خود را «ناراً» از آتش. «وَقُودُهَا النَّاسُ» میگوید: آن کسان خود را از آتش و گرایانهی سوخت آن مردم را سنگ است
یعنی نتیجهی اینکه کسی خود را از آتش حفظ نکند، این میشود که به این آتش، به این سوختن میرسد. «وَ الْحِجارَهُ عَلَیْها» و سنگ هم بر آنها است.
بر آن آتش فرشتگان تند و سخت هستند که نسبت به آنچه که به آنها امر شده است، نافرمانی نمیکنند یعنی همانطور که خدا به آنها گفته است، عمل میکنند. «مَلائِکَهٌ غِلاظٌ شِدادٌ» یعنی با غلظت، با شدّت، محکم، سفت ایستادند. «لا یَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ» آنها دیگر از چیزی که خدا گفته است، خطا نمیکنند، همانطور که خدا گفته است همانطور عمل میکنند. «وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ» و آنها انجام میدهند آنچه را که مورد امر خدا قرار میگیرد که ما را عذاب بکنند.
آنجا دیگر رأفت و محبّت و اینها جایی دیگر راه ندارد. به هر حال روز قیامت خیلی سخت است، عذابی که آنجا خواهیم دید یک چیزی نیست که شوخیبردار باشد.
سورهی مبارکهی مدّثر، آیات ۲۶ تا ۳۰ «سَأُصْلیهِ سَقَرَ * وَ ما أَدْراکَ ما سَقَرُ * لا تُبْقی وَ لا تَذَرُ * لَوَّاحَهٌ لِلْبَشَرِ * عَلَیْها تِسْعَهَ عَشَرَ» میفرماید: به زودی «سَأُصْلیهِ سَقَرَ» میدانید (سین) وقتی سر فعل مضارع بیاید، یعنی زمان را خیلی نزدیک میکند. «سَأُصْلیهِ سَقَرَ» یعنی به زودی او را در دوزخ داخل نموده و جای میدهیم. «وَ ما أَدْراکَ ما سَقَرُ» تو از سقر چه چیزی میدانی و اینها شما در آنجا مستقر بشوید؟ چه میدانید، چه میفهمید؟
«لا تُبْقی وَ لا تَذَرُ» رحم و شفقّت بر کسی ندارد که آن افکنده شود و او را رها نمیکند. «لَوَّاحَهٌ لِلْبَشَرِ» پوست را سیاه میکند. «عَلَیْها تِسْعَهَ عَشَرَ» بر آن دوزخ ۱۹ ملک متصدّی هستند که آنها را عذاب کنند.
البتّه همیشه امید ما به رحمانیّت حضرت حق است و إنشاءالله به محبّت علی و آل علی و محمّد و آل او ما اصلاً روی جهنّم را نخواهیم دید که بخواهیم دچار چنین فرشتگان عذابی بشویم که دیگر هیچ شفقّت و مهربانی برای ما نباشد. این هم به محبّت محمّد و آل محمّد (صلوات الله أجمعین) است.
یک نکتهای را عرض کردم باز هم تأکید میکنم. اینکه بگوییم: محبّت محمّد و آل محمّد (صلوات الله اجمعین) نه این محبّتی که فقط بگوییم: ما او را دوست داریم. منشأ محبّتی که از حب گرفته شده است، باید معرفت باشد که منشأ آن عشق است. اگر ما معرفت داشتیم و آن وقت به عشق رسیدیم، منجر به حب میشود. اگر ما محبّ شدیم، محبوب میشویم. اگر ما محبّ خدا شدیم، آن وقت محبوب خدا میشویم.
البتّه این عشق به معنای واقعی است. یعنی اگر ما بر اهل بیت مؤدّت هم داریم، باید یک تناسبی بین خود و اهل بیت ایجاد بکنیم. تناسب و صالحیّت درست کردن برای خود نسب به اهل بیت لازم است و الّا این محبّت محبّت نیست. به این دلیل است که میخواهیم یک چیزی از آنها بگیریم. گدایی است، آمدیم یک چیزی میخواهیم.
هر گدایی هم در خانهی اهل بیت برود، میخواهد ارمنی باشد، میخواهد یهودی باشد، میخواهد غیر مسلمان باشد، کافر هم آمد و به فیض رسید. «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً»[۱۲] اسیر یعنی کافر. اسیر یعنی کسی که مسلمان نیست و در اسارت مسلمانها قرار گرفته است و حالا او را آزاد کردند که برود. در خانهی حضرت زهرا (سلام الله علیها) میآید، «یُطْعِمُونَ» به او طعام میدهند.
- در فقه میگویند: اگر کفّاره خواستید بدهید به کافر ندهید.
– آنها کفّاره ندادند؛ «یُطْعِمُونَ» اطعام کردند. نگفت کفّاره دادند. میگوید: «یُطْعِمُونَ» اطعام میکنند. بحث این است که هر کسی در خانهی اهل بیت بیاید، اینها «رَحمَهً لِلعَالَمینَ» هستند، همه فیض میبرند.
امّا آیا هر کسی در خانهی اهل بیت آمد، اهل نجات است؟ با معرفت، با حبّ، با عشق. اگر با معرفت آمدید آن وقت شما محبّ واقعی میشوید. «إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ»[۱۳]، نه «یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ» همینطوری. «إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ» یعنی شیعهی محمّد و آل محمّد بشوید، آن وقت «یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ» محبوب میشوید. حب طرفین دارد، یک طرف هیچ وقت نمیتواند… محبّت اگر بگوییم یعنی ما باید طوری تناسب بین خود و اهل بیت درست بکنیم، محبّ امام حسین بشویم که مناسبتی بین ما و آنها باشد و الّا اگر هر کاری که خواستیم بکنیم و بعد هم یا حسین بگوییم، این فایدهای ندارد.
– محبّت باید در لفظ و در معنا باشد.
– بله همینطور است.
سورهی مبارکهی آل عمران، آیه ۷۷: «أُولئِکَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِی الْآخِرَهِ وَ لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ» میگوید: آن کسانی که پیمان شکنی بکنند، حالا این پیمان اعمّ از پیمان ازلی است. «لا خَلاقَ لَهُمْ» در آن زمان نصیبی در آخرت برای آنها از جهت خداوند نیست و در روز قیامت خدا با آنها سخن نمیگوید. «لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ» هیچ موقع خدا با آنها تکلّم نمیکند، این بدترین عذاب است. «وَ لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ» خدا به سمت او هم توجّه نمیکند، التفات نمیکند. «وَ لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ وَ لا یُزَکِّیهِمْ» و آنها را از پلیدی پاک هم نمیکند. «وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ» عذابی است که خیلی دردناک است.
معنای کلمهی عظیم را در این چند آیه گفتیم که عظمت یعنی چیزی که هیچ کسی وجود آن را نمیفهمد. حالا هر چه باشد. خُلق عظیم فرمود، اینجا عذاب عظیم فرمود یعنی واقعاً نمیشود آن را درک کرد، خیلی بزرگ است، خیلی عظمت دارد. «ألیم» معنای دیگری دارد و مهین و معناهای دیگر إنشاءالله بعداً بررسی میکنیم.
سورهی مبارکهی جاثیّه، آیه ۳۴: «وَ قیلَ الْیَوْمَ نَنْساکُمْ کَما نَسیتُمْ» به یاد دارید در سورهی مبارکهی حشر «وَ لا تَکُونُوا کَالَّذینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ»[۱۴] باید مواظب باشید مثل کسانی که خدا را فراموش کردند زندگی نکنید. حالا اینجا میفرماید: «وَ قیلَ»[۱۵] و گفته میشود: «الْیَوْمَ» امروز که روز قیامت است، «نَنْساکُمْ» ما هم شما را به فراموشی میسپاریم. شما را نسیان میکنیم. «کَما نَسیتُمْ» همینطور که شما ما را فراموش کردید. «لِقاءَ یَوْمِکُمْ» روزی که شما را ملاقات کردیم.بعد میفرماید: «وَ ما لَکُمْ مِنْ ناصِرینَ» جایگاه شما آتش است و هیچ کسی که شما را یاری بکند، وجود ندارد.
إنشاءالله آیهی سورهی سجده هم برای فردا.
[۱]– سورهی بقره، آیه ۷٫
[۲]– همان، آیه ۶٫
[۳]– سورهی حشر، آیه ۱۸٫
[۴]– سورهی مؤمنون، آیه ۱۰۳٫
[۵]– همان، آیه ۷۱۰۴٫
[۶]– سورهی مؤمنون، آیه ۱۰۲٫
[۷]– سورهی بقره، آیه ۳٫
[۸]– همان، آیه ۵٫
[۹]– سورهی مؤمنون، آیه ۱٫
[۱۰]– سورهی نساء، آیه ۳۶٫
[۱۱]– سورهی تحریم، آیه ۶٫
[۱۲]– سورهی انسان، آیه ۸٫
[۱۳]– سورهی آل عمران، آیه ۳۱٫
[۱۴]– سورهی حشر، آیه ۱۹٫
[۱۵]– سورهی جاثیّه، آیه ۳۴
بازدیدها: 0
فهرست مطالب
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.